حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی مرداد ۱۳۹۶ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۲۴۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

9 شرط کُردهای عراق برای عقب‌نشینی از استقلال: ریاست جمهوری 8 ساله مسعود بارزانی، افزایش اختیارات ریاست جمهوری و ...

احزاب سیاسی کردستان عراق در نشستی که ماه گذشته برگزار شد تصمیم به برگزاری همه پرسی برای استقلال از عراق گرفتند.
یک سایت خبری مدعی شد کردهای عراق 9 شرط را برای خودداری از استقلال مطرح کرده اند.

به گزارش عصرایران، سایت خبری "الخلیج آنلاین" که یک پایگاه اطلاع رسانی خصوصی مستقر در بریتانیاست نوشت: کُردهای عراق برای عقب‌نشینی از تصمیم استقلال، 9 شرط را اعلام کردند که اگر دولت بغداد به آنها عمل کند آنها جدایی از عراق از عراق را مطرح نخواهند کرد.

به نقل از یک مقام کُرد نزدیک به حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق که نام وی را اعلام نکرده است نوشت: کُردهای عراق برای عقب نشینی از تصمیم استقلال خواسته‌های اقتصادی و سیاسی خود را در قالب 9 شرط به دولت مرکزی عراق ارائه داده‌اند که اگر دولت مرکزی به آنها تن بدهد منطقه کردستان عراق در آینده نیز بخشی از خاک عراق خواهد ماند.

این 9 شرط به گفته این منبع آگاه به شرح زیر است:

- رئیس جمهور شدن "مسعود بارزانی" رئیس منطقه کردستان عراق برای 8 سال

- افزایش اختیارات ریاست جمهوری

لازم به ذکر است بر اساس سهمیه بندی قدرت در انتخابات پارلمانی اخیر عراق ریاست جمهوری سهم کُردهای این کشور است. اکنون "محمد فؤاد معصوم" سیاستمدار کُرد این کشور رئیس جمهور عراق است.

- تخصیص بودجه به شهرداری اربیل پایتخت کردستان عراق معادل نیمی از آنچه به شهرداری بغداد اختصاص داده می‌شود.

- افزایش بودجه نیروی نظامی "پیشمرگه" های کردستان عراق تا جایی که این نیروها به بخشی اساسی از نیروهای مسلح عراق تبدیل شوند.

- افزایش بودجه عمومی کردستان عراق

- بازگشت "هوشیار زیباری" سیاستمدار کُرد به سمت وزیر خزانه داری و عذرخواهی رسمی از وی به دلیل اتهاماتی که به وی نسبت داده شد

- سپردن مسئولیت یکی از وزارت‌خانه‌های امنیتی عراق به کُردها

- موافقت وزارت ارتباطات عراق با تمدید قرارداد شرکت مخابراتی "آسیا سل" وشرکت کُردستانی "کُورک" برای 10 سال دیگر

- موافقت با افزایش سرمایه‌گذاری کُردها در بغداد و دیگر استان‌های عراق

احزاب سیاسی کردستان عراق در نشستی که ماه گذشته برگزار شد تصمیم به برگزاری همه پرسی برای استقلال از عراق گرفتند.

این تصمیم با مخالفت جدی از سوی دولت مرکزی عراق، ایران و ترکیه و قدرت های جهانی از جمله آمریکا و اتحادیه اروپا مواجه شد اما کُردها اعلام کردند که آنها با برگزاری این همه پرسی تنها به دنبال شناخت نظر مردم کردستان عراق برای استقلال هستند و قصد جدایی از عراق در آینده نزدیک را ندارند.

احزاب کردستان عراق همچنان بر اجرای همه پرسی استقلال در 3 مهرماه آینده اصرار دارند.
۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۵
حسن حیدری

«ژن خوب» و دعوای ۴٫۲ میلیارد دلاری

پسر عارف

در جنجال اخیر بر سر «ژن خوب»، این بُعد از ماجرای ورود کمپانی MTN به ایران، دعوای قضایی در ژوهانسبورگ و تقاضای غرامت ۴٫۲ میلیارد دلاری به خاطر ایرانسل مورد توجه قرار نگرفته است.

به گزارش مشرق،  عبدالله شهبازی در کانال تلگرامی خود نوشت: آیا کمپانی MTN آفریقای جنوبی از طریق پرداخت رشوه و اعمال نفوذ وارد ایران شده است؟، در جنجال اخیر بر سر «ژن خوب»، این بُعد از ماجرای ورود کمپانی MTN به ایران مورد توجه قرار نگرفته است؟

به گزارش رویترز در اول ژوئن ۲۰۱۷/ ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، کمپانی موبایل ترکسل مستقر در استانبول به دادگاهی در ژوهانسبورگ (آفریقای جنوبی) علیه کمپانی MTN شکایت کرده و خواستار ۴٫۲ میلیارد دلار غرامت شده. کمپانی ترکسل مدعی است که شرکت ام تی ان مجوز فعالیت ایرانسل در ایران را با پرداخت رشوه و اعمال نفوذ نادرست به دست آورده در حالی که این مجوز قبلاً به ترکسل داده شده بود. کمپانی ام تی ان آفریقای جنوبی این اتهام را رد کرده است. پرونده در دادگاه مطرح است.

  00:00           
00:00
 
00:00
         
 

فیلم جنجالی «ژن خوب» پسرعارف

۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۰
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

علت استعفای اجباری حسن روحانی چه بود؟

بازخوانی استعفای روحانی از صدا و سیما:

علت استعفای اجباری روحانی چه بود؟

حسن روحانی

اقدام روحانی باعث واکنش‌های بسیاری در نظام می‌شود و روحانی قادر به تسلط بر امور نشده و بنابراین در رسانه‌ها، به جای حسن روحانی، نام محمدجواد لاریجانی به عنوان سرپرست سازمان مطرح می‌گردد.

سرویس تاریخ مشرق- لایحه «نحوه اداره سازمان صدا و سیما» بار دیگر در ۱۱ تیر ماه ۹۶ پس از نهایی شدن در کمیسیون فرهنگی دولت در جلسه هیات دولت بررسی شد و دارای محورهای مختلفی بود که از جمله محورهای این لایحه می‌توان به «احاطه مدیریتی بر سازمان صداوسیما، تعیین هیات‌ مدیره برای آن، تعیین سازو کارهای جدید در انتخاب مدیران آن اشاره کرد به این معنا که از تمرکز قدرت فردی در این سازمان جلوگیری شده و قدرت جمعی ‌شود و این هیأت امناست که آیین نامه مربوط به نیروی انسانی سازمان، رادیو و تلویزیون خصوصی، مسائل مالی، قراردادهای کلان، ساختار و تشکیلات سازمان را تعیین می‌کند که با اذن رهبری ابلاغ خواهد شد.» که این لایحه در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و با مدیریت حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور آماده شده بود.

تلاش دولت برای تاثیرگذاری بر مدیریت صداوسیما پس از فشارهای مالی به این سازمان وارد فاز جدیدی شده و بیش از همه اعضای دولت، این رئیس جمهور بود  که در جریان انتخابات، انتقاد جدی را متوجه این رسانه کرد و گفت که صدا و سیما «گرفتار یک باند سیاسی شده است.» و در روزهای پایانی دولت یازدهم، لایحه «نحوه اداره سازمان صدا ‌و ‌سیما» در دستور کار هیات دولت قرار گرفت. [1]

این مباحث نشان می‌دهد که دولت و رئیس جمهور علاقه زیادی به کنترل صدا و سیما و مصادره این سازمان فراجناحی به نفع خود دارند. بر همین اساس، به بازخوانی تاریخ پرداخته‌ایم.

پیش از بازنگری قانون اساسی بر اساس اصل ۱۷۵ مدیریت صداوسیما زیر نظر یک شورای سرپرستی بود که نمایندگان قوای سه گانه عضو آن بودند. در دوره اول مجلس «حسن روحانی» به نمایندگی از مجلس عضو و رئیس شورای سرپرستی صداوسیما بود. در این دوره مدیریت عامل سازمان صداوسیما با «محمد هاشمی بهرمانی» بود. شورای سرپرستی صداوسیما و در رأس آن حسن روحانی، اختلافات عدیده‌ای با ریاست وقت سازمان پیدا کرد، تا اینکه وی را از کار برکنار کردند.

برخورد جالب هاشمی با روحانی

روحانی از سال 1359 با انتخاب مجلس به عضویت شورای سرپرستی صدا و سیما در آمد و در آنجا به عنوان نماینده مجلس حضور داشت و حتی ریاست این شورا نیز را بر عهده داشت. در تاریخ ۲۵/۱۲/۱۳۶۰ اتفاقی در مجلس می افتد و روحانی مدعی می شود که نماینده یزد به او توهین کرده است، جواب هاشمی به این ادعای روحانی جواب جالبی است که آن را مستقیما از مشروح مذاکرات مجلس اول ذکر می کنیم:

روحانی: آقای هاشمی بخاطر اتهاماتی که نماینده محترم یزد اجازه بدهید من دو سه دقیقه صحبت کنم.

چند نفر از نمایندگان: اتهام نیست.

رئیس: خیر نمی شود اجازه نمی دهیم، بهر حال جایش اینجا نبود، شما که زبانتان بیشتر از همه است همانجا جواب بدهید. حالا از این ها که بگوئید فقط شنوندگان موج اقدام می‌فهمند شما بروید از تلویزیون جواب بدهید.» [2]

عزل محمد هاشمی و نصب حسن روحانی به ریاست صدا و سیما

ابعاد این ماجرا را می‌توان از خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی می‌توان بررسی نمود. وی در خاطرات روز چهارشنبه 29 تیر 1362 خبر وقوع این حادثه را چنین می‌دهد: «آقای محمدحسن زورق معاون سیاسی سازمان صداوسیما و احمد آقا تلفنی از عزل [محمد هاشمی] مدیرعامل صداوسیما توسط شورای سرپرستی و نصب دکتر [حسن] روحانی خبر دادند.»

این اقدام خودسرانه روحانی و شورا باعث واکنش‌های بسیاری در نظام می‌شود و روحانی قادر به تسلط بر امور نشده و بنابراین در رسانه‌ها، به جای حسن روحانی، نام محمدجواد لاریجانی به عنوان سرپرست سازمان مطرح می‌گردد. (لازم به ذکر است محمدجواد لاریجانی در آن زمان نماینده آیت الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور در شورای سرپرستی صداوسیما و مدیر شبکه 2 تلویزیون بوده است) این مسئله در خاطرات آقای هاشمی نیز ذکر شده است. وی در خاطرات روز پنج شنبه 30 تیر 1362 می‌نویسد: «امروز آقایان [سیدرضا] زواره‌ای، [غلامرضا] آقازاده و [میرحسین موسوی] نخست وزیر، درباره‌ی عزل اخوی محمد توسط شورای سرپرستی از مدیریت عامل صداوسیما، صحبت کردند. دکتر [حسن] روحانی، به جای ایشان نصب شده و به مشکل برخورده‌اند. دکتر [حسن] روحانی، تردید دارد؛ به محمد گفتم، بپذیرد... شب، خبر استعفای محمد و سرپرستی موقت آقای [محمد جواد] لاریجانی اعلام شد؛ تعجب کردم.»

این تصمیم عجیب حسن روحانی و یارانش، بنابر تصریح هاشمی، موجبات ناراحتی امام (ره) فراهم آورد. هاشمی در ادامه خاطرات همان روز چنین توضیح می‌دهد: «ساعت ده به خانه آمدم؛ آقای [موسوی] اردبیلی، تلفن کردند و گفتند امام عصبانی شده‌اند و دستور داده‌اند، فوراً شورای سرپرستی، عزل شوند. احمد آقا هم تلفنی همین را گفتند؛ من گفتم، دخالت نمی‌کنم. آقای روحانی، وقت خواست.»

ناراحتی امام از حرکت شورای سرپرستی

بنا بر روایت آقای هاشمی، ناراحتی امام منجر به دستور ایشان مبنی بر عزل اعضای شورای سرپرستی می‌شود. مرحوم حاج سید احمد خمینی مأمور ابلاغ دستور امام می‌گردد. در خاطرات روز جمعه 31 تیر 1362 آقای هاشمی آمده است: «احمدآقا آمد و جریان ناراحتی امام از عزل [اخوی] محمد را گفت و اضافه کرد: امام معتقدند، قانون اساسی، معنایش این نیست که سه قوه در اداره صداوسیما شرکت کنند و تأکید داشت که من هم به آقایان [سیدرضا] زواره‌ای و [حسن] روحانی [نمایندگان مجلس در شورای سرپرستی صداوسیما] بگویم، استعفا دهند. گفتم مناسب نیست که من دخالت کنم.»

از آن سو رئیس وقت شورای سرپرستی – یعنی حسن روحانی- سریعاً به نزد آقای هاشمی شتافته و تلاش می‌کند موجبات تجدیدنظر در دستور امام را فراهم آورد. در ادامه خاطرات همان روز آقای هاشمی آمده است: «شب... دکتر روحانی آمد و شرح مبسوطی از ریشه اختلافاتشان با اخوی محمد و تاریخچه جریان را تا امروز گفت. از دستور امام، مبنی بر استعفای دو نماینده مجلس از شورای سرپرستی صداوسیما، اطلاع داشت.»

با این حال امام همچنان بر تصمیم خود مبنی بر عزل روحانی و دیگر اعضای شورای تحت ریاست وی مصمم هستند. فردای آن روز هاشمی به ملاقات امام رفته و پاسخ صریح امام را می‌شنود. وی در خاطرات روز شنبه 1 مرداد 1362 چنین شرح می‌دهد: «امام، باز بر غیر قانونی بودن دخالت سه قوه در اداره صداوسیما، تاکید کردند. گفتم، با توجه به اینکه پای برادرم محمد، در میان است، مناسب نیست که من دخالت کنم. ایشان گفتند، به خاطر برادر شما بودن، نباید مظلوم واقع شود و به صداوسیما آسیب برسد.»

ادامه این بحران و افتضاح که آبروریزی اعضای شورای سرپرستی می‌انجامد و آن‌ها همچنان از تصمیم امام ناراحتند. در مقابل شدت ناراحتی امام تا این حد بود که علی رغم پیگیری‌های متعدد روحانی، اعضای شورا را به حضور نمی‌پذیرند. در ادامه خاطرات آن روز آقای هاشمی چنین آورده است: «دفترم اطلاع داد که آقای [محمدجواد] لاریجانی ـ که پریشب از طرف شورای سرپرستی [صداوسیما] به سرپرستی موقت [این سازمان] منصوب شده است ـ می‌خواهد با من مشورت کند. گفتم، چون امام وارد ماجرا شده‌اند، من دخالت نمی‌کنم. آقای [سیدرضا] زواره‌ای و آقای [حسن] روحانی [نمایندگان مجلس در شورای سرپرستی صداوسیما] تلفن کردند. ناراحت بودند. قرار شد، استعفایشان را به دفتر من بسپارند. وقت ملاقات با امام، برای شورا [ی سرپرستی صداوسیما] خواستند. به امام پیغام دادم، نپذیرفتند. امام دستور دادند، تا تعیین تکلیف مدیر عامل، از طرف سران سه قوه، اخوی محمد، مسئول اداره سازمان صداوسیما باشد.»

تلاش‌های حسن روحانی و اعضای شورای تحت ریاست وی، به نتیجه نمی‌رسد و سرانجام با حکم امام اعضای شورای سرپرستی صدا و سیما عزل می‌گردند. کم‌تر از یک ماه بعد اعضای جدید شورای سرپرستی انتخاب می‌گردند و هاشمی به جای روحانی، به نمایندگی از مجلس به عضویت شورا درمی‌آید. در خاطرات روز سه شنبه 25 مرداد 1362 می‌خوانیم: «در جلسه علنی، انتخابات، برای تعیین نمایندگان مجلس در شورای سرپرستی صداوسیما برگزار شد. به امر امام، من پیشنهاد کاندیداتوری را پذیرفتم؛ خودم مخالف بودم، ولی می‌دانم به‌خاطر مشکلاتی که پیش آمده، راه حل همین است و نظر امام صائب است. قرار است از دولت و شورای عالی قضایی هم، سران انتخاب شوند. آقای [سیدرضا] زواره‌ای هم [به عنوان نماینده] علی‌البدل انتخاب شد. بعضی از نمایندگان، به خاطر اینکه، ایشان به امر امام مجبور به استعفا شده بود، به این انتخاب اعتراض داشتند.» [3]

محمد هاشمی درباره عزلش چه می‌گوید؟

محمد هاشمی سال‌ها بعد، مهر ماه 1395، درباره این اختلافات در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا این‌گونه اظهار نظر کرد:

سؤال؛ یکبار هم توسط شورای سرپرستی عزل شده بودید؟

هاشمی: بله. شورای سرپرستی پاییز 62 [منظور تابستان 62 است] مرا عزل و آقای جواد لاریجانی که عضو همین شورا بود را به عنوان سرپرست جدید معرفی کرد تا سروقت مدیر عامل تعیین کند.

وقتی موضوع به گوش امام رسید به سران قوا پیغام دادند به اعضای شوری سرپرستی بگوئید یااستعفا دهند یا من آنهارا عزل میکنم وآنها خودشان استعفا دادند.

بعد امام مرا خواستند و نامه‌ای مفصل به من دادند که مضمون آن این بود که برخلاف انتظار در صدا و سیما اختلافاتی پیدا شده است. شورای سرپرستی و مدیرعامل حرفهایی دارند. من آقای محمد هاشمی را به عنوان نماینده خود به عنوان سرپرست صدا و سیما منصوب می کنم تا این نهاد بدون سرپرست نباشد. نخست وزیر و سران سه قوه بنشینند و حرفهای طرفین را بشنوند. یعنی امام من را مجددا منصوب کردند.

سؤال: دلیل عزلتان چه بود؟

هاشمی: به همان دلیل که مدیران سابق را عزل کردند و نتوانستند تحمل کنند. چون آن موقع صدا و سیما زیر نظر رهبری نبود. هر یک از قوا یک نماینده اصلی و یک علی البدل در این شورا داشتند و عزل و نصب مدیرعامل و سیاست گذاری با آنها بود.

سؤال: حرف حساب شورا چه بود؟

هاشمی: اختلاف نظر در مورد برخی مسائل مثل سریالهایی که پخش می شد. مثلا سریالی به نام اشک تمساح پخش می کردیم که زندگی لیبرال ها و طاغوتی ها را نشان می داد آنها نسبت به این سریال ایراد می گرفتند و می گفتند صحنه هایش خوب نیست.

صدا و سیما قوی ترین و مهم ترین سازمان فرهنگی و هنری و سیاسی کشور است اختلاف نظر در مسائل و برنامه هایش بسیار زیاد است. شورای سرپرستی هم وقتی تحت فشارهای بیرونی قرار می گرفت به جای تدبیر درست و اصلاح کار، مدیر عامل را عوض می کرد. مدیریت آنجا بسیار متزلزل بود؛ من توانستم با حمایت امام در آنجا ثبات برقرار کنم و آنجا را سامان دهم. در زمان من تثبیت و اداره صدا و سیما راحت شد. [4]

۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۴۵
حسن حیدری
شهید رضا اسماعیلی - مدافع حرم - فاطمیون

مشهد، محله مهرآباد، کوی عبادت هجده؛ خانه‌ای کوچک انتهای کوچه انتظارمان را می‌کشد. خانه‌ای که حالا نه تنها در محله مهرآباد که در کل شهر خیلی‌ها می‌شناسندش؛ آوازه‌اش حتی به گوش غریبه‌ها هم رسیده.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - مشهد، محله مهرآباد، کوی عبادت هجده؛ خانه‌ای کوچک انتهای کوچه انتظارمان را می‌کشد. خانه‌ای که حالا نه تنها در محله مهرآباد که در کل شهر خیلی‌ها می‌شناسندش؛ آوازه‌اش حتی به گوش غریبه‌ها هم رسیده و خیلی‌ها پرسان پرسان سراغش را می‌گیرند، تا برسند پشت در و چند دقیقه با بزرگتر این خانه همکلام شوند و از او بخواهند برایشان دعاکند. بزرگتر این خانه، شهربانو سابقی فضلی است؛ هم مادر شهید است، هم خواهر شهید. برادرش غلامعلی ، 35 سال پیش در آزادسازی پل خرمشهر آسمانی شده و تنها پسرش، رضا اسماعیلی دوسال و پنج ماه‌ پیش در شهرک زمانیه؛ یک جایی در خاک سوریه، دورتر از ایران پرکشیده سمت آسمان.

شهربانو سابقی فضلی مادر شهید است؛ ایرانی ‌است، همسرش را 13 سال پیش از دست داده و در این سال‌ها برای دو فرزندش هم مادر بوده هم پدر. روبه‌رویش که می‌نشینیم ، می‌بینیم مثل خیلی‌ از مادران شهدا، هم یک دل بزرگ دارد و هم یک ایمان محکم، آنقدر که طاقت آورده این همه مدت، دوری تنها پسرش را...فرزندی که «اولین ذبیح فاطمیون» لقب گرفته‌است؛ بله...درست حدس زدید...رضا جوانی است که بدون سر به آغوش مادر بازگشته؛ سرش، به دست نیروهای جلاد تکفیری مظلومانه از بدن جدا شده تا پیکر رضا ، بدون سر برگردد و بشود یکی از گل‌های خوشبوی بهشت‌رضای مشهد.

خانم سابقی فضلی ،‌ فکر می‌کنید چرا رضا راه شهدا را انتخاب کرد؟

شهادت در خانواده ما موروثی است؛ برادر من 30 ساله بود که در عملیات آزادسازی پل خرمشهر شهید شد، دوتا خاله هم دارم که هر کدام یک شهید تقدیم کشور کرده‌اند. رضا هم همان راه را رفت.

پدر رضا مهاجر بود؟

بله همسرم ، با اینکه اهل افغانستان بود اما در همین مشهد به دنیا آمده بود، هر دو فرزند من هم همینجا به دنیا آمدند، آقا رضا بچه اولم بود که 26 مهر 71 به دنیا آمد. خیلی هم پرشروشور بود، حتی دیپلمش را نگرفت، اینکه در اینترنت نوشته‌اند دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد بوده درست نیست. اینکه نوشته اند سنی بوده، درست نیست رضا شیعه بود.

خودتان اهل کجا هستید؟

اهل شهرستان شیروان.

رضا از کی مطرح کرد که می‌خواهد مدافع حرم بشود؟

تقریبا 4 سال پیش بود ، اوائل سال 92، آن موقع هنوز بحث مدافعان حرم اینقدر مطرح نبود، رضا هم جزو اولین گروه اعزامی فاطمیون به سوریه بود. آن موقع اولین گروه، 22 نفر بودند که دور هم جمع شدند به فرماندهی شهید علیرضا توسلی‌زاده که به ابوحامد معروف بود، تیپ فاطمیون را تشکیل دادند.رضا و دامادم جواد خاوری آن موقع عضو همین گروه شدند و همگی با هم رفتند تهران و از آنجا اعزام شدند به سوریه. دوماه سوریه بودند بعد برگشتند ایران. دامادم درهمان ماموریت اول جانباز شد و دیگرنتوانست برود و الان اولین جانباز فاطمیون است. اما رضا تا دوسال مدام می‌رفت سوریه و برمی‌گشت.

چند ساله بود که رفت؟

اولین بار که اعزام شد 19 ساله ‌بود. وقتی شهید شد 21 ساله بود.

با رفتنش مخالفت نکردید؟

نه...دیدم میلش به رفتن است، دلش آنجاست... فقط یک بار برگشتم گفتم نمی‌شود نروی؟گفت مادر تو خودت خواهر شهیدی، چطور چنین چیزی از من می‌خواهی؟ همانجا دهانم بسته شد... دیگر چیزی نگفتم.

چند بار اعزام شد؟

خیلی...حسابش دستم نیست...هر دفعه که می‌رفت، بسته به مدت ماموریتش 45 تا 50 روز می‌ماند بعد برمی‌گشت ایران. 15 روز خانه بود بعد دوباره اعزام می‌شد.

اصلا از شهادت حرف می زد؟

زیاد... عکس‌هایش را قاب کرده بود زده بود روی دیوار می گفت، اگر من شهید شدم همه می‌گویند چه شهید خوش‌تیپی... می‌گفت وقتی من بروم شهید بشوم، تو افتخار می‌کنی که مادر شهید رضا اسماعیلی هستی... حتی یادم است یک بار که مرخصی آمده بود، یکی از همرزمانش که خیلی خیلی با هم نزدیک بودند- شهید غلامرضا محمدی- درسوریه شهید شد، الان هم جاویدالاثر است، خبر شهادت ایشان در اینترنت پخش شد و آقا رضا هم دید و خیلی ناراحت شد، انگار که از رفیقش جا مانده باشد، تنها مانده باشد، همان موقع بود که گفت من هم این دفعه بروم شهید می‌شوم.

شما چیزی نگفتید؟

اتفاقا آن موقع تازه فهمیده بودیم رضا دارد پدر می‌شود، خیلی ها به او گفتند که تو اگر رسالتی هم داشتی ، وظیفه‌ای هم داشتی تا حالا انجام دادی، دیگر سوریه نرو...داری پدرمی‌شوی. اما رضا طاقت نیاورد... انگار جوری شده بود که دیگر اصلا نمی توانست اینجا دوام بیاورد. در آن چند روزی هم که به مرخصی برمی‌گشت مدام دلش هوای سوریه را داشت.

می‌دانستید درسوریه چه مسئولیتی دارد؟

رضا فرمانده اطلاعات عملیات فاطمیون بود.

با او در تماس بودید؟

خیلی زیاد..چون همیشه بیسیم دستش بود، مدام با ما تماس می‌گرفت. هروقت می‌خواست ماموریت طولانی برود به ما می‌گفت که مثلا یک هفته در دسترس نیستم نگران نشوید. اما این دفعه آخری که شهید شد، ما چند روز از اوبی‌خبر بودیم و چون نگفته بود ماموریت می‌رود خیلی نگران شدیم.

چرا نگفته بود؟

رضا اصلا در ماموریت نبود که شهید شد، بعد از شهادت رضا ، دوستانش به ما گفتند که او به دنبال یکی از نیروهای جوانی که تازه به سوریه اعزام شده‌بود رفته بود و هر دو اسیر داعشی ها شده بودند.

در کدام منطقه؟ بیشتر توضیح می‌دهید؟

تا جایی که به من گفته‌اند ، رضا در شهرک زمانیه شهید شده، این شهرک یکی از منطقه‌های شیعه نشین سوریه است. در این منطقه شب‌ها تکفیری ها پیشروی می‌کردند ،به همین دلیل شیعه‌ها تمام چراغ‌ها را خاموش می‌کردند تا هیچ نوری نباشد . بعد در یکی از همین شب‌ها که تاریکی مطلق بوده، شهید مجتبی واعظی یکی از نیروهای جوانی که تازه به سوریه اعزام شده بوده و حالا هم جاویدالاثر است، برای رساندن یک پیام از خیبر 8 به خیبر 9 اعزام می‌شود، اما چون فاصله شان از منطقه دشمن خیلی کم بوده، به خاطر تاریکی هوا از خیبر 9 رد می‌شود، رضا این صحنه را می‌بیند و خودش دنبالش می‌رود تا او را برگرداند. هرچقدر هم که دوستانش می‌گویند نرو خطرناک است، تو هم اسیر می‌شوی گوش نمی کند. بعد انگار هر دو وارد منطقه داعشی ها می‌شوند. رضا تا جایی که مهمات داشته از خودش دفاع‌ می‌کند، بعد که مهماتش تمام می‌شوند اسیر می‌شود. انگار داعشی ها از روی عمد بیسیم رضا را روشن می‌گذارند که دوستانش صدایش را بشنوند و بترسند، بعد اول مجتبی واعظی را شکنجه و شهید می‌کنند و بعد می‌آیند سراغ رضا. فقط چون فهمیده بودند که رضا فرمانده اطلاعات عملیات فاطمیون است، چند بار از او می‌پرسند که برای چه اینجا آمدی؟ رضا هم می‌گوید: به‌خاطر حضرت زینب (س).. آنها هم می‌گویند، اگر به مقدساتی که به آنها معتقدی پشت بکنی ، ما تو را آزاد می‌کنیم‌. اما رضا می‌گوید من به‌خاطر حضرت زینب(س) آمده‌ام سرم را هم بدهم؛ محال است به اعتقاداتم پشت کنم. بعد هم داعشی ها، در حالی که رضا مدام یا علی، یا زینب می‌گفته او را شهید می‌کنند... ذبح می‌کنند. همرزمان رضا که صدای او را می‌شنوند ،‌طاقت نمی‌آورند، یک گروه تشکیل می‌دهند و می‌روند شهرک زمانیه را پس می‌گیرند، پیکر رضا را هم پیدا می‌کنند اما انگار داعشی ها که فهمیده بودند او فرمانده است، سرش را بعنوان جایزه موقع عقب نشینی با خودشان برده بودند...بعدها عکس سر رضا را منتشر کردند.

و رضا شد اولین ذبیح فاطمیون؟

( گریه می‌کند...) بله... نحوه شهادت رضا نه فقط برای ما که خانواده‌اش هستیم، نه فقط برای من که مادرش هستم، برای همه شوکه‌کننده است... تا مدت‌ها من اصلا نمی‌توانستم به چگونگی این موضوع فکر کنم.

شما کی از شهادت او باخبر شدید؟

ما تقریبا 10 روز از رضا بی‌خبر بودیم. نگران هم شده بودیم، اما فکر نمی‌کردیم شهید شده‌باشد، با خودمان می‌گفتیم شاید زخمی شده، چون قبلا هم دوسه بار مجروح شده بود و آن مدتی که در بیمارستان حلب بستری بود ما از او بی‌خبر بودیم. در آن روزهایی که ما از رضا بی خبر بودیم، خبر شهادتش در اینترنت پخش شده بود، در محله مهرآباد کسی نمانده بود که این را نشنیده باشد، حتی فامیل هایمان هم می‌دانستند، اما کسی جرات نمی‌کرد به ما خبر بدهد. فقط همه تماس می‌گرفتند و می‌گفتند حال رضا چطور است؟ از رضا خبر دارید؟که این تماس‌ها بیشتر ما را نگران می‌کرد. تا اینکه یک شب خواهرم آمد و مقدمه چینی کرد و از لابلای حرفهایش من فهمیدم رضا شهید شده.آن موقع حتی دامادم هم از شهادت رضا خبر داشت اما به ماکسی چیزی نمی‌گفت.

رضا چه تاریخی شهید شد؟

هشتم بهمن 1393، فرزندش هم مدت کوتاهی بعد از شهادتش به‌دنیا آمد. بعدها دوستانش گفتند که آن موقع که رضا اعزام شده بود، چون هنوز جنسیت و اسم فرزندش معلوم نبوده،‌ به او می‌گفتند ابو سه‌نقطه! ما اسم پسرش را به وصیت خود رضا، محمدرضا گذاشتیم.

فکر می‌کنید چه انگیزه‌ای باعث شد رضا مدافع حرم بشود؟ درباره مدافعان‌ حرم متاسفانه‌ شایعاتی هست که درست نیست...

هیچ انگیزه‌ای جز ایمان و عشق به اهل بیت نبود. این را واقعا ازته دل می‌گویم. رضا یک جوان امروزی بود، عاشق سرعت، موتورسواری، بدنسازی. دوبار قهرمان استان خراسان رضوی در رشته زیبایی ا‌ندام در وزن 55 کیلوگرم شده بود. به زیبایی اندام و شیک‌پوشی خیلی اهمیت می‌داد. همیشه می‌گویند دخترها خیلی وسواس دارند موقع مهمانی‌رفتن و حاضر شدن،‌رضا دوبرابر دخترها وسواس داشت. همیشه ما منتظرش می‌ایستادیم تا او حاضر بشود. حالا ببینید همین آدم از همه این مشغولیات دل می‌کند و می‌رود سوریه. انگیز‌ه اش جز ایمان و عشق به اهل بیت چه چیز دیگری می‌تواند باشد. مخصوصا دفعه اولی که اولین گروه فاطمیون اعزام شدند به سوریه، اصلا نمی دانستند که چه چیزی درانتظارشان است، نمی دانستند آنجا چه خبر است، مهمات تا این اندازه که الان هست، نداشتند، حتی غذا و خوردوخوراک شان هم درست نبود، اینها از همان اول فقط و فقط به عشق اهل بیت رفتند، بعد هم که پایشان به سوریه رسید و حال و هوای آنجا و غربت و تنهایی حضرت زینب(س) را دیدند، ماندگار شدند...دراصل هدفشان را آنجا پیدا کردند، فهمیدند دفاع از حرم، چه صفایی دارد..رضا هم در آن دوسالی که اعزام می‌شد، هروقت رفت نه به خاطر پول بود،نه فرار ازمشکلات زندگی و ... فقط و فقط به‌خاطر اعتقاداتش بود.

شما کی از نحوه شهادت رضا باخبر شدید؟

چهلمین روز بعد از خاکسپاری اش بود. وقتی پیکر رضا برگشت ما نمی‌دانستیم که سر ندارد، کفنش را هم به‌خاطر شلوغی جمعیت و ...باز نکردند. اما وقتی مراسم چهلم سر مزارش برگزار می‌شد، اعلام کردند که این شهید بی سر برگشته...من همانجا اولین بار شنیدم و از حال رفتم. من را بردند بیمارستان... بعد هم در یکی از شبکه‌های تلویزیون فکر می‌کنم شبکه افق بود که درباره مدافعان حرم گزارش پخش می‌کردند، یک مستند برای رضا ساخته بودند، اقوام به من زنگ زدند که زندگی رضا ازتلویزیون پخش می‌شود. من تا تلویزیون را روشن کردم، صحنه سر بریده رضا را در جعبه نشان می‌داد که داعشی ها بعد از شهادتش پخش کرده‌بودند، این را که دیدم دوباره از حال رفتم... یادم است همیشه خواهرش می‌گفت رضا از شهادت نمی‌ترسی؟ رضا هم می‌گفت:نه...فقط نگران یک چیز هستم، در اینترنت دیده ام که این داعشی‌ها سر مسلمان‌ها را از تن‌شان جدا می‌کنند،‌ فکر می‌کنم چقدر سخت است، چقدر دردناک است... اینها یک ذره انسانیت ندارند که اینطورمی‌کنند؟! همیشه می‌گفت: دعا کنید من اسیر نشوم... بعد که نحوه شهادتش را شنیدم خیلی ناراحت شدم، تا یک مدتی ازنظر روحی بهم ریخته بودم تا اینکه یکی از همرزمانش از سوریه به خانه ما آمد و حرفی زد که آرام شدم.

چه گفت؟

گفت که رضا شب قبل از شهادتش یک خوابی دیده‌بود و همه را بیدار کرده بود. گفته بود بیدار شوید، بیدارشوید من می‌خواهم شهید بشوم... دوستانش گفته بودند که حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! کو شهادت؟ گفته بود من خواب دیدم امام حسین(ع) به خوابم آمد و گفت رضا تو شهید می‌شوی، اگر سرت را بریدند، نترس ، درد ندارد... وقتی من این را شنیدم واقعا آرام شدم... تسلی پیدا کردم...مطمئنم که خود امام حسین(ع) در آن لحظه هوای پسرم را داشته...

بعنوان یک مادر شهید چه آرزویی دارید؟

آرزویم فقط یک دیدار خصوصی با حضرت آقاست، دوست دارم حضرت آقا نوه ام رادرآغوش بگیرد، چون این بچه هیچوقت گرمای آغوش پدر را حس نکرده... حتی یکبار شنیدم ایشان قرار است به خانه ما بیاید، هنوز هم چشم انتظار ایشان هستم. پسر من به حضرت آقا خیلی ارادت داشت،‌حتی وقتی می‌خواست برود سوریه، یکی از عکس‌های آقا را هم با خودش برده بود، وقتی هم که پیکرش برگشت، این عکس توی جیب لباسش بود، الان هم من این عکس را توی کیف پولم همه جا می‌برم...این عکس کنار عکس رضا همیشه با من است..

تا حالا با حضرت آقا ملاقات نداشته‌اید؟

یک بار در یک دیدار عمومی با ایشان حضور داشتم. عید سال 95 بود، من تازه عمل دیسک کمر کرده بودم و با عصا رفتم حالم اصلا خوب نبود،‌ حضرت آقا عکس رضا را امضا کردند،‌یک قرآن هم به ماهدیه دادند اما من اصلا حالم خوب نبود، نتوانستم با آقا صحبت کنم و حسرت این دیدار به دلم ماند...

منبع: جام جم آنلاین
۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۱۴
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

شعله‌های انتفاضه جدید

شعله‌های انتفاضه جدید؛

ماجرای گیت‌های مسجد الاقصی چیست؟/ بازی رسانه‌ای «محمود عباس» در زمین صهیونیست‌ها/ چگونه گیت‌های بازرسی به مسئله اول تبدیل شد؟

تدابیر امنیتی در مقابل مسجدالاقصی

واقعیت این است که محتوای اعتراض مردم فلسطین فراتر از موضوع گیت های الکترونیکی است و آنها نسبت به مصادره و تخریب احتمالی مسجد الاقصی و سایر مقدسات اسلامی و یهودی سازی قدس اعتراض دارند.

سرویس جهان مشرق - در درگیری‌هایی که در روز جمعه خشم فلسطینیان بر ضد اقدامات نژادپرستانه رژیم صهیونیستی در مسجدالاقصی نام‌گذاری شده بود، سه فلسطینی به شهادت رسیده و صدها تن دیگر زخمی شدند. این درگیری‌ها در گوشه و کنار فلسطین اشغالی از قدس گرفته در کرانه باختری و حتی نوار غزه ادامه پیدا کرد. البته در نهایت یک فعال فلسطینی در شهرک حلمیش در رام الله با سلاح سرد به تعدادی از صهیونیست‌های شهرک نشین حمله کرد که در نتیجه این عملیات ۳ صهیونیست به هلاکت رسیده و دو نفر دیگر به شدت زخمی شدند. عامل این حمله نیز شهید شد.

در درگیری‌هایی که جمعه در مناطق مختلف فلسطین اشغالی از جمله در شهر قدس و اطراف مسجدالاقصی بعد از نماز جمعه به وقوع پیوست. سه نفر به شهادت رسیدند. محمد محمود شرف ۱۷ ساله در نتیجه اصابت گلوله به سرش در مقابل باب العامود شهید شد و محمد ابو غنام نیز در حی الطور در داخل شهر قدس به شهادت رسید. محمد خلف لافی ۱۷ ساله نیز در درگیری‌های بوجود آمده در منطقه ابو دیس در نزدیکی شهر شهر به علت اصابت گلوله جنگی به قلبش شهید شد.

منابع بیمارستانی و رسانه‌ای اعلام کردند که در نتیجه این درگیری‌ها ۱۲۰ فلسطینی در قدس زخمی شدند که جراحت‌های آن‌ها در نتیجه اصابت گلوله جنگی و پلاستیکی و خفگی با گازهای مسموم شیمیایی و زیر گرفتن با خودروهای صهیونیست یا به آتش کشیدن آنها بوده است. ۷۱ مجروح نیز در محل درگیری ها مداوا شدند.

شهرها و پایتخت های دیگر کشورها نیز شاهد برپایی تظاهرات اعلام همبستگی با ملت فلسطین بود که بیشتر آنها بعد از نماز جمعه آغاز شد. این تظاهرات در لبنان و یمن و اردن و مصر و تونس و ترکیه و مالزی و دیگر کشورهای عربی و اروپایی برگزار شد.

تحولات جمعه در فلسطین اشغالی در ابعاد سیاسی شاهد دو موضع مهم بود. موضوع اول اظهارات اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس بود که خواستار برگزاری نشست فوری گروه های فلسطینی برای توافق بر سر استراتژی تقابل در درگیری‌های قدس در بیروت یا قاهره شد. وی چارچوب این نشست را مقاومت و اعتراض در برابر [اقدام رژیم های عربی برای ] عادی سازی روابط عربی- اسلامی با اشغالگران نامید و تاکید کرد که این موضوع فراتر از گیت های الکترونیک مسجد الاقصی است. هنیه در سخنرانی خود در جمعه خشم فلسطینی درگیری‌های کنونی را فراتر از گیت‌های الکترونیکی دانست و تأکید کرد که ملت فلسطین وحدت خود در مبارزه قدس و الاقصی را اعلام کرده و هر نوع تلاشی برای عادی سازی روابط عربی - اسلامی با رژیم صهیونیستی را رد می کند و آن را توهینی به خود می داند.

نکته مهم دیگر این بود که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین برای اولین بار از زمان آغاز انتفاضه الاقصی در سال ۲۰۰۰ تاکنون هماهنگی‌های امنیتی خود با رژیم صهیونیستی را متوقف کرد. این اقدام هیجانی چندین شاخصه اصلی دارد که نشان از ناکارآمد بودن آن در برابر موج تجاوزهای اخیر رژیم صهیونیستی و سیاست‌های نژاد پرستانه این رژیم بر ضد ملت فلسطین دارد. نکته اول اینکه عباس این اقدام را صرفا با برداشتن گیت های مسجد الاقصی مرتبط کرده و سعی دارد از این انتفاضه مردمی برای رسیدن به دستاوردی موهوم برای خود سوء‌استفاده کند. این در حالی است که سه دهه مذاکره وی با رژیم صهیونیستی که تاکنون امتیازات استراتژیک زیادی را به صهیونیست‌ها داده، هیچ موفقیت قابل توجهی برای ملت فلسطین به دنبال نداشته است. واقعیت این است که محتوای اعتراض مردم و نیروهای مقاومت فلسطین فراتر از موضوع گیت های الکترونیکی است و آنها نسبت به مصادره و تخریب احتمالی مسجد الاقصی و سایر مقدسات اسلامی و یهودی سازی قدس و دیگر مناطق فلسطینی اعتراض دارند، با این وجود اگر رژیم صهیونیستی با موضوع برداشتن گیت ها موافقت کند، عباس تلاش خواهد کرد از این موضوع استفاده ابزاری و تبلیغاتی کند.

موضوع دیگر این است که این اقدام محمود عباس می‌تواند درهای جهنم سیاسی و دیپلماتیک رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی را بر ضد وی باز کند. عباس پیش از این نیز نشان داده که قدرت ایستادگی در برابر این فشارها را ندارد، لذا پیش بینی می شود اگر اسرائیل قصد برداشتن این گیت ها جهت اعتبار بخشی به عباس را نداشته باشد، وی خیلی زود از این خواسته منصرف شود.

نکته بعدی اینکه توقف همکاری‌های امنیتی با رژیم صهیونیستی یکی از مطالبات بر حق و اصلی گروه‌های مقاومت جهت تحقق آشتی ملی بود، به این ترتیب با توجه به اظهارات اسماعیل هنیه شوک وارد شده به ملت فلسطین در صورت وجود اراده مثبت در نزد تشکیلات خودگردان فلسطینی می تواند قدم های مثبتی در مسیر کاستن از فاصله میان فتح و حماس بردارد.

جمعه همچنین بعد از جلوگیری نیروهای امنیتی صهیونیستی از حضور مردان زیر ۵۰ سال برای ادای فریضه نماز در منطقه قدیمی قدس ، نیروهای فلسطینی در اقدامی کم سابقه موفق شدند خیابان‌های قدس را به مصلای نماز جمعه تبدیل کنند. جمع زیادی از مردم فلسطین بعد از برپایی نماز در خیابان‌ها و زیر عدسی دوربین های مختلف ، درگیری با دشمن صهیونیستی را آغاز کردند. صهیونیست ها نیز از تمامی ابزارها برای سرکوب تظاهرات کنندگان استفاده کردند. خیابان اصلی صلاح‌الدین در قدس شاهد شدیدترین درگیری‌ها بود. علاوه بر این که درگیری‌ها در شهرهای الخلیل و بیت لحم در جنوب کرانه باختری و ایستگاه نظامی قلندیا بین شهرهای قدس و رام الله نیز دنبال می شد. 

شعله‌های انتفاضه و سکوت خفت بار رژیم های عربی

گرچه تاریخ درگیری‌های فلسطینی- صهیونیستی و تجاوزهای اخیر این رژیم ضد ملت فلسطین با سکوت خفت‌بار و مرگ‌آور رژیم‌های عربی منطقه مواجه بوده، اما این حجم از سکوت و همراهی که رژیم های مرتجع حاشیه خلیج فارس در قبال اقدامات غیرقانونی و جنایت‌های رژیم صهیونیستی و هتک حرمت مقدسات از خود نشان می‌دهند، در تاریخ موجودیت اسرائیل بی‌سابقه بوده است.

سکوت توهین‌آمیز سران کشورهای عربی در برابر این اقدامات هم در نتیجه رقابت این کشورها برای همکاری‌های امنیتی با رژیم صهیونیستی و باز کردن کانال‌های ارتباط و عادی سازی روابط با دشمن اشغالگر قدس است. واقعیت این است که بسیاری از این کشورها موضوع فلسطین را از برنامه کاری خود خارج کرده و اهمیتی به ارزش‌های دینی و تاریخی و نمادهای اسلامی این کشور که جزئی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ اسلامی است، نمی دهند.

در همین رابطه خبرگزاری اقتصادی بلومبرگ آمریکا چند روز پیش در گزارشی اعلام کرد که شرکت‌های صهیونیستی فعال در بازارهای عربستان و سایر کشورهای خلیج فارس در حال افزایش است. این گزارش به نقل از مقامات اسرائیلی تأکید کرد که بیشترین تولیدات رایج صهیونیستی در بازارهای عربی، صنایع دفاعی الکترونیک و تکنولوژی های مربوط به کشاورزی و آب شیرین کن است.

یکی از مهم‌ترین عوامل سکوت جوامع عربی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی ، رویکردهای خاندان حاکم عربستان سعودی در قبال این رژیم است. نگاه جهان عرب به عربستان به عنوان یک الگوی فرهنگی و روند پر شتاب حاکمیت ریاض برای بهبود مناسبات با رژیم صهیونیستی نقش عمده‌ای در سکوت رژیم های عربی دارد. این در حالی است که سعودی ها تمام کینه و نفرت خود را متوجه تعدادی از کشورهای اسلامی همسایه خود کرده اند و با شدیدترین لحن و رفتار با آنها برخورد می کنند تا بتوانند بر اقدامات خود در عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و سکوت در برابر جنایت های این رژیم سرپوش بگذارند.

سیاهه تجاوزهای رژیم صهیونیستی ضد مقدسات اسلامی

بعد از اینکه رژیم صهیونیستی طی سال‌های اخیر متوجه شد بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی موضوع فلسطین و مقدسات اسلامی را از اولویت‌های خود خارج کردند ، تسریع در روند اقدامات خود در یهودی سازی مسجد الاقصی و احداث معبد موهوم در اطراف آن را در دستور کار خود قرار داد.

رژیم صهیونیستی طی همین سال‌ها کنترل حرم ابراهیمی در شهر الخلیل را به صورت کامل در دست گرفت و آن را از یک مسجد اسلامی به یک کنیسه یهودی تبدیل کرده و گیت های الکترونیکی در ورودی آن تعبیه کرد. آنها محدودیت‌های شدیدی را برای ورود نمازگزاران به این مسجد اعمال کردند، این در حالی بود که افراط گرایان یهودی عزم خود را برای کنترل کامل این مسجد جزم کرده اند.

رژیم صهیونیستی در همین مدت کنیسه یهودی بزرگی را در زیر مسجد الاقصی احداث کرده اند.آنها پخش صدای اذان در مسجد الاقصی و مسجد ابراهیمی و تمامی مساجد شهر را ممنوع کرده و تمامی رؤسای دولت های خارجی را مجبور می کند در مسجد الاقصی حاضر شده  در برابر دیوار ندبه سرسپردگی خود به صهیونیسم را اعلام کنند.  آنها همچنین پروژه‌های تقسیم زمانی و مکانی مسجدالاقصی را به عنوان مقدمه ای برای مصادره کامل قبله اول مسلمانان دنبال می کنند.

اشغالگران صهیونیست با بیشترین توان به حفاری ها در زیر مسجد الاقصی و تخریب پایه های آن اقدام می کنند.صهیونیست ها و رهبران تندروی آنها به مناسبت‌های مختلف اقدام به یورش و هتک حرمت مسجد الاقصی می کنند. میزان این یورش ها به حدی بود که صهیونیست ها طی سال ۲۰۱۴ بالغ بر ۴۵۰ بار تحت تدابیر امنیتی نیروهای پلیس رژیم صهیونیستی اقدام به هتک حرمت مسجدالاقصی کردند. در نهایت، اقدام بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در هتک حرمت مسجدالاقصی باعث آغاز انتفاضه قدس شد. این در حالی است که صهیونیست‌ها محدودیت های زیادی را برای برپایی مراسم مذهبی مسلمانان بویژه نماز جمعه در این مسجد اعمال می کنند.

خفت و خنوع رژیم‌های عربی باعث شده صهیونیست‌ها هیچ اهمیتی به ملاحظات سیاسی و درخواست‌های آنها برای رفع محاصره مسجد الاقصی ندهند، تنها چیزی که باعث نگرانی رژیم صهیونیستی شده، گسترده شدن دامنه انتفاضه ملت فلسطین در دور جدید خود است که می تواند موجودیت و امنیت صهیونیست‌ها را به هم بریزد، همان طور که در انتفاضه گذشته بیش از ۱۰۶۹ صهیونیست به هلاکت رسیده و بالغ بر ۴۵۰۰ تن دیگز نیز زخمی شدند. امروز بیش از هر زمان دیگری مشخص شده است که مقاومت مسلحانه و ایستادگی در برابر خودکامگی‌های رژیم صهیونیستی تنها راه توقف جنایت های این رژیم، آزاد سازی اراضی اشغالی و حل سایر پرونده‌های معلق در سایه اضمحلال موجودیت این رژیم نامشروع است.

۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۰۳
حسن حیدری

قرآن اهدایی سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان به خانواده شهید محمدجواد تیموری که در حمله تروریستی عناصر داعش به مجلس شورای اسلامی به شهادت رسید.


۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۵
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

حزب اللّابی یا حزب اللّهی

 دارند این را تئوریزه می کنند و متاسفانه چون بعضا از تریبون های موجه و با قیافه های ظاهرالصلاح این کار را انجام می دهند ؛ بخشی از رویش های بدنه ی انقلاب را دارند آلوده می کنند و این نگرانی وجود دارد که "خواص منحرف"  به مرور همان اعوجاجاتی که در تفکرشان به وجود آمده را به بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی تسری بدهند.

گفتاری از وحید جلیلی درباره «آسیب شناسی جریان اصولگرا»؛

رویش در صف؛ ریزش در ستاد/ «حزب اللّابی»ها باید از انقلاب اسلامی، ویروس‌زدایی شوند/ بعضی از مناسبات به اسم اصولگرایی علناً «سکولار» است

دارند این را تئوریزه می کنند و متاسفانه چون بعضا از تریبون های موجه و با قیافه های ظاهرالصلاح این کار را انجام می دهند ؛ بخشی از رویش های بدنه ی انقلاب را دارند آلوده می کنند و این نگرانی وجود دارد که "خواص منحرف" به مرور همان اعوجاجاتی که در تفکرشان به وجود آمده را به بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی تسری بدهند.

گروه سیاسی - رجانیوز: آنچه می خوانید گفتاری از وحید جلیلی در جمع طلاب "مدرسه انقلاب اسلامی " در اواخر  ماه رمضان است که در آن به آسیب شناسی جریان موسوم به اصولگرا که جلیلی آن ها  را حزب اللّابی و متمایز از جریان  حزب اللهی  تصویر  می کند ، پرداخته است. او معتقد است تا تفکر انقلابی ویروس زدایی نشود و به پالایش بدنه مردمی انقلاب  از "خواصی" که قصد استحاله آن را دارند، دست نزند، بیم آن وجود دارد که مبانی سکولار و روشهای کمونیستی؛ اندیشه اسلام ناب را به کلی کنار بزند.

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

تلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ «قصص 83»

نکته ای که به نظرم آمد  در این جلسه  مطرح بشود یکی از چالش هایی است که ما در دهه ی چهارم انقلاب با آن به طور جدی مواجه هستیم.

 

چالش مهم دهه چهارم : رویش در صف ؛ ریزش در ستاد  

 

به‌نظر می‌رسد که انقلاب اسلامی توانسته در "صف"؛  انسان طراز و نمونه‌های تربیت مکتبی خودش را، بازتولید کند. نمونه‌های پنجاه و هفتی، نمونه‌های دفاع مقدسی؛  در  بدنه و توده حزب اللهی همچنان در حال رویش است و از "اردوهای جهادی"  گرفته تا "مدافعان حرم"  هنوز رایحه تفکر انقلابی حس می شود.

 

بعضی از شهدای مدافع حرم، متولد دهه ۷۰ هستند. سال‌ها پس از پایان دفاع مقدس به دنیا آمده اند و امروز می روند با این یقین در خطوط مقدم دفاع از انقلاب اسلامی ، جان خودشان را نثار می کنند.

 

 مدافعین حرم در شرایطی برای انقلاب اسلامی جان فدا می کنند که فساد،  فقر و تبعیض در کشور به چشم می‌خورد. معلوم است که چه بسا یقین‌شان بالاتر از نسل اول است که اینجور چیزها هم موجب نشده که وسوسه  خناسان، آنها را از فداکاری در راه جمهوری اسلامی باز بدارد.

 

با گذشت حدود ۴۰ سال،  رویش های زیادی در مسیر آرمان ها و مبانی انقلاب همچنان در بین نسل های جدید  ، شکل می گیرد، اما این ها در حوزه "صف"  و بدنه مردمی انقلاب  است، ولی وقتی که به ستاد و به خواص و چهره ها  نگاه می کنیم، عکس این جریان را می بینیم! یعنی انگار انقلاب اسلامی از بازتولید انسان های طراز خودش در سطح "ستاد" عقیم شده و کمتر آدم هایی در طراز رجایی ها و چمران ها و  خامنه ای ها و... به  سطوح ستادی، مدیریتی و... می رسند. این یک خلأ‌ و چالش مهم است که باید در موردش فکر کرد.

 

اما الان  من راجع به این مسئله نمی خواهم صحبت کنم بلکه می خواهم از یک چالش بزرگتر،  یک خطر عظیم‌تر که احتمالاً اگر جلویش گرفته نشود خدای ناکرده ممکن است به انهدام مجموعه انقلاب اسلامی بینجامد صحبت بکنم.

 

خواص منحرف، در اندیشه استحاله صف!

 

آن چالش  این است که در ستاد ها یا به تعبیر مقام معظم رهبری در بین "خواص" ؛  چه  در خواص و ستاد های فکری، چه ستادهای مدیریتی، چه ستادهای سیاسی و ... الان جریانی شکل گرفته که به جای اینکه آن نسل اولِ  چهره های مکتبی  را الگوی خودش قرار بدهد یا به "صف"  امروز انقلاب اسلامی نگاه کند و از روحیه ی معنوی و انقلابی توده ها  الهام و الگو بگیرد و خودش را تصحیح و تکمیل کند و ارتقا بدهد؛  به دنبال این است که یک جریان معکوس را در صفوف بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی ایجاد کند !

 

به جای این که صفات ممتاز مجاهدان و انقلابیون واقعی را در خودش بوجود بیاورد،  تلاش می کند که ویژگی های منحوسی را که در خودش نفوذ کرده ؛  در "صف"  و دربین مردم ،  نفوذ بدهد و کاری کند که حتی نسل جوان مومن  هم،  نرم افزارِ تفکر انقلابی اش استحاله یا  آلوده  بشود .

 

در ظاهر فکر کند انقلابی است اما به  مرور جنس نگاهش به مسایل، جنس سلوکش در فضای اجتماعی و سیاسی شبیه بشود به ستادی های سرگردان ! شبیه بشود به چهره های مذبذب قدرت پرست !

 

 دارند این را تئوریزه می کنند و متاسفانه چون بعضا از تریبون های موجه و با قیافه های ظاهرالصلاح این کار را انجام می دهند ؛ بخشی از رویش های بدنه ی انقلاب را دارند آلوده می کنند و این نگرانی وجود دارد که "خواص منحرف"  به مرور همان اعوجاجاتی که در تفکرشان به وجود آمده را به بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی تسری بدهند.

 

در همین انتخابات اخیر هم نمونه اش را شاهد بودیم. تشکیلاتی مرکب  از مخلص ها و قالتاق ها ! و معلوم است با صحنه گردانی کدامشان!

 

مخلص ها برای اینکه با انرژی شان حرکت ایجاد کنند و قالتاق ها جهت بدهند و حرکت را سکولاریزه  کنند؛  وحدت مکتبی را نابود و ائتلاف چرتکه ای را جایگزینش کنند. 

 

این مشکلی است که در دو دهه گذشته کم و بیش دچارش بوده ایم.

 

بزرگترین نگرانی: اصولگرایی قلابی!

 

امروز به نظر حقیر یکی از مهمترین خطر هایی که ماباید نگران و مواظبش باشیم همین است. یعنی ویروسی شدن تفکر انقلاب اسلامی و تفکر ولایی توسط آدم های ظاهرالصلاح که خودشان را اصولگرا و... نامگذاری کرده اند.

 

شما با کسانی مواجه هستید که سالها رای مردم  را گرفتند ، انتخابات های پیاپی را بردند، مجلس هفتم را بردند، مجلس هشتم را بردند، مجلس نهم را بردند و عنوان اصولگرایی راهم یدک می کشیدند و امروز وقتی ما می خواهیم بررسی بکنیم عملکرد و رویکرد آنها را که چقدر آنها واقعا براساس حجت شرعی عمل کردند و بر اساس مبانی انقلابی و با نگاه به افق های آرمانی جمهوری اسلامی در آن جایگاه هایی که حضور داشتند رفتار کردند، نتیجه ، نتیجه ی درخشانی نیست و کارنامه کارنامه ی پرباری نیست.

 

 اینها حتما باید امروز مورد بررسی قرار بگیرد که نعل وارونه زده نشود، که همه چیز را به قدرت رقیب یا به لاقیدی رقیب نسبت ندهند.

 

 اگر مابه یک سری شکست های ظاهری می رسیم ؛ حتما ضعف های جدی ای در بین خواص و بدنه انقلابی وجود داشته است و اگر کسی بخواهد اینها را بپوشاند و انگشت اتهام را به سمت دیگری بگیرد بعید است که ما بتوانیم از این چالش عبور بکنیم.

 

پراگماتیزم کورِ  زندگی های انتخاباتی

 

اگر بخواهم عرائضم را به شکل صریح تری خدمت دوستان طرح بکنم، امروز خطر اصلی این نیست که جامعه ما غیر انقلابی بشود، مردم ماغیر انقلابی بشوند؛  خطر اصلی این است که حزب اللهی های ما غیر انقلابی بشوند!

 

جماعتی که به ظاهر  و درشعار، خود را اصولگرا و انقلابی و حزب اللهی می دانند ومی نامند در عمل از مبانی انقلاب اسلامی فاصله بگیرند و این فاصله روز به روز بیشتر بشود  و به مبانی سکولار یا یک پراگماتیزم کورِ بدون مبنایِ بدون حجت دچار بشوند و ذهنیت ها و زندگی شان به جای اینکه بر اساس مبانی اخلاقی و معرفتی دینی شکل بگیرد  براساس یک سری تقویم های سیاسی و انتخاباتی تنظیم بشود و روز به روز،  هم ؛ آن ابتهاج معنوی وخلوص و روحیه ی بسیجی را از دست بدهند و هم مبانی معرفتی در آنها تضعیف بشود ولی در ظاهر در جنگ های زرگری سیاسی ، پرچم بدنه انقلابی دست اینها باشد.

 

حزب الله واقعی و حزب الله دروغین

 

به بعضی از این تفاوت های بین حزب الله واقعی وحزب الله دروغین در این جلسه می خواهم اشاره بکنم.

 

یکی از مهم ترین مبانی نظام جمهوری اسلامی یا نظام ولایت فقیه این است که ما معتقدیم درنظام دینی کسانی باید جایگاه های حقوقی را در ساختار قدرت در دست بگیرند که دارای صلاحیت حقیقی باشند، اصلا ولایت فقیه وجمهوری اسلامی با همین گزاره آغاز می شود که : " جایگاه های حقوقی در اختیار صلاحیت ها و اصلحیت های  حقیقی" !

 

 ولی فقیه اقتدار خودش را از کجا می آورد؟ از اعتباریات ؟ از اینکه اسمش در فلان لیست بوده یا فلان ائتلاف چرتکه ای ِ سیاسی  حمایتش کرده ؟  یا از یک سری حقائق  و شایستگی های واقعی ؟

 

چرا کسی نمی تواند منّتی بر سر رهبر انقلاب بگذارد، مثلا یک عده از خبرگان  جمع بشوند وبگویند  چون ما به شما رای دادیم پس شما  اینجا این  خلاف  را بکن! ایشان بلافاصله به آنها خواهد گفت که می خواستید رای ندهید!  چرا؟ بخاطراینکه آن ویژگی هایی که برای آن جایگاه مشخص شده در او  تعیّن پیدا کرده است و شما از لحاظ شرعی هیچ حجتی نداشتید که به کس دیگری بخواهید رای بدهید. منّتی بر سر او ندارید.

 

 ولی فقیه کسی است که نه تنها صلاحیت دارد بلکه اصلحیت دارد. نمی شود نظامی با این شعار،  با این مبنا آغاز بکند و بعد به مرور ، یک عده با قیافه های ظاهرالصلاح تلاش کنند که این اصول  را تغییر بدهند و بعد  با وقاحت خودشان را اصولگرا  ودیگران را ضد ولایت فقیه بنامند!

 

اصولگرایی سکولار !

 

این اتفاقی است که در یکی دو دهه اخیر در جمهوری اسلامی ابتدا به شکل نامحسوس شروع شد و الان متاسفانه انا رجل می زند و با وقاحت ، میدان داری می کند.

 

بعضی مناسبات که به اسم اصولگرایی در کشور حاکم شده ، رسما و علنا مناسبات سکولار و ضد دینی است، رسما و علنا مناسبات خلاف حجت شرعی و حجت  دینی است ولی هم چنان این نام را یدک می کشند، نام های تهی، عناوین پوچ!

 

یک عده آمدند گفتند که ما در جمهوری اسلامی باید تشکیلاتی عمل بکنیم، خب حرف بدی نیست اما تشکیلات با کدام مبنا؟ با چه ضوابطی؟ تحت چه مراقبت هایی؟ به مرور دیدیم که تشکیلات محض ! تشکیلات کمونیستی ! مقدس ترین جریان های نظام را تلاش کردند تبدیل به تشکیلات کمونیستی و تشکیلات چینی کنند. همه اش از بالا به پایین و دستوری و الزام بدون اقناع، تبدیل کردن انسان هایِ مختارِ مجاهدِ داوطلبِ مبتهجِ معنویِ بصیرِ حجت جو به مهره های تشکیلاتی مثل آدم های ماشینی. استحاله "بسیجی" به "بسیطی"! بسیجی باید مصداق المومن کیس باشد. پیاده نظام  انقلاب اسلامی باشد ولی پیاده و بسیط نباشد.

 

 اشعری مسلکی را مد کردند. در شهرهای مختلف در انتخابات مجلس یا ...  به جای آنکه ببینند چه کسانی شایستگی حقیقی دارند و برای آنها تبلیغ کنند قاعده را بر عکس کردند ؛  گفتند ما به جای آدم شایسته دنبال آدم هماهنگ (همان حرف گوش کن و اهل لابی ) هستیم. هر که با ما  جماعت " لابیست"  هماهنگ بود شایسته است !

 

"شایستگی؛  ملاک حقیقی ندارد. همه اش اعتباری است و مبنای اعتبار ، تغلب تشکیلاتی است اگر چه از راه اغوا و حذف و قالتاق بازی به دست آمده باشد ! " این گزاره، کلید براندازی نظامی است که اساسش  طبق نظریه ولایت فقیه، بر شایستگی حقیقی کارگزاران،  بنا شده.

 

اگر در حالی که تفکر ولایی اساسش شایستگی و اصلحیت حقیقی است  مخالفان این تفکر اسم خودشان را گذاشته باشند اصولگرا !  باید منتظر خیلی اتفاقات ناگوار باشیم.  

 

هیچ کس اجازه ندارد تفکر را تعطیل کند، آگاهی بخشی و اقناع  را تعطیل کند و  تشکیلات  ماشینی را جایگزین همه چیز بکند، این حتما خلاف مبانی انقلاب اسلامی است .

 

جریانات هلو -  لولو

 

 در همین مشهد ما یک جریاناتی، من اسمشان را جریانات هلو-لولو گذاشته ام، با لولو کردن یک سری جریانات دیگر و ایجاد یک هیجان کاذب تلاش کردند و متاسفانه موفق هم شدند، جریانات حزب‌اللهی و بدنه مردمی انقلاب را بترسانند و بگویند که فعلا وقت این حرف‌ها نیست؛ چون یک لولویی وجود دارد به نام جناح مثلا دوم خرداد یا اصلاح طلب یا فلان؛ بنابراین باید مبانی خودتان را کنار بگذارید و رایتان را بدهید ما دولپی مثل هلو  تناول کنیم.  آگاهی را، تحلیل را، تبیین را، اقناع را، بیّنه را، از فضای انتخاب سیاسی حذف بکنیم به جای آن، اضطرار را ، شرایط بحرانی را  و به تبعش حکومت نظامی را ، اجبار را ، الزام را، تشکیلات را جایگزین بکنیم.

 

اینها اول می گویند "فعلا" شرایط اضطراریست و لولو ممکن است بخوردتان و چشمتان را ببندید و به ما اعتماد کنید. اما کم کم می بینند چه فرمول خوبی!

 

چرا همیشه شرایط را اضطراری نگه نداریم؟! وقتی که با القای شرایط اضطراری می توانیم از پاسخگویی فرار کنیم و حرف غلط خودمان را و آدمهای کم صلاحیت  یا بعضا فاسدِ حرف گوش کنِ خودمان را به کرسی بنشانیم و بسیاری چهره های حزب اللهی ِ اصلح و مستقل و ناهماهنگ با لابی ها  را حذف کنیم ،   چرا به خودمان زحمت بدهیم؟

 

تعبیر دیگری که من در مورد اینها به کار بردم، "دوپینگی‌ها"  بود که ما به جای اینکه پهلوانانه در صحنه سیاسی چالش کنیم، دوپینگ بکنیم. وقتی که می توانیم با استفاده از یک سری امکاناتی، توده را بسیج بکنیم و این توده بسیج شده  را با ترساندن از حریف ، مجبور بکنیم که به کاندیداهایی رای بدهند که آن کاندیداها، هیچ اصلحیتی لااقل ندارند(در بسیاری از موارد که حتی صلاحیت هم ندارند)  ابتدا با این شروع کردند، گفتند فعلا رقیب خیلی جدی است، لولو خیلی خطرناک است، فعلا صحبت نکنید، به همین لیستی که ما می‌گوییم رای بدهید، سؤال هم نکنید که آقا این آدم چقدرساده زیست است؟ چقدر اهل تفکر است؟ چقدر اهل اصرار بر موضع حق است؟ چقدر اهل هزینه دادن سر بزنگاه‌ها برای حمایت از انقلاب اسلامی است؟ نه!  این سوال ها را تعطیل کنید، ما پشت درهای بسته می‌نشینیم، برای شما تصمیم می‌گیریم، لیست مشخص می کنیم، شما بروید به این‌ها رای بدهید. صبح روز انتخابات، لیست می‌آمد درِ خانه، می‌گفتند بروید به همین‌ها رای بدهید. کسانی که اسم‌هایشان را هم، مردم به زور بلد بودند، تا چه برسد به این که برنامه این ها را بدانند، آرمان این‌ها  را بدانند، سابقه این‌ها را اطلاع چندانی داشته باشند و ... و اسمش را هم می‌گذاشتند لیست ولایت!  لیست آقا! دیگر ظلم از این بالاتر به ولایت نمی‌شود کرد؛ که یک تفکر ضد ولایی دیگران را متهم بکند به ضد ولایت فقیه!

 

در همین شهری که بچه حزب‌اللهی‌ها برای دیالمه‌ها تبلیغ می‌کردند که آن‌ها رای بیاورند، کسانی توسط عناصر موجّه، خواصِّ ظاهرالصّلاح _مراکزِ خوشنام _ تایید شدند و با همین شیوه‌ کمونیستی رای آوردند، که بعدها ما اینها را در یک بزنگاه‌هایی، دراردوگاه مقابل دیدیم!

 

کسانی که بچه حزب‌اللهی ها به این‌ها رای داده بودند و در مساجد و پایگاه‌های خودشان برای این‌ها بدون هیچ فکری، تامّلی تبیلغ کرده بودند، یک دفعه دیدند این‌ها که صد و هشتاد درجه تفکرات مقابل را دارند حمایت می‌کنند!

 

 بعضی دیگرشان علنا خیانت نمی کنند اما   آدم‌های ساکتی هستند؛ در بسیاری از بزنگاه‌ها اگر در کنار فتنه‌گران نایستادند، اما سکوت کردند، توان خودشان را، آبروی خودشان را برای حمایت از انقلاب به صحنه نیاوردند.

 

این چیزهایی که من دارم می‌گویم، درباره مصداق مشهد است، اما حتما کسانی که این بحث را می بینند یا می خوانند، مصادیق متعددش را در ذهنشان، در استان ها و شهرستان‌های خودشان، به یاد خواهند آورد.

 

اصولگرا نما های تروریست و قتل عام های خاموش!

 

 به مرور به جایی رسیدیم که همه چیز شد اعتباری! و ترورها آغاز شد. ترور چه کار می‌کند؟ ترور  یک آدم صالح را از دسترس جامعه خارج می‌کند. با این تروریسم موجّه  ، عناصر بسیاری را در این ده بیست سال اخیر حذف کردند.

 

 انقلاب اسلامی نیروهای زیادی را پرورش داده بود، تربیت کرده بود. نیروهایی که هم خلوص داشتند، هم تخصّص داشتند، هم تجربه داشتند، ولی اتّفاقا به خاطر همین خلوص و تخصص وتجربه‌شان، نمی‌توانستند با لابی‌های سیاست، با پاتوق‌های قدرت _چه چپش،چه راستش، چه اصولگرایش، چه اصلاحطلبش_ تعامل بکنند.

 

می‌دیدند مناسبات در آن فضاها مناسبات دیگری است! اینها ترور شدند. از لحاظ جسمی ترور نشدند، ولی توان آن‌ها و قابلیّت و ظرفیّت آن‌ها، از مردم، از انقلاب، از نظام، از رهبری دریغ شد.

 

 باز شما نمونه‌های متعدد این‌ها را در شهرستان‌های مختلف می‌بینید. در همین مشهد بسیاری آدم‌های قابل وجود داشتند و وجود دارند، که جریان حزب‌اللابی !  آن‌ها را حذف می‌کند با قیافه ظاهرالصلاح ! در شهرهای دیگر هم که من پای درددل دوستان حزب‌اللهی می‌نشینم، می‌بینم که یک چنین فضایی متأسفانه وجوددارد.

 

 یک اشعری مسلکی، یک نوع تفکر کمونیستی می‌آید در بین حزب‌اللهی ها نفوذ می‌کند و آن‌ها را مجاب می‌کند که از مبانی انقلابی دست بردارند، از سلوک دینی در عرصه سیاست دست بردارند و گردن بگذارند به تاکتیک‌ها و تکنیک‌های یک سری آدم‌های سیاست زده .

 

تکنیسینهای انتخاباتی که  توسط بعضی از نهادها، تریبون در اختیارشان قرار می‌گیرد، این‌ها بشوند ایدئولوگ‌های انقلاب اسلامی !

 

 امروز با  وفور این تکنسین‌ها و تاکتیسیَن‌های سیاست‌زده، جایی برای ایدئولوژی و سلوک  مکتبی  باقی نمی‌ماند.

 

مهم این است که قبیله ای که اسمش را اصولگرا گذاشته ایم  حاکم باشد؛ حالا با مبانی دینی شد، شد، نشد از چین ، کمونیستی‌اش را وارد می‌کنیم، بهتر هم جواب میدهد. حوصله پاسخ دادن و مسئولیت پذیرفتن هم نداریم.

 

وقتی که می‌شود با متهم کردن دیگران به ضدّولایت فقیه، به راحتی فضا ایجاد کرد و دوپینگ کرد و انتخابات‌های متعددی را برد، برای چه ما باید بیاییم برای توده، برای جمهور مردم وقت بگذاریم؟ برای آحاد تک‌تک مردم ارزش قائل باشیم؟ آن‌ها را قانع بکنیم، آن‌ها را مجاب بکنیم؟ آن‌ها را از لحاظ فکری اشراب کنیم، سیراب کنیم؟ برای چه باید این کار را بکنیم وقتی روش‌های بسیار ساده‌تری وجود دارد که با دو مانور سیاسی، می‌توانیم به نتیجه برسیم.

 

اولین مخالفان سلوک انقلابی؛ خودی اند!

 

این را از این جهت خدمت شما عزیزان عرض میکنم که  شمایی که دارید بحمدالله روی مبانی انقلاب اسلامی، کار می‌کنید، حواستان باشد که در مقابل شما، فقط آنهایی که از لحاظ گفتمانی، پرچم‌های مخالف برافراشته اند نیستند، بلکه امروز در گام اول کسانی جلوی سلوک انقلابی را می‌گیرند، که در بین خود انقلابی‌ها متاسفانه تریبون‌دار هستند و  تشکیلات دارند و برای خودشان عناوین پرطمطراق می‌تراشند.

 

 باید آماده بشویم، امروز روز ویرایشِ تفکر انقلابی است. روز ویروس‌ زدایی از تفکر انقلاب اسلامی است.

 

تا ما این ویروس‌زدایی را انجام ندهیم، آن‌قدر ضعیف خواهیم شد که نه در برابر حریف‌های  قَدَر که در برابر حریف‌های ضعیف هم خواهیم باخت.

 

دوپینگی های قدیم ؛ مافنگی های جدید !

 

دوپینگ‌ها، بنیه‌ی فکری و اجتماعی و فرهنگی ما را به شدت ضعیف کرده. یک ورزشکار دوپینگ می‌کند، می‌رود قهرمان  مقابل را می‌زند. همان آدم چند سال بعد، یک آدم مفنگی‌ای می‌شود که از یک پشه ممکن است بخورد و زمین‌گیر شود. امروز متاسفانه ما دچار این مسئله شده‌ایم و نباید از آن غافل بشویم.

 

اصولگراهای مافنگی امروز همان پهلوان پنبه هایی هستند که به دوپینگ عادت کردند. با قدرت لابی  و تشکیلات، شایسته تر ها را حذف کردند و نوچه بازی و قبیله گرایی راه انداختند و حالا که عمرشان سرآمده می خواهند از طریق تئوریزه کردن فساد سیاسی شان و تسری دادن آن به بدنه اجتماعی؛ احتضارشان را عقب بیاندازند. آدرس غلط می‌دهند که مشکل ما اجتماعی و فرهنگی است.بله حتما ما مشکل فرهنگی و اجتماعی داریم .خود بنده هم در تبیین خلائ های فرهنگی و اجتماعی در حد بضاعتم قلم زده ام. ولی اساسِ همه اینها و پشتیبان همه اینها  فساد سیاسی جریان "حزب اللابی"  است که خود را رنگ کرده و حزب اللهی یا اصولگرا  جا زده است. حتما باید همزمان با فعالیت اجتماعی و فرهنگی  با  این فساد سیاسی که ریشه در فساد عقیدتی و سکولاریسم روشی دارد مبارزه کرد  تا نتیجه درست به دست بیاید . 

 

دوپینگ‌های سیاسی، دوپینگ‌های پروپاگاندایی و تبلیغات موقتی هیجانی، بنیه‌ی فکری و فرهنگی و اجتماعیِ بدنه‌ی انقلاب را ضعیف کرده و در این مورد، ما هیچ تعارفی نباید بکنیم وگرنه روز به روز وضعیت بدتر خواهد شد.

 

حزب الله باید به مبانی معرفتی انقلاب برگردد

 

بازگشت به مبانی انقلاب اسلامی، باید از بین خود حزب‌اللهی‌ها آغاز بشود، از بین همین ماهایی که مدّعی هستیم باید آغار بشود، از من گوینده گرفته تا دیگران. حزب الله باید به مبانی معرفتی انقلاب برگردد و خودش را از تکنسین های انتخاباتی و پراگماتیست های سیاسی خلاص کند.

 

خوشبختانه ادبیات معارفی ما و منابع دینی ما، بسیار سرشار هستند برای ترمیم تفکر ما، برای ویروس‌زدایی از تفکر ما.

 در قرآن کریم، بارها و بارها در آیات متعدد، شما می بینید که هم انذار و هشدار داده شده نسبت به این که مواظب باشید و و هم راهکار نشان داده شده است.

 

این آیاتی که با «یا ایها الذین آمنوا» شروع می‌شود، همه‌اش هشدار به حزب‌اللهی‌هاست دیگر. «یاأیها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لاتفعلون»؛ خیلی آیه‌ی تفکر برانگیزی است.

 

«کبر مقتا عندالله أن تقولوا ما لاتفعلون»؛ یعنی ممکن است خدا از شما اهل ایمان، از همین شما حزب‌اللهی‌ها، به شدت به خشم بیاید. این عین آیه‌ی قرآن است. ما می‌گوییم نه! خدا فقط از فلان جناح به خشم می‌آید، از کارهایی که آن‌ها می‌کنند نه از کارهایی که ما نمی کنیم!

 

 اما قران بر این دومی هم تاکید می کند: «تقولون ما لاتفعلون»؛ وقتی بین قول و عمل شما فاصله بیفتد خشم خدا متوجه شما خواهد شد: " کبر مقتا عندالله"

 

کلاه خودمان را قاضی کنیم ببینیم چقدر بین قول و عمل ما فاصله هست؟ در رفتار سیاسی، ما چقدر به مبانی دینی معتقدیم؟

 

در بزنگاه‌ها، آن موقع که هیجان نتیجه ما را می گیرد، آیا هر وسیله‌ای را بر خودمان مباح می‌دانیم ؟ یک‌دفعه ملت نگاه می کنند می‌بینند که ما چقدر شبیه آن کسی هستیم که داریم با او می‌جنگیم!

 

 ما هم که شبیه رقیبمان هستیم!  در منش‌ها، مثلا او لااُبالی است. هرچه به زبانش بیاید می‌گوید، هر تهمتی را می‌زند، هر دروغی را حاضر است بر زبان براند. بعد ملت نگاه می‌کند، می‌بیند ما هم که برای اینکه بر او غلبه پیدا کنیم، چون در خیال خودمان هدف مقدسی داریم، به همان منش دچار شدیم؛ می‌خواهیم این را به ملت منتقل کنیم که اگر  او قالتاق است، ما از او قالتاق‌تریم!  چون فکر می‌کنیم که ملت به قالتاق‌ها رای می‌دهند. و تلاش می‌کنیم در زمین حریف بازی کنیم و بازی را ببریم و وقتی که این‌بار می‌بازیم، دیگر فقط انتخابات را نباختیم؛ بلکه گفتمان خودمان را باخته ایم، مبانی خودمان را باخته‌ایم و خسارت عظیم و شکست بزرگ این‌جاست، که اگر این را باختید، دیگر نمی‌توانید خودتان را بازسازی کنید.

 

قرآن در  آخر سوره‌ی مجادله، حزب‌الله را تعریف می‌کند. از مهمترین ویژگیهایی که خداوند برای حزب‌الله مشخص می‌کند، این است که این‌ها باندی عمل نمی‌کنند،  عشیرگی و قبیلگی رفتار  نمی‌کنند.

 

تسرّی آلودگی به بدنه اجتماعی

 

یک عده در این کشور علمدار شدند که  می‌گویند حزب‌الله باید قبیلگی عمل کند!  صد و هشتاد درجه خلاف قرآن و خدا حرف می‌زنند و خودشان را نه تنها حزب‌اللهی می‌دانند، بلکه خودشان را علمداران اصولگرایی می‌دانند!

 

 آن چیزی که باید نسبت به آن حساس بشویم، این است.

 

یک نمونه اش دو جناح سازمان مجاهدین  انقلاب اند که از همان اوایل دهه شصت چون توی فولکس برای همه شان جا نبود با هم دعوایشان شد و گفتند ما با هم اختلاف عقیدتی داریم. یکی شد چپ یکی شد راست! حالا بعد از چند دهه وقتی نگاه می کنیم می بینیم مثل اینکه اختلاف بیش از آن که عقیدتی باشد قبیلگی بود. حالا باز راه افتاده اند با همان رندی های سیاسی کارانه با همان ملکات کاسب کارانه سیاسی می خواهند زمام  بدنه انقلابی را به دست بگیرند و حزب اللهی ها را به نفع دوقطبی های نخ نمای سیاسی مهار کنند.

 

چند تا قبیله کوچولوی سیاسی که سابقه سازمان مجاهدینی یا جبهه 7+8فلان و شورای ناهماهنگی بهمان را دارند دوباره عزم ارتجاع به مناسبات شکست خورده و فسیل شده و سکولار  قبلی را  دارند.

 

عرض کردم، آن خواصی که خودشان آلوده شدند ؛ دارند تلاش می‌کنند بدنه اجتماعی حزب‌الله را هم آلوده کنند و بعضا  تا حدودی هم موفق شدند. چرا؟ چون ما بارها به خاطر مصلحت اندیشی و محافظه کاری، مقابل اینها سکوت کردیم. توضیح نخواستیم _با احترام؛ نه این‌که بخواهیم شخصی کنیم قضیه را_ که آقا این رفتارهای شما ، با کدامیک از موازین انقلاب اسلامی تطبیق دارد؟

یک نمونه‌اش، همین بحث اخیری که مقام معظم رهبری مطرح کردند در مورد انتخابات که گفتند بعضی از این آقایان، به من مراجعه می‌کنند و اعتراض می‌کنند.

 به ولیّ جامعه، به نائب امام زمان(عج) اعتراض می‌کنند به صراحت، که شما چرا مردم را به شرکت وسیع در انتخابات، دعوت می‌کنید؟ مگر نمی‌دانید که اگر شرکت وسیع در انتخابات صورت بگیرد، ممکن است ما رای نیاوریم؟

 

برای ولی فقیه تعیین تکلیف می‌کنند؛ می‌گویند که شما از آن پراگماتیزمی که ما آن را جایگزین مبانی انقلاب اسلامی کرده‌ایم، فراتر رفته ای!

 

این پراگماتیست‌های بی‌حجت، اینقدر رو دارند، که حتی می‌خواهند ولی فقیه را هم مجاب کنند ، که به مبانی غیرشرعی آن‌ها گردن بگذارد. آقا می‌گویند آمدند پیش من صریحا به من گفتند این حرف‌ها را نزن، مبانی جمهوری اسلامی را فریاد نکن، سکوت کن ؛ وقتی با ولی فقیه اینجوری برخورد می‌کنند،  معلوم است این‌ها با صف  و بدنه حزب اللهی چگونه برخورد می‌کنند ؛ اگر امکانات فلان نهاد و فلان سازمان هم  پشتشان باشد که دیگر واویلاست.

 

یک لفظی رایج شده برای کوبیدن جناح مقابل که آقا این‌ها میخواهند ولی فقیه را به تصمیم برسانند و او را مجبور کنند جام زهر بنوشد!

 

زاویه  آشکار ِاصولگراها با  رهبری در مهم ترین مبانی نظام!

 

 اینجا صراحتا خود ولی فقیه دارد می‌گوید آقا یک گروهی از بین خود شماها می‌خواهد مرا به تصمیم برساند، می‌خواهد مرا به عدول از مبانی انقلاب اسلامی، مجاب کند. اینها چه کسانی هستند؟ نباید در مورد اینها آژیرهای خطر به صدا در بیاید؟! آقا چه می‌فرمایند؟ می گویند منِ ولی فقیه خودم را موظف می‌دانم، وظیفه‌ی شرعی خودم می‌دانم که که آحاد مردم، تک‌تک افراد جامعه،  را دعوت کنم و از آن‌ها خواهش کنم که بیایند پای صندوق‌های رای. این را ولی فقیه دارد می‌گوید. مرجع تقلید ما دارد می‌گوید؛  یک متفکر بزرگ اسلامی معاصر دارد می‌گوید. این که یک حرف ژورنالیستی که نیست. این که کلام  یک آدم سیاست زده  یا تکنیسین سیاست ورزی فلان نهاد که نیست. ما می‌گوییم او نائب امام زمان است. یعنی او دارد مبانی صحیح و دقیقِ  تفکر وحی و ولایت را برای ما تبیین می‌کند. بعد ببینیم  ساز و کار هایی که در جامعه به نام اصولگرایی دارد  تدارک میشود، اینها خلاف مبنای رهبری است ! بیشتر از اقناع بر اغوا متکی است.بیشتر از رای آگاهانه بر مشارکت کور مبتنی است.

 

 بعد همچنان بگوییم اینها اصولگرا هستند. کدام اصولگرا؟ کدام اصول؟

 

 بعد همان ها نعل وارونه بزنند و بگویند علی تنهاست! بله، علی تنهاست، در بین شما اصولگراها تنهاست. در مهمترین مسائل فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی، شما با او دچار زاویه شدید. یا نمی‌فهمید، یا می‌بینید اگر بفهمید، به نفعتان نیست.

 

فهم درست از جمهوریت نظام

 

فهم درست از جمهوریت نظام، از مردم سالاری دینی، این چیزی است که کم‌کم دارد در بین حزب‌اللهی‌ها به کیمیا تبدیل می‌شود. این خیلی خطرناک است؛ در حالی‌که بخش مهمی از مبانی انقلاب اسلامی، مربوط به تبیین جمهوریت در نظام دینی است. هم از سوی امام(ره) ، هم از سوی مقام معظم رهبری اینها چیزهایی است که کسانی که امروز در این مقطع می‌خواهند وارد فضای دفاع از مبانی انقلاب اسلامی بشوند، باید تشخیص بدهند و در موردش، به یک اولویت گذاری‌ای برسند.؛ چون شما ممکن بود همین دوره  آموزشی را مثلا در سال شصت داشته باشید، یا سال مثلا هفتاد و پنج داشته باشید یا سال هشتاد داشته باشید. الان در سال نود و شش وقتی دارید یک دوره را برگزار میکنید ، حواستان باشد که اگر درک درست و دقیقی از آسیب شناسی امروز جامعه و نسبتش با مبانی انقلاب اسلامی نداشته باشیم شاید آن چیزی که که امروز می خوانید و مطالعه می کنید و بحث می کنید و در موردش به جمع بندی می رسید درست نتوانید در میدان عمل اجتماعی به کار بگیرید.

 

شاید بخشی از انرژی شما هرز برود .بنابراین "مسئله شناسی"  مهم است.

 

 خدا رحمت کند مرحوم اقای علی صفایی(ع-ص)  را که گفته بود قرآن مثل دارو خانه است شما نمی توانید وارد دارو خانه شوید همه را از یک کنار شروع کنید خوردن بعد بگویید داروست دیگر!  نه؛  ممکن است بمیرید!  اگر کسی می خواهد نسخه بدهد باید بیماری را درست تشخیص بدهد آسیب را درست بتواند تبیین کند و بعد بر اساس مبانی و معارف دینی بتواند برای  این مسائل جواب پیدا کند.

 

یک بحث بسیار مهم دیگر در حوزه سلوک انقلابی و سبک زندگی انقلابی بحث اخلاق است - فکر کنم پارسال هم که خدمت عزیزان "مدرسه انقلاب"  بودم تذکر دادم به مقداری که به عقل ناقصم می رسید- واقعا انسان وقتی وارد فضاهای عملیاتی تر و فضاهای مدیریتی می شود می بیند که یکی از مشکلات اساسی ما بحث اخلاق است.

 

حزب اللابی ها و غارت اخلاق اسلامی و انقلابی

 

در بین آن حزب اللابی هایی که گفتم در برابر جریان زلال و ریشه دار تفکر حزب اللهی کم کم شکل گرفته ؛  برخی اوقات اخلاق به تاراج می رود.

 

اصلا آغاز قصه آفرینش چگونه است؟ اولش با حسد شروع می شود .آقای شیطان میگوید چرا این؟

 

پس از هبوط باز دوباره،  برادر برادر  را می کشد بخاطر حسد.

 

ما هم از بنی آدمیم دیگر، شما می بینید در این لابی ها در این قبیله بازی هایی که به اسم اصول گرایی شکل می گیرد  این رذائل به وضوح به چشم می آید ، هرچند بخواهیم انکارش کنیم .

 

معصوم فرمود رذیله حسد آنچنان  ایمان را می خورد مثل این که آتش هیزم را. الان شما می بینید در سطوح مختلف از پایتخت تا فلان شهر دور افتاده مرزی، صورت قضیه این است که بحث ما بر سر اصول است ولی یک مقدار که ورود می کنید می بینید که  بخش عمده ای هم  بحث های نفسانی و بازی های بچه گانه است که  متاسفانه حاد  هم هست .

 

برتری طلبی بی مبنا و معضل " بچه تهرون " ها یک مسئله واقعی و جدی و یکی از مهم ترین عوامل شکست در جبهه انقلاب است. کسانی که بی هیچ حجتی خودشان را به شکل اتوماتیک  بالاتر و دیگران را " شهرستونی" و شهروند درجه دو تلقی می کنند.

 

در پایتخت که به شکل بیمارگونه و فاجعه آمیزی با این واقعیت مواجهیم ؛ یک  عده هم که تنه شان به تنه اینها خورده در هر شهرستان و استانی احساس" بچه تهرون "  بودن پیدا کرده اند.

 

اگر تقوا وجود نداشته باشد اگر خویشتن پایی وجود نداشته باشد اگر خود سازی وجود نداشته باشد و اگر فقط ادعا وجود داشته باشد و دائم دنبال ظاهر سازی باشیم و هر روز عنوانی درست کنیم و یک اسمی را علم کنیم بدون اینکه در واقع متصف به  یک ویژگی ممتاز دینی شده باشیم؛  آن وقت خیلی اتفاقات فاجعه آمیز در راه خواهد بود.

 

خطبه متقین را امیرالمومنین علیه السلام  برای چه کسی گفته اند؟ برای مثلا قبایل آمازون گفته اند؟ برای اهالی توکیو گفته اند؟ برای اسکیموها گفته اند؟ بله برای آنها هم گفته اند چون آنها هم ابناء بشرند و ان شاالله باید تحت پرتو خورشید ولایت قرار بگیرند ولی اول از همه برای ما شیعیان گفته‌اند.

 

امیرالمومنین علیه السلام بیش از 100 صفت برای متقین می شمارند. «تلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» بسیاری از فسادها نتیجه برتری طلبی ها است.

 

شما چه می بینید در  فضای سیاست ورزی اصولگرایی؟ آیا قصه برتری طلبی یک قصه حادی هست یا نه؟ یا می خواهیم همچنان تعارف کنیم با هم؟

 

کسانی بدون داشتن کمترین صلاحیتی یا اصلحیتی، با پروپاگاندا، با زور، با تشکیلات ، با جنگ روانی ، با وابستگی به فلان امکانات ، می خواهند همچنان خودشان را برتر از دیگران قرار دهند ، خوب این فساد می آورد!

 

بعد می فرماید: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ اینها می گویند باید نتیجه گرا بود ، خوب  به تصریح قران؛  نتیجه و عاقبت هم ، برای متقین است. نتیجه در طول تقواست نه در عرضش!

 

اگر می خواهید به آن آسیب ها دچار نشوید به متقین نزدیک شوید. بیش از 100 صفت امیرالمومنین علیه السلام در خطبه متقین برای پرهیزگاران برمی شمارند ما به چندتایش متصفیم؟

 

 این بحث ها کجا انجام می شود؟ این همه دوره برگزار می شود کجایش اخلاق گفته می شود؟

 

آن قدر که فلسفه سیاسی غرب می خوانیم یا تکنیک انتخاباتی و سیاسی یاد هم می دهیم،  گاهی اوقات یک دهم یا  یک صدمش اخلاق اسلامی نمی خوانیم، بعد می خواهیم برای انقلاب و امامی سینه بزنیم که اولین کتاب هایش" اربعین حدیث"  و "جنود عقل و جهل"  است.

 

مگر شما می توانید بگویید که آن کتاب ها با صحیفه نور نسبت ندارد؟ افتخار ما این است که صحیفه نور را کسی  گفته و نوشته است که مصباح الهدایه، آداب الصلاه و سر الصلاه را نوشته است اما اگر همه این ها را جارو کنیم و بگذاریم کنار معلوم است ته تهش می ماند یک سری مباحث ژورنالیستی سطحی سیاسی و صبح تا شب توی  تلگرام داریم می چرخیم و اراجیف به همدیگر فوروارد می کنیم.

 

در همین یکی دو هفته اخیر ببینید چند بار ذهن ما را همین جوری با همین بازیهای سیاسی و تبلیعاتی بالا و پایین بردند         در گیر کردند یک موضوع می آید تا دو سه روز دغدغه ذهنی من و شما هست باز کنار می رود و دوباره موضوع بعدی همین جور موضوع بعد موضوع بعد و... شده ایم خس هایی بر امواج رسانه های مجازی بعد می خواهیم کشتی انقلاب را هم مثلا نجات بدهیم.

 

وحی مُنزَل و آسیب شناسی مومنان

 

اگر ما عدالتخواه هستیم ، دنبال آرمان ها هستیم قرآن می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون»‏

 

خدا به ما هشدار می دهد که دو آسیب ممکن است شما را دچار کند.

 

 از دو طرف ممکن است شما به ضد خودتان تبدیل شوید و دیگر نتوانید آرمان ها و موازین حق و عدل را درست دنبال کنید .یکی می گوید: «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا» در مقابل رقیب خودتان،کسی که از او بدتان می آید و با او زاویه دارید و...از مسیر عدالت  و انصاف خارج نشوید!

 

 این قرآن است! این که دیگر مقاله کیهان و پست تلگرامی رجانیوز نیست که بگوییم این که وحی منزل نیست،  اتفاقاً این وحی منزل است! «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا»

 

 در جای دیگر باز همین عبارت را آورده و در کنارش می گوید:" یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ " از عدل بگویید ولو بر خلاف منافع شخصی و جناحی و باندی شما باشد.

 

چقدر به این ما ملتزم هستیم؟ آیا قوه قضائیه خیلی پاک است؟

 

دولت فلان کار را می کند فلان خطا­ها در آن وجود دارد،  بله، وجود دارد. خوب آیا قوه قضائیه خیلی پاک است؟ سر تا ذیلش نور دارد می بارد؟ آیا همه اش بر اساس موازین حق و عدل اداره می شود؟ چرا یک دهم نقدهایی که ما به قوه مجریه داریم- که باید بیشتر هم بشود کم هم هست- به قوه قضائیه نداریم؟چرا کمکش نمی کنیم که آسیب های خودش را بیشتر و بهتر بداند و برای ترمیمش گام های جدی تری بردارد؟ مگر اصل هشتم قانون اساسی جدا از آن وظیفه شرعی به عنوان یک وظیفه ملی و قانونی امر به معروف و نهی از منکر را بر دوش من و شما نگذاشته است؟ آیا هیچ منکری در قوه قضائیه ، در قوه مقننه وجود ندارد؟ سه دوره مجلس دست شما بود. دوازده سال کم زمانی است؟ دوازده سال !!

 

برجام را مگر همین مجلس اصولگرا در بیست دقیقه تصویب نکرد؟! 

 

دوازده سال مردم به شما رأی داده اند وقوه مققنه را در اختیار شما گذاشته اند.قوه مققنه چگونه عمل کرد؟مجلس خیلی قوی عمل کرد؟ در بعد قانون گذاری در بعد نظارتی در بعد گفتمان سازی درفضای کشور چگونه عمل کرد؟ برجام را مگر همین مجلس اصولگرا در بیست دقیقه تصویب نکرد؟!  بعضی از همین چهره های خیلی موجه روز تصویب برجام کجا بودند؟ چرا ما شاخص نداریم؟ شاخص ارزیابی خواص؛ عملکرد آنها در بزنگاه هاست.  

 

نقد های ما چرا فقط به یک سو می رود؟

 

نقد های ما چرا فقط به یک سو می رود؟ اگر از نظام صحبت می کنیم و می خواهیم نظام پیش برود نظام مجموعه همه این دستگاههاست.

 

بعضی از نهاد هایی که عناوین مقدسی هم دارند در آنها دیگر هیچ اشکالی نیست؟ سازمان تبلیغات اسلامی واقعا دارد درست عمل می­ کند؟ و بسیاری از نهاد های دیگر. این ها دیگر هیچ اشکالی در کارشان نیست؟ دخالت های بی وجه و مفسدانه در انتخابات نمی کنند؟

 

هیچ فسادی، هیچ انحرافی هیچ اهمالی، هیچ کم کاری، هیچ ناکارآمدی در اینها به چشم نمی خورد که شایسته بررسی باشد شایسته تذکر باشد شایسته نقد سازنده  و تذکر برادرانه از سوی جماعت حزب اللهی باشد؟

 

این صدا و سیما با بیست شبکه شبانه روزی !! بیست و پنج سال است دست اصولگراهاست! چند می گیرد  در تطبیق با آرمانهای  انقلاب؟ ده می گیرد؟ پنج می گیرد؟

 

اگر بر اساس مبانی قرآنی عمل نکنیم چگونه می خواهیم که وعده های الهی محقق بشود. وعده های الهی همه مشروط است.

 

«الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» اگر در این مسیری که خدا تعیین کرده با این آسیب هایی که در قرآن به آن اشاره شده حرکت کردید حتما نو به نو راه های جدید برای شما باز می کنیم ولی وعده مشروط است.

 

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم‏ »،«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا». خدا می گوید به شما بصیرت می دهم، فرقان می دهم، قدرت تشخیص و تمییز بین حق و باطل می دهم، بین خوب وبد می دهم، بین خوب و خوب تر می دهم، بین بد و بدتر می دهم. ولی چگونه؟ موقعی که تقوا داشته باشید. تقوا چیست؟

 

«اَفَغَیرَ اللهِ تَتَقُون» آیا از غیر خدا پروا می کنید و اسم خود را متقی می گذارید؟ متقی کسی است که «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّه» از هیچ کس جز خدا نمی ترسد . به او بگویند ضد ولایت فقیه.نمی ترسد به او بگویند افراطی. نمی ترسد به او هزار و یکی از این تهمت هایی که حضرات در جیبشان دارند نسبت بدهند.

 

ما اگر برگردیم إن شاء الله به مبانی دینی خودمان؛  به منابع کامل و درست و دقیق معارف خودمان حتماً در واقعیت  میدان هم به پیش خواهیم رفت. بخش مهمی از شکست های میدانی ما بازتاب شکست های درونی ماست.بازتاب عقب نشینی جدی ما از مبانی شرعی و اخلاقی خودمان است. إن شاء الله خداوند توفیق بدهد که هم از هدایت او و هم از نصرت او برخوردار شویم.   

 

این نکته را من به عنوان نکته پایانی تذکر دهم. خودم این را تجربه کرده ام که ما فقط از خدا نصرت می خواهیم هدایت نمی خواهیم! خدایا ما کار را خودمان بلدیم شما را العیاذ باالله ، فقط به عنوان مدیر تدارکات قبول داریم! رهبر ما هستیم. ما مدیریت استراتژیک خوانده ایم ما دوره فلان را رفته ایم، ما کلاس های فلان را گذرانده ایم، ما خودمان می دانیم چکار باید بکنیم شما فقط کمک کن شما فقط پشتیبانی کن. ملکوت فقط لجستیک ما باشد ! این معامله ای است که ما داریم می کنیم در حالی که وقتی به واقعیت قرآن و مکتب اهل بیت نگاه می کنیم «وَ کَفى‏ بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصیراً» اول هادی است بعد نصیر است. اگر «إِیَّاکَ‏ نَسْتَعین‏» می خواهیم بگوییم قبلش « إِیَّاکَ نَعْبُدُ » باید گفته باشیم اول باید رجل معبّد شده باشی، یعنی نفس خودت را آسفالت کرده باشی. در عربی طریق مُعَبَّد یعنی راه آسفالت.

 

از کبیره دوری کنیم.یکی از گناهان کبیره که جلو اجابت دعا را می گیرد ترک امر به معروف و نهی از منکر است.ما امر به معروف را ترک می کنیم از ترس فلان حاج آقا، فلان آقای دکتر، فلان اقای مهندس، فلان مسئول، فلان نهاد. می بینیم دارد منکری مرتکب می شود می بینیم دارد زاویه می گیرد، می بینیم دارد یک چیزی را مدعی می شود که در چارچوب انقلاب اسلامی و مبانی دینی نیست ولی من باب مصلحت، من باب احترام، من باب ترس ، سکوت می کنیم .

 

بعد کم کم و اندک اندک  «َیُوَلِّیَ  علیکم شِرَارُکُم‏ »، بعد می بینید در جامعه، دور ، دست یک مشت آدم قالتاق می افتد.حالا که به اینجا می رسیم دومرتبه به معنویت پناه می بریم «ثُمَّ تَدْعُونَ» بعد خدا می گوید «فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُم». امیرالمومنینعلیه السلام می فرمایند که این معنویت بعد از ترک وظایف اجتماعی، معنویت حقیقی نیست و راهی به آسمان و ملکوت ندارد. آن معنویتی جواب می دهد که معنویت بچه بسیجی ها بود که اول وظایف فردی و اجتماعی و سیاسی خودشان را انجام می دادند بعد به درگاه خدا هم پناه می بردند و اهل تضرع و دعا بودند و آن دعا بالا می رفت و به ملکوت می رسید و پاسخ می شنید.

 

***

 

سوال یکی از حضار : غالب دوستان ما در مساجد حلقاتی داردند که به بسط اندیشه امام خمینی ره می پردازند شما چه پیشنهادی برای پیشبرد کارشان دارید؟

 

منتقل کردن مبانی انقلاب اسلامی به توده مردم صرفا از راه ریشه ها نیست گاهی از راه میوه هاست. امام برای خواص درس ولایت فقیه می گفت. خیلی هم موثر بود.یک طیف نخبه حوزی بصیرو شجاعی تربیت کرد و همان در انقلاب خیلی به کار آمد؛  اما فقط این نبود.

 

 بخش دیگر از بصیرت بخشی به مردم و آگاه کردن جامعه از طریق میوه های این شجره طیبه است ، یعنی گاهی اوقات یک رفتاری از شما سر میزند، یک موضعی ای می گیرید که امتیازش در خودش هست، خودش ممتاز است. وقتی که ملت به او نگاه می کنند و بعد مقایسه می کند با رفتارهای دیگر، با سلوک های دیگر ؛ یک نورانیتی در او می بینند.

 

 شخصیت امام اینگونه بود. امام وقتی که سخنرانی عاشورای 42 را انجام داد، که دو روز بعدش در12محرم که مصادف با15خرداد 42 بود، بازداشت شد.

 

 سخنرانی او را جامعه می شنید، مردم که پای درس فقه و اصول امام نبودند ، مبانی و ریشه های او را به دقت  و تفصیل مثل  حوزویان نمی دانستند .

 

ولی امام میوه آن شجره را آنجا اشکار می کرد. ملت او را می چشید و با تمام جانش با حلاوت اسلام ناب آشنا می شد. بچه های جهاد سازندگی این جور نبود که بروند مثلا در فلان روستا بگویند،: بسم الله الرحمن الرحیم می خواهیم یک دوره ، کتاب ولایت فقیه تدریس کنیم؛  ولی حضورشاون در انجا نور بود، جنس سلوک آن ها و رفتار آن ها ، موضع آن ها،  زندگی آن ها که منبعث از همان معارف بود، منبعث از همان اخلاق دینی و سلوک انقلابی بود؛  مردم را تحت تاثیر قرار می داد. ما امروز نیازمند این هستیم که اینگونه هم با مردم مواجهه پیدا بکنیم، صرفا آن ها را به کلاس دعوت نکنیم، صرفا آن ها را به سخنرانی دعوت نکنیم.

 

 این را هم فکر نکنید که بگویید خیلی خوب ما باید مثلا یک دوره شش ساله فعلا صحیفه امام را بخوانیم، نه،  این از جنس بینش است« الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاء» .

 

به قول حضرات یک یقظه ای هست که اگر در ما ایجاد بشود، این حرف هایی که امام می گفت یک دلیلی که پیش رفت و  این طور فراگیر شد  این بود که حرف ها فطری است.

 

رفتارهایی که امام می کرد، ملت وقتی با فطرت خودشان با آن مواجه می شدند جذبش می شدند. ما امروز در کنار تفکر انقلابی، نیازمند رفتارها و مواضع انقلابی هستیم. مردم موضع انقلابی را سال هاست کمتر دیدند بخصوص در بین کسانی که ادعای انقلابی گری دارند. ملت انصاف را ببینند، صدق را ببینند در ما. اینها را ما باید در جامعه ظاهر کنیم، به هر میزانی که میتوانیم خودمان ان شاالله  ملتزم بشویم.

 

پس کار شما دو سطح دارد، یک سطحش این است که آن هایی که حالش را دارند، استعدادش را دارند در فضای نخبگانی بیاورید، اهل مطالعه شان کنید، اهل بررسی شان کنید. مبانی را به شکل استدلالی و تبیین استدلالی به این ها منتقل بکنید. و در یک سطح وسیع تر هم ، به شکل تبیین عملی ، نتیجه آن تفکر را به ظهور برسانید تا مردم جذبش بشوند. «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم».

 

سوال یکی از حضار : این جماعت ظاهر الصلاح که گفتید، وظیفه ما در قبال این ها چیست؟ ما باید با این ها دشمنی کنیم، مثلا زیرآب شان را بزنیم، چیکارکنیم؟

 

می پرسند که وظیفه ما در برابر جماعت ظاهر الصلاح چیست؟ اولش این است که مواظب باشیم که خودمان جزو آن ها نباشیم. یا یکی از آن ها نشویم. اولینش این است.«ادب از که آموختی، از بی ادبان» یعنی اولش برای خودمان استفاده کنیم. ببینیم رفتارهای غلطی که آنها مرتکب می شوند. اول از همه دائم به خودمان نهیب بزنیم و تذکر بدهیم. این قصه محاسبه ی هر روزه ؛  حدیث امام معصوم است«لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم».

 

 ما بد بختیمان این است که تقویم های ما، چهار ساله شده. ما موظفیم هرشب خودمان را  محاسبه کنیم. که کجای کاریم. در  صراط مستقیم هستیم یا نه داریم هِی چپ و راست می زنیم. حالا چه در  زندگی فردی مان، چه در زندگی اجتماعی مان، سیاسی مان و.... اولینش این است.

 

بعدش هم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر داریم. ما به خصوص آن زمانی که می بینیم معروف ها دارند منکر می شوند و منکر ها دارند معروف می شوند. انجا حتما باید حساسیت بالاتری نشان بدهیم.

 

این نکته که مقام معظم رهبری فرمودند راجع به  جمهوریت نظام که آقا مبنای ما این است که مردم، آحاد مردم هرچه وسیع تر در پای انتخابات حضور پیدا بکنند. یک عده اگر آمدند با قیافه های ظاهر الصلاح گفتند، نه  ! ما باید یک کاری کنیم ملت هرچه کمتر بیایند، بهتر است . چون زیاد بیایند به ضرر ماست. یعنی نفع و ضرر این ها می بینید با نفع و ضرر نظام دوتا شده. کسی که نفع و ضررش با نفع و ضرر نظام دو تا می شود، این نمیتواند ادعای حزب اللهی بودن بکند. و این نمی تواند ادعای اصولگرا بودن بکند. باید مواظب باشیم ابتدا خودمان به این دچار نشویم و ثانیا حساس باشیم و تذکر بدهیم البته امر به معروف  و نهی از منکر مراتب دارد و باید در امر به معروف و نهی از منکر هم اخلاق رعایت بشود . حتی اگر حریف شما به اخلاق ملتزم نباشد البته اخلاقی بودن به معنای ترسو بودن نیست، به معنای محافظه کار شدن نیست. حتما باید اخلاق رعایت بشود  ولی حتما باید رسالات الهی تبلیغ بشود« الَّذینَ یُبَلِّغُونَ‏ رِسالاتِ‏ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ» حتما باید از خدا بترسیم و افراط و تفریط نکنیم و از مسیر انصاف خارج نشویم ولی حتما باید« وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّه‏» هم باشیم. «لایخافون لومه لائم» هم باشیم. یه مقدارش هم  در  تجربه به دست می آید. « مَنْ‏ عَمِلَ‏ بِمَا یَعْلَمُ‏، عَلَّمَهُ اللَّهُ  مَا لَمْ یَعْلَم‏» یعنی شروع بکنید آنجایی که یک منکر واضحی را که تشخیص می دهید یا نه حتی آقا در یک سری مباحثی می گویند نقاط استفهام برانگیز را هم مورد پرسش قرار بدهیم ممکن است یقین ندارید که آن حتما مثلا به آن منکر آلوده شده ولی حدس قوی دارید که یک چنین اتفاقی افتاده او را باید در میان بگذارید. نقاط استفهام را باید تبیین بکنید. فرصتی برای تعارف باقی نمانده.

 

سوال یکی از حضار : برای پیشبرد انقلاب اسلامی چگونه باید با مردم مواجه شد؟

 

ببینید مردم باید ببینند که شما «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ‏ نَفْسَکَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً» هستید. ببینند که واقعا شما دلسوز آنها هستید اگه حرفی میزنید از عمق جانتان می زنید. در هر مبحثی که میخواهد باشد. می خواهد در فلان مبحث سیاسی باشد، فلان مبحث اخلاقی باشد، فلان مبحث اعتقادی باشد، فلان مبحث نمیدانم انرژی هسته ای باشد.

 

ملت ببینند که شما دارید حرص می خورید چرا این حقیقت بر مردم پوشیده است. همین انرژی هسته ای را فکر کنم در  اهواز یک بار مثال زدم، هیچ کار ما نکردیم راجع به انرژی هسته ای. انرژی هسته ای به مدد خون شهدای ما به دست آمد و به راحتی از دست رفت. چرا؟  چون ما اصلا مردم را توجیه نکردیم انرژی هسته ای چیست؟ کار به جایی رسید که رهبری نظام  در  سخنرانی های عمومی ش راجع به کار ویژه های انرژی هسته ای برای مردم حرف می زد. بعد از قضیه لوزان اگر  یادتان باشد آقا در سخنرانی شان آمدند گفتند: آی مردم انرژی هسته ای که دارند از دست شما میگیرند میدانید چیست؟ شما بحران آب خواهید داشت در این کشور و ما نیاز به آب شیرین کن داریم و آب شیرین کن یکی از لوازمش انرژی هسته ای است.اگر ما انرژی هسته ای داشته باشیم در  این صنعت خیلی به کار ما خواهد آمد یعنی آقا دیگر آمده بودند  در  ریزترین جزئیات  خودشان کار صفّی می کردند. این یعنی آقای صداوسیما تو به وظیفه خودت عمل نکردی. آقای46هزارتا پایگاه بسیج شما به وظیفه خودتان عمل نکردید. شما این آگاهی ها را به مردم منتقل نکردید درحالی که این ها آگاهی های چالش برانگیزی هم نبود.

 

شما می رفتید در یک مدرسه می گفتید ما می خواهیم راجع به مثلا ویژگی های انرژی هسته ای حرف بزنیم نه به سیاست کار داریم و نه به برجام کار داریم. نه به لوزان کار داریم به هیچ کدام ما فقط می خواهیم واقعیت را مردم بدانند و درست و با چشم باز انتخاب کنند همین. هرانتخابی هم کردند ما به انتخاب آن ها گردن می گذاریم. ولی وظیفه ما این است که بصیرت افزایی کنیم و آگاهی بخشی کنیم.

 

چه کار باید بکنیم؟ در  جهاد فرهنگی، در  جهاد در جنگ نرم آگاهی ها باید گسترش پیدا بکند .علم لاینفع نباشد.

 

الان این تلگرام من و شما پر است از علم لاینفع، که در ادبیات دینی ما معادل شیطان است «أَعُوذُ بالله مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏» و «أَعُوذُ بِکَ‏ مِنْ‏ عِلْمٍ‏ لَا یَنْفَع‏» علم لاینفع علم هست اطلاعاتی است بالاخره ذهن انسان  را مشغول می کند مجهول بوده و بر انسان معلوم شده است خداوند می فرماید که از او به من پناه بیاور همان گونه که از شیطان فرار می کنی از علم لاینفع هم فرار کن ! یکی از کارهایی که باید بکنیم این است که بدنبال کسب علم نافع باشیم در خطبه متقین چه می فرماید؟ «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ‏ عَلَى‏ الْعِلْمِ‏ النَّافِع»‏ یکی از ویژگی متقین این است که گوش به زنگ حرف حسابند گوش به زنگ حرف های دقیق و درست هستند این ویژگی ها را باید اولاً در خودمان به وجود بیاوریم دوماً در جامعه رواج بدهیم. شما از همین فرصت تابستان استفاده کنید دانشجویان را دانش آموزان را ببینید یک فهرستی از علم نافع برای آنها از آن علمی که باید کسب کنند تهیه کنید و به سراغ آنها بروید و به آنها منتقل کنید.

 

حضرت آقا یک نکته ای در همین دیدار پریروز فرمودند که خیلی نکته مهمی هست فرمودند جوان امروز ارزش استقلال را نمی داند چرا؟چون طرف به دنیا که آمده در یک نظامی چشم باز کرده که این نظام همیشه سرش برفراشته بوده و مقابل بزرگترین قدرت های عالم گردن فرازی کرده؛  اصلا درکی از ذلت ندارد تا ارزش عزت و استقلال را بفهمد !  این در دوره قاجار که زندگی نکرده در دوره پهلوی که زندگی نکرده که بفهمد با یک اشاره اَبروی ملکه انگلیس یا رییس جمهور آمریکا چه طور همه حکومت به خط می شد. و فرمودند این خیلی وضعیت خطرناکی است اگر جوانان ارزش استقلال را نفهمند خیلی خطرناک است و ممکن است ما برگردیم به یک دوره چند ده ساله انحطاط مجدد _این سخنرانی اخیر آقا در جمع اساتید دانشگاه را گوش کنید بنظرم سخنرانی بسیار مهمی بود_علم نافع را ببرید در میان مردم، همین چیزهایی که به زندگی واقعی شان و حیات طیبه امروز آنها بستگی دارد و در آن تاثیر گذار است این ها را بنشینید فهرست کنید.

 

ما الان آدم های نخبه در فضاهای مختلف در مختلف در فضای های تخصصی داریم بچه حزب اللهی تا آخر تابستان می توانند بسیج شوند و سطح جامعه را یک گام ارتقا بدهند.می گویند بسیج 46000پایگاه دارد می گویند /200000حلقه صالحین دارد ان شاالله که داریم اگر این باشد اینها خیلی کار می توانند بکنند 200000نه آقا2000 حلقه صالحین 20 تا هم باشد خوب است «إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ‏ عِشْرُونَ‏ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْن» ‏این ها بیایند هر کدام شان کاری بکنند که قدر نعمت انقلاب  معلوم بشود  قدر پیشرفت های نظام را بدانند همان حدی که هست نمی خواهیم اغراق کنیم .

 

 در خطبه متقین می فرماید «یُمْسِی‏ وَ هَمُّهُ‏ الشُّکْر»روز را به شب می رسانند در حالی که دغدغه آنها این است که آیا من شکرگزار بوده ام یا نه؟ نعمت انقلاب خیلی نعمت بزرگی است من و شمای حزب اللهی- من و شمای حزب اللهی را می گویم نمی گویم مردم ؛ چه بسا مردم بیشتر قدر انقلاب را بدانند- من و شمای حزب اللهی  قدر فرصت های عظیم و بی شماری که انقلاب پدید آورده را نمی دانیم من و شمای حزب اللهی دائم در تلگرام دنبال خبر منفی هستیم همش دنبال تهدید ها هستیم و ازش کانه لذت می بریم به هم که می رسیم می گوییم: چه خبر؟ منظورمان این است که چه خبر منفی تازه داری که روحمان تازه بشود!  در حالی که باید نگاهمان را عوض کنیم و توجهمان را بیشتر روی فرصت ها و نعمت ها و ظرفیت ها متمرکز کنیم  و مناسباتی را که جلو شکوفایی ظرفیت ها و استفاده حداکثری از فرصت ها را می گیرد به چالش بکشیم. 

۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۴۱
حسن حیدری
1396/5/1نسخه قابل چاپ

غبارروبی مضجع مطهر حضرت امام رضا (علیه‌السلام) با حضور رهبر انقلاب

در آستانه‌ی ماه ذی‌القعده و دهه‌ی کرامت، مراسم غبارروبی مضجع شریف ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام)، صبح امروز (یکشنبه) در فضایی معنوی و با حضور رهبر انقلاب اسلامی و جمعی از علما و قشرهای مختلف مردم برگزار شد.
تصاویر این گزارش به مرور تکمیل می‌شود.


۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۹
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

اقالیم هفت‌گانه

اقالیم هفت‌گانه عبارتند از :

 اقلیم علمی

اقلیم فلسفی

اقلیم شهود

اقلیم اخلاقی

اقلیم حکمی

اقلیم عرفانی

 و

اقلیم مذهبی.

۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۶
حسن حیدری

«صیاد ۳»؛ تلفیقی از پاتریوت و استاندارد اما هم‌طراز «اس ۳۰۰»/ اولین موشک بردبلند ایرانی که به جنگ بالستیک‌ها می‌رود +عکس

موشک پدافند هوایی برد بلند صیاد3

بدنه و ظاهر کلی موشک صیاد۳ شبیه خانواده استاندارد و باله‌های انتهایی شبیه به موشک‌های پاتریوت است اما از نظر ارتفاع درگیری، این موشک هم طراز خانواده اس ۳۰۰ محسوب می‌شود.

به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، در ادامه روند تقویت و به روزرسانی سامانه های پدافندی کشورمان، شاهد رونمایی و افتتاح خط تولید انبوه موشک صیاد۳ به عنوان یکی از مدرنترین سامانه‌های پدافند هوایی کشور بودیم؛ موشکی با سوخت جامد و برخورداری از «سامانه هدایت ترکیبی» که با تحویل آن گام بزرگی برای تامین امنیت پایدار کشورمان در بخش پدافند ارتفاع بالا برداشته شد. این موشک برد بلند به نوعی پر کننده فاصله بخش فعلی توان پدافند هوایی کشورمان با سامانه اس ۳۰۰ است که به تازگی در ایران وارد خدمت شده اند.

موشک های صیاد ایرانی در اصل بر پایه برنامه موشک استاندارد در ایران توسعه پیدا کردند. این موشک ها از چندین دهه قبل در خدمت نیروی دریایی آمریکا بوده و به کشورهای متحد نیز صادر شده بودند. ارتش ایران نیز قبل از پیروزی انقلابی اسلامی، تعدادی از موشک های استاندارد یک را از نیروی دریایی آمریکا تحویل گرفته بود. با توجه به ویژگی های این موشک، یکی از پروژه های اجرا شده در بخش خودکفایی نیروهای مسلح، مربوط به مهندسی معکوس و تولید مجدد موشک استاندارد است که خروجی این برنامه، موشک محراب نامیده می شد که در یگان های شناور نداجا نصب شده است. برد موشک محراب در حدود ۳۰ الی ۴۰ کیلومتر تخمین زده می شود.

موشک استاندارد

صیاد ۲ نمونه موفق ساخت موشک پدافندی

اما به موشک ایرانی صیاد ۲ می رسیم. این موشک در سال ۱۳۹۲ رونمایی شده و این سامانه نیز در زمینه طراحی کلی از موشک استاندارد الگو گرفته است موشک صیاد-۲ هر چند تا نزدیک انتهای بدنه شباهت بسیاری به موشکهای استاندارد/محراب دارد اما مهمترین تفاوت ظاهری آن در شکل بالک کنترلی نصب شده در انتهای بدنه است. تفاوت دیگر صیاد-۲ با موشکهای استاندارد موجود در ایران در طول آنها است که با توجه به فاصله نوک دماغه از بال و فاصله بالک از انتهای بال، موشک جدید باید در حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد کشیدهتر از نمونه آمریکایی بوده و در واقع به ابعاد نسل‌های جدید موشک استاندارد نزدیک است.

موشک صیاد ۲

این موارد به علاوه تفاوتهای موجود در اندازه و زوایای لبه حمله و فرار بال دو موشک با وجود مشابهت کلی طرح، نشان دهنده اجرای فرایند طراحی روی موشک ایرانی و نه یک مهندسی معکوس از طرح آمریکایی است. همچنین هر چند از تصاویر نمیتوان اطلاعات قطعی در زمینه قطر بدنه موشک بدست آورد اما به نظر میرسد در صورت بیشتر بودن قطر صیاد-۲ از استاندارد، این اختلاف بسیار اندک است هر چند که تأثیر آن روی برد موشک به دلیل ایجاد فضای بیشتر برای پیشران میتواند قابل توجه باشد.

موشک پاتریوت

بنا بر این با توجه به اینکه بر مبنای مقایسه با موشکهای همرده احتمالاً باید برد موشک صیاد-۲ در حدود ۱۰۰ کیلومتر یا کمتر با بیشینه ارتفاع درگیری کمتر از ۳۰ کیلومتر باشد، لذا این موشک به خوبی بردهای متوسط و ارتفاعات بالا و متوسط را  پوشش میدهد.

صیاد ۳ : ترکییبی از پاتریوت و استاندارد

موشک صیاد ۳ که طی روزهای اخیر به پدافند هوایی تحویل شده نیز حاوی نکات جالبی در بخش طراحی است. بدنه و ظاهر کلی این موشک شبیه به خانواده استاندارد و باله های انتهایی موشک نیز شبیه به خانواده موشک های پاتریوت هستند. موشک صیاد ۳ دارای ۱۲۰ کیلومتر برد و ارتفاع درگیری ۲۷ کیلومتر است. از نظر ارتفاع درگیری این موشک هم طراز خانواده اس ۳۰۰ است و از نظر برد ۸۰ کیلومتر از اس ۳۰۰ های تحویل شده به ایران پایین تر است. در حقیقت می توان صیاد ۳ را به نوعی پر کننده فاصله بین موشک هایی مثل تور ام ۱، سوم خرداد، طبس و هاوک با موشک اس ۳۰۰ دانست.

موشک صیاد ۳

در موشک صیاد ۳ با یک حالت ترکیبی از هدایت های مختلف برای موشک هستیم. بر اساس آنچه که اعلام شده است از سیستم های هدف یابی مادون قرمز، راداری نیمه فعال و فعال راداری در صیاد ۳ استفاده شده است. هنوز اطلاعات کاملی از نحوه عملکرد این سامانه ها در موشک مذکور منتشر نشده است اما می توان این گونه این احتمال را مطرح کرد که حالت هدایت نیمه فعال راداری برای زمانی است که موشک به سمت هدف شلیک شده و تا قبل از فاز نهایی، اطلاعات لازم را از رادار زمینی دریافت می کند و در صورت لزوم نسبت به تغییر مسیر پروازی اقدام می کند.

پرواز با هدایت فعال راداری احتمالا مربوط به مرحله نهایی است که رادار نصب شده در خود موشک، هدف را کشف کرده و بدون نیاز به به ایستگاه رادار زمینی به سمت هدف حرکت می کند. با وجود رادار فعال در این موشک میزان نیازمندی آن به رادار زمینی کمتر است. در نمونه های راداری نیمه فعال تا لحظه برخورد نیاز به حفظ ارتباط با رادار درگیری مستقر در زمین، هوا یا دریا وجود دارد که سامانه مورد نظر را دربرابر جنگ الکترونیک دشمن آسیب پذیر می کند.

اما درباره بحث هدایت مادون قرمز احتمالا از این حالت برای درگیری با اهداف در فاصله کمتر بدون نیاز به استفاده از رادار استفاده می شود. جستجوگر فروسرخی که در سامانه زمینی نصب شده است بعد از کاوش فضای مورد نظر هدف را کشف و به موشک منتقل کرده و موشک تا لحظه برخورد با هدایت سامانه مادون قرمز به حرکت خود ادامه می دهد.

آیا صیاد از پس موشک های بالستیک هم بر می آید؟

یکی از ویژگی های مهم موشک های صیاد ۲ و ۳ که به لطف تلاش متخصصان دفاعی کشورمان فراهم شده، امکان استفاده از آن با لانچرها و سامانه های راداری اس ۲۰۰ است. بر این اساس، علاوه بر انکه اضافه شدن هر پرتابگر موشک‌های صیاد-۲ و ۳ (به عنوان محصولات بومی با تعداد تولید کافی) به سامانه اس-۲۰۰ پایایی رزمی آن را در برابر حجم بالایی از حملات دشمن به میزان بسیاری افزایش می‎دهد، با توجه به توانمندی سامانه اس-۲۰۰ در کشف و ردگیری موشک‎های بالستیک، موشک صیاد-۲ و خصوصاً صیاد-۳ احتمالا می‎توانند در محدوده‎هایی با طیف‎هایی از پرتابه‎ های بالستیک و شبه بالستیک درگیر شوند.

تلفیق سامانه‌های جدید با سامانه اس-۲۰۰ در قالب سه مجموعه تلاش-۱ و ۲ و ۳ صورت گرفته که به ترتیب به بردهای کوتاه، متوسط و بلند مربوط می‌شود که در واقع تلاشی برای پر کردن کمبود پوشش بردهای مختلف با موشک‌هایی مناسب بوده است. در رده برد بلند سامانه تلاش-۳ به عنوان کاربر موشک صیاد-۳ تا برد بیش از ۲۰۰ کیلومتر را پوشش می‌دهد که آزمایش این سامانه نیز با موفقیت صورت گرفته بود.

بر این اساس با طراحی، ساخت و تست موشک جدید صیاد۳ که می تواند علیه اهداف با ارتفاع بالا و برد بلند استفاده شود، سیستم پدافند هوایی کشور در حوزه تهدیدات ارتفاع بالا نیز غنی تر شده و در کل، چرخه پدافندی ایران در سه رده ارتفاع پست، متوسط و بالا کامل شده است.

۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۱۵
حسن حیدری