مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل
دوباره هاشمی؛دوباره جام زهر! / استقبال مشکوک رسانه دولت از تکرار جام زهر مرحوم هاشمی رفسنجانی
سه شنبه 9 مرداد 1397 ساعت 16:42
شناسه خبر : 290565
دوباره هاشمی؛دوباره جام زهر!
استقبال مشکوک رسانه دولت از تکرار جام زهر مرحوم هاشمی رفسنجانی/ خانواده هاشمی به جای درس عبرت از عقب نشینی هستهای، فرمان سازش میدهد
درحالی محسن هاشمی پیشنهاد نوشیدن جام زهر می دهد، که گویا فراموش
کرده سالها قبل با همین استدلال صلح با دنیا و نوشیدن جام زهر به سراغ
برجام رفتهاند و امروز بعد از 5 سال با شکست کامل این ایده مواجه شدهاند.
گروه سیاسی - رجانیوز:
محسن هاشمی رفسنجانی که مدتی است به ریاست شورای شهر تهران منصوب شده
اخیرا در جلسهای با حضور سفرای کشور از طرح جدید خود برای برون رفت از
مشکل اقتصاد پرده برداری کرده که این سخنان گویا بیش از حد به مذاق
رسانههای اصلاحطلب خوش آمده است. روزنامهی ایران منسوب به نهاد ریاست
جمهوری با تیتر «راه پدر راهکار پسر» به انعکاس این خبر پرداخته است و
مابقی رسانهها هم به بررسی این سخنان مشغول اند. طرحی که بیش از همه موید
نوشیدن «جام زهر» های دیگری برای ایران است.
به گزارش رجانیوز محسن هاشمی با بیان اینکه جبهه اقتصادی امروز جایگزین جبهه نظامی در دوران جنگ تحمیلی شده، مدعی شده است:
«فشار تحریمها که از نیمه دوم سال افزوده خواهد شد، این شرایط را سختتر خواهد کرد و ما را به این نکته واقف میکند که نجات ایران در گرو تصمیم امسال ماست، تصمیم سختی که 30 سال قبل توسط مسئولان کشور گرفته شد و صلحی پایدار، پرفایده و کمهزینه را برای ایران و نظام جمهوری اسلامی به ارمغان آورد.»
منظور
محسن هاشمی از تصمیم سختی که صلح پایدار و پرفایده و کم هزینه به بار
آورده است همان است که حضرت امام از آن به عنوان جام زهر یاد میکردند! جام
زهری که توسط هاشمی پدر به امام نوشانده شد.
در
آن وقت هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی با ادعای نبود امکانات برای ادامهی
جنگ و خسته شدن رزمندگان سعی در راضی کردن حضرت امام داشتند؛ همان گونه که
هاشمی پدر در خاطرات خود عنوان کرده بود:
« آقای محسن رضایی در نامهای کلیه نیازهای جبهه و شروط موفقیت و زمان و تاریخ احتمالی فعال شدن جبههها را نوشت و امضا کرد. قبلاً این تقاضاها شفاهی مطرح میشد. نامه ایشان را در جلسه سران قوا مطرح کردم. پس از بررسی و محاسبات، به اتفاق آراء نظر براین شد که کشور امکان تأمین این نیازها را ندارد. تصمیم گرفته شد که مسئله را با امام(ره) در میان بگذاریم. در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۷ به خدمت امام(ره) رسیدیم و با خواندن نامه آقای رضایی از ایشان نظر خواستیم و پس از بحثهای زیاد و بررسی جوانب کار، امام(ره) هم معتقد شدند که امکان تهیه این نیازها را نداریم. قبلاً نخستوزیر و وزیر دارایی در گزارشی به خدمت امام(ره) گفته بودند که حتی در سطح هزینههای موجود هم، کشور قدرت تامین هزینه جنگ را ندارد و از خط قرمز اقتصادی هم فراتر رفتهایم»
بعد از قطعنامه 598
حملهی شدیدتر دشمن به خاکهای ایران شروع شد و تقریبا تمام مواضعی که در
طی این سالها از دست دشمن باز پس گرفته شده بود طی 72 ساعت از دست داده
شد. درست همینجاست که مشخص میشود مفروضات هاشمی پدر و محسن رضایی اشتباه و
بی اساس بوده و بیشتر شبیه یک سناریوی از قبل طراحی شده بوده است؛ با پیام
حضرت امام بیش از گذشته حضور نیروهای مردمی برای دفاع از اراضی کشور شدت
گرفت و مردم با مبارزه جانانه خود موفق شدند که عراق را عقب رانده و
آرامش و صلحی پایدار ایجاد کنند.
محسن هاشمی با تمجید از جام زهر میخواهد نتیجهی مشخصی بگیرد و در همین راستا باز هم تاکید میکند:
«روزهای پایانی تیر و اوایل مرداد، سالگرد پذیرش قطعنامه 598 و عملیات مرصاد است، سه دهه قبل در چنین روزها و ساعتهایی مسئولان جمهوری اسلامی توانستند با تکیه بر عقلانیت، شجاعت، ازخودگذشتگی و ایثار آبرو و اعتبار خود، ایران را از ورطه پرتگاهی بزرگ نجات بدهند و از درون جنگی خانمانسوز، صلحی پایدار و موفق را بدست بیاورند، این برای تاریخ معاصر ایران که در مقاطع حساس لحظات تلخ و ناکامیهای بزرگی را تجربه کرده است میتواند یک استثنا و الگو باشد»
دو
نکته میتواند در این باره مطرح شود؛ یکی اینکه آیا بیان این جملات و
ترساندن مردم از شرایطی که قرار است ماههای آینده بر سرشان بیاید خود
سناریویی شبیه سناریوی هاشمی پدر برای نوشاندن جام زهر به امام نیست؟ هرچند
محسن هاشمی جایگاه پدر خود را ندارد و قیاس او باجایگاه مرحوم رفسنجانی
درست نیست اما حمایت دولت از بازتولید تئوری سازش و عقب نشینی مساله ای
مشکوک و قابل تامل است. مقام معظم رهبری درباره پذیرش قطعنامه فرموده بودند
که:
«پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود.قطعنامه را هم که امام قبول کرد، بهخاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتى بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادى کشور مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمىکِشد و نمىتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ بهخاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مىکرد. وانگهى؛ اگر همهى دنیا در امر جنگ دخالت مىکردند، امام رضواناللَّه علیه، کسى نبود که رو برگرداند. بر نمىگشت! آن، یک مسألهى داخلى بود؛ مسألهى دیگرى بود»
شاید بشود ادعا کرد تئوری نوشیدن جام زهر و ترساندن مردم و حمایت مشکوک روزنامهی دولت از آن، چیزی از یک سناریوی جدید کم ندارد.
اما
نکته دوم و اصلی این است که منظور محسن هاشمی از پذیرفتن قطعنامهی جدید
چیست که میتواند همهی مشکلات ما را حل کند؟ مگر برجام اصولا همان
قراردادی نبود که ما را هم از انزوای بین المللی نجات میداد و هم تنها راه
پیشرفت؟ و مگر خود هاشمی پدر بارها حمایت بی چون و چرای خود را نسبت به
برجام اعلا نکرده بود و نگفته بود:
«برجام بسیار خوب است و همهی اشکالاتی که میکنند به ناحق است»
این در صورتی است که هاشمی رفسنجانی در حمایت از برجام و ایدهی صلح با دنیا گفته بود:
« دنیای فردا، دنیای گفتمان هاست نه موشکها»
و حسن روحانی نیز معتقد بود:
« کاری که ملت ایران با رهنمودهای رهبری بر موضوع برجام انجام داد، موفقیت بزرگی نه برای ایران بلکه صلح در جهان بود»
با
این اوصاف گویا آقای محسن هاشمی فراموش کردهاند که سالها قبل با همین
استدلال صلح با دنیا و نوشیدن جام زهر به سراغ برجام رفتهاند و امروز بعد
از 5 سال با شکست کامل این ایده مواجه شدهاند. از طرفی دیگر ما در قرارداد
برجام هر چه داشتهایم را در سبد مذاکره گذاشتیم و صنعت هستهایمان را
نیز در جهت اعتمادسازی به حالت تعلیق درآوردیم. اما این همه تلاش دولت برای
اعتمادسازی و انعقاد برجام نتیجهاش به جای رونق اقتصادی کشور شده است
دلار 11 هزار تومنی! سوال این جاست که ما چه کاری باید برای صلح انجام
بدهیم که ندادهایم؟ آیا منظور هاشمی پسر از راهکار جدید، نفی استقلال
داخلی، خلع سلاح نیروهای مسلح و تمام شدن کار جمهوری اسلامی است؟ اینها
سوالاتی است که باید به آنها جواب روشنی داده بشود
۹۷/۰۵/۰۹