مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل
داستان مباهله و اعمال آن روز
روز مباهله در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست.
مباهله در اصل از «بَهل» بهمعنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است، اما مباهله بهمعنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.
کیفیت
مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند
در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغگو
را رسوا سازد و مجازات کند.
شرح مختصر واقعه مباهله
مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذیالحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد.
پیامبر
(ص) طی نامهای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران
که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و
پیامبر (ص) آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد.
وقتی هیأت
نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر (ص) را مشاهده کردند، از مباهله خودداری
کردند. ایشان خواستند تا پیامبر (ص) اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین
خود باقی بمانند.
موقعیت جغرافیایی
بخش با صفای نجران
با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز
طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی
از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح (ع) گرویده بودند.
دعوت به اسلام
پیامبر
اکرم، حضرت محمد مصطفی (ص) برای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به
بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و
یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامهای به اسقف نجران،
«ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.
نامه حضرت محمد (ص) به اسقف نجران
مشروح
نامه پیامبر (ص) به اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و
یعقوب (ع). [این نامه ایست] از محمد پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای
ابراهیم و اسحاق و یعقوب (ع) را ستایش میکنم و شما را از پرستش بندگان به
پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج
شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت
اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما
دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر میشود».
عکسالعمل نجرانیها
نمایندگان
پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلّم و که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب
پیامبر (ص)بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نیز
شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت.
یکی از آنان که به
عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها از پیشوایان خود شنیدهایم که روزی
منصب نبوت از نسل اسحاق (ع) به فرزندان اسماعیل (ع) انتقال خواهد یافت و
هیچ بعید نیست که محمدصلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ که از اولاد اسماعیل (ع)
است ـ همان پیامبر موعود باشد»
بنابراین شورا نظر داد که گروهی
به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد (ص)
تماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.
گفتگوی پیامبر (ص) با هیئت نجرانی
پیامبر
اکرم (ص) در مذاکرهای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان
را به پرستش خدای واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و
دلیل الوهیت مسیح را، تولد حضرت عیسی(ع) بدون واسطه پدر میدانستند.
در
این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر (ص) جاری
ساخت: «به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از
خاک آفرید». در این آیه، خداوند، با بیان شباهت تولد حضرت عیسی (ع) و حضرت
آدم (ع)، یادآوری میکند که آدم (ع) را با قدرت بیپایان خود، بدون این که
دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که
مسیح (ع) فرزند خداست، پس حضرت آدم (ع) برای این منصب شایستهتر است؛ زیرا
او نه پدر داشت و نه مادر.
اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار و دروغگو رسوا شود.
مباهله، آخرین حربه
خداوند
پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد حضرت عیسی (ع)
میپردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو میکند و از آنان
میخواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند.
بنابر این پیامبر (ص)، در
ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال
موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به
مباهله پرداخت.
خداوند در آیه 61 سوره آلعمران می فرماید:
«هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز
برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان،
و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم
و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».
دیدگاه بزرگان نجران درباره مباهله
در
روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی
نجران از پیامبر (ص) مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود
به شور بپردازند.
نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه ای روان
شناسانه سرچشمه میگرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده
کردید محمد (ص) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او
مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به
جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان
خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او
بپرهیزید که خطرناک است.
در میعادگاه چه گذشت؟
طبق
توافق قبلی، پیامبر (ص)و نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند.
ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر (ص) فرزندش حسین (ع)را در آغوش
دارد، دست حسن (ع) را در دست گرفته و علی و زهرا علیهما السلام همراه اویند
و به آنها سفارش میکند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان،
هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که
پیامبر (ص)، عزیزترین و نزدیکترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده
بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این
صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمیداد.
بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.
سخنان ابوحارثه درباره مصالحه
هنگامی
که هیئت نجرانی پیامبر (ص) را در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت
افتادند. ابوحارثه که بزرگترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود
گفت: «اگر محمد (ص) بر حق نمیبود چنین بر مباهله جرئت نمیکرد.
اگر
با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین
باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهرههایی را میبینم که اگر
از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس
مباهله نکنید که در آن صورت هلاک میشوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد
ماند».
سرانجام مباهله
ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت
حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم (ص)، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه
کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم».
پس حضرت با ایشان
مصالحه نمود که هرسال دو هزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و
بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.
مباهله
پیامبر (ص) با نصرانیان نجران از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست.
اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم (ص)خود گواه این مدعاست؛
زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره
نمی نهد.
نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از
بین رفتن و نابودی دروغگو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر (ص)کسانی را با
خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشههای او بودند. این
خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر (ص) به درستی دعوتش میباشد که با
جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانوادهاش را در معرض خطر قرار می دهد.
مباهله، سند عظمت اهل بیت (ع)
مفسران
و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت
پیامبر (ع)نازل شده است و پیامبر (ص) تنها کسانی را که همراه خود به
میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی علیهم
السّلام بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین
علیهم السّلام هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه (س) و منظور
از «اَنْفُسَنا» تنها حضرت امام علی (ع) بوده است.
این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره داردکه حضرت امام علی (ع) در منزلت جان و نفس پیامبر است.
نزول آیه تطهیر در روز مباهله
روزی
که پیامبر خدا (ص) قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و
حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام را در زیر عبای
مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که
مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و
گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.»
در این
هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا
خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ
پاک کند.
اعمال روز مباهله
روز بیست و چهارم ذی
الحجّه، روزمباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان،
اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل
بیت مکرّم اوست.
همچنین در این روز حضرت امیرالمؤمنین علیه
السّلام در حال رکوع انگشتر خود را به سائل داد، و آیه «انّما ولیکم اللّه»
در شأن آن حضرت نازل گشت.
اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:
اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوّم:
خواندن دو رکعت نماز، که در وقت و کیفیت و ثواب مانند نماز روز عید غدیر
است، و اینکه «آیة الکرسی» در نماز مباهله باید تا«هم فیها خالدون» خوانده
شود.
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین (ع) به ویژه
زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی
الموحدین علی (ع) که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
چهارم: خواندن دعای مباهله می باشد، که شبیه به دعای سحر ماه رمضان است.
۹۷/۰۶/۱۴