حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بمناسبت چهل و یکمین سالروز فرار پهلوی شاه دزد اموال ایران را بهتر بشناسید/ الحمدلله رب العامین :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها
محمدرضا پهلوی به همراه فرح، برای همیشه از کشور گریخت. با اعلام خبر فرار شاه از رادیو ایران، در سراسر کشور میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها ریختند و به جشن و سرور پرداختند.
محمدرضا پهلوی به همراه فرح، برای همیشه از کشور گریخت. با اعلام خبر فرار شاه از رادیو ایران، در سراسر کشور میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها ریختند و به جشن و سرور پرداختند.
گروه تاریخ-رجانیوز: بیست و ششم دی‌ماه، سالروز فرار محمدرضا پهلوی از ایران است. بحث درباره اینکه در روز 26 دی، شاه از کشور برای همیشه گریخته، یا موقتاً کشور را ترک کرده است، به مثابه اثبات روشنایی خورشید می‌ماند.
 
به گزارش رجانیوز، فرار شاه از ایران بیش از اینکه با صلاح‌دید خودش بوده باشد، از روی اجبار و برنامه ریزی اربابان خارجی‌اش، به رهبری امریکا بوده است. چنانچه سران کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان غربی، در تاریخ 17 دی 57 با قطعی دانستن سقوط شاه، تصمیم به این گرفتند که شاه ایران را ترک کند و در نتیجه سران کشورهای مذکور کنترل اعترضات مردم را به دست گیرند. نا گفته نماند که روی کار آمدن بختیار و حمایت امریکا از وی نیز در همین راستا بوده است.
 
اما همانطور که از شعار های آن روزهای مردم نیز پیدا است، مردم ایران این توطئه را به خوبی شناسایی کردند. با شعار هایی مثل « ما میگیم شاه نمی‌خواییم، نخست وزیر عوض میشه».
 
اردشیر زاهدی در کتاب " 25 سال در کنار پادشاه" با تایید فرار شاه می نویسد: «تقریباً ده روز قبل از رفتن (آیت‌الله) خمینی به ایران آقای پاکروان رئیس اسبق ساواک به من اطلاع داد که شاه می‌خواهد مملکت را ترک کند. او با اصرار از من می‌خواست تا شاه را تشویق به ماندن در ایران کنم و می‌گفت اگر شاه برود ارتش ماجرای 28 مرداد 32 را تکرار نخواهد کرد. من این مطلب را به شاه گفتم و او گفت: ارتش! ارتش ممکن نیست به من خیانت کند! بعد که در خارج شنید قره‌باغی اعلامیه بی‌طرفی ارتش را امضاء کرده است فوق‌العاده عصبانی شد و تا مدتی قره‌باغی را فحش می‌داد.»
 
با توجه به این اظهارات زاهدی، می‌توان نتیجه گرفت که شاه از ایران فرار می‌کند و به امید اینکه مانند کودتای 32 ارتش وارد ماجرا شود، فکر می‌کرد می‌تواند به کشور بازگردد.
 
البته موضوع مورد بحث این گزارش نه بازخوانی فرار شاه، که البته این بازخوانی لازم است، بلکه اشاره به ثروت و سرمایه‌ای است که رژیم پهلوی با خود از ایران خارج کرده و حجم عمده آن را به امریکا برد.
 
سه روز قبل از فرار شاه از ایران، یعنی در تاریخ 23 دی‌ماه 57، به دستور فرح پهلوی و با تایید شاه، 384 چمدان و صندوق که محتوی تاج شاهنشاهی با 3380 قطعه الماس و 50 قطعه زمرد، ، 368 حبه مروارید، تاج ملکه با 1646 قطعه الماس و تعداد زیادی از جواهرات و طلا به ارزش ده‌ها میلیون دلار به عنوان بخش اندکی از جواهرات ربوده شده سلطنتی بودند، بسته شدند و شاه این تعداد چمدان را با خود از ایران خارج ساخت.
 
روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز نیز در تاریخ دهم ژانویه‌ی 1979، با استناد به گفته‌ی منابع بانکی جهانی نوشت که مبلغی بین دو تا چهار میلیارد دلار تنها در طول این دو سال آخر (1356 و 1357) از سوی خانواده‌ی سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شده است.
 
در سال 1391 نیز روزنامه «فایننشال‌تایمز» به مناسبت بیداری اسلامی در کشورهای عربی میزان دارایی های خارج شده توسط محمدرضا پهلوی را بدین شرح اعلام کرد: «محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران ۳۵ میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده است.»
 
 
این روزنامه در ادامه نیز با اذعان به اینکه مبلغ ذکر شده همه آن چیزی نیست که توسط شاه از کشور خارج شده، نوشت: «به نظر می‌رسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز از کشور باشد و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده است.»
 
تنها همین نوشته روزنامه «فایننشال‌تایمز»، برای سنجیدن میزان و ارزش ثروتی که شاه از ایران خارج کرده و به امریکا برده است، کفایت می‌کند تا بدانیم که محمدرضا پهلوی چه خسارت قابل توجهی را به مردم ایران وارد کرده است.
 
خاطرات سفرا و فرستادگان امریکا و انگلیس از فرار محمدرضا پهلوی نیز بسیار جالب است. آنها ضمن توصیف واکنش مردم به این خبر، تصویری از حقارت شاه را نیز ثبت کرده‌اند.
 
به گزارش رجانیوز به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آنچه در ادامه می‌خوانید، خاطرات ویلیام سولیوان آخرین سفیر امریکا در ایران، رابرت هایزر ژنرال امریکایی و آنتونی پارسونز سفیر انگلیس، از روز فرار محمدرضا پهلوی است.

 

«غوغا و هیجان بی‌سابقه» در‌ تهران بعد از فرار شاه

ویلیام سولیوان، آخرین سفیر امریکا در ایران، ضمن روایت خاطره‌ خود از حقارت شاه در واپسین روزهای حضور در ایران که «ملتمسانه» از سفیر امریکا کسب تکلیف می‌کرد که «کجا باید بروم؟»، درباره واکنش مردم به خبر فرار شاه می‌گوید: «جریان عزیمت شاه بعد از ظهر همان روز از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد و ساعتی بعد شهر تهران را غوغا و هیجان بی‌سابقه‌ای فراگرفت.

 

کامیون‌ها مردان جوان را سوار کرده و در خیابان تخت جمشید پیاده می‌کردند. جشن رفتن شاه با حرکت دسته‌های تظاهرکننده در خیابان‌ها و صدای بوق خودرو‌ها و روشن کردن چراغ‌ها سه یا چهار ساعت ادامه یافت. با خروج شاه از ایران مسئولیت حکومت و اداره امور کشور به دست شاپور بختیار افتاد.»[1]

 

پائین‌ کشیدن مجسمه‌های محمدرضا و رضاخان

رابرت هایزر، ژنرال آمریکایی، مشاهدات خود از 26 دیماه 1357 را اینچنین روایت می‌کند: «جمعیت زیادی در خیابان‌های سراسر شهر جمع شده بود و زمانی که شاه رفت گویی تیر شروع مسابقه شلیک شده است. همه به یکباره واکنش نشان دادند. به بالکن رفتیم؛ بوق‌ها به صدا درآمده بود، راهپیمایان بیرون ریخته بودند و همه‌ شهر سرشار از جشن و شادی بود. حادثه‌ غیر قابل توصیفی بود؛ جشن خودجوش مردم تا دو سه ساعت ادامه یافت و هر لحظه آهنگ آن شدیدتر می‌شد.

 

گزارش‌هایی دریافت کردیم مبنی بر اینکه مردم شروع به پایین کشیدن مجسمه‌های شاه و خانواده‌اش کرده‌اند. در برابر ساختمان اداره‌ مخابرات در میدان سپاه تهران، مجسمه سوارکاری بزرگ و زیبایی از رضاشاه، پدر شاه، وجود داشت که مردم آن را واژگون کرده بودند. در طول بعد از ظهر، باخبر شدیم پنج یا شش مجسمه‌ دیگر که چند دهه از عمرشان می‌گذشت، نابود شده است. آنها به طور نمادین در حال کشتن شاه بودند.»[2]

 

خاطره سفیر انگلیس از روز فرار شاه: تمام شهر از حس رهایی منفجر شد

آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در تهران نیز، درباره اوضاع کشور بعد از فرار شاه می‌گوید: کابینه بختیار و برنامه‌ دولت او در روز 16 ژانویه مورد تأیید مجلس قرار گرفت و شاه و همسرش در همان روز تهران را به مقصد مصر ترک گفتند.

 

رادیو ایران ساعت دو بعد از ظهر، خبر عزیمت شاه را اعلام کرد. من و همسرم و سایر اعضای سفارت و خانواده‌هایشان همه در محوطه‌ سفارت بودیم. ناگهان تمام شهر از شادی و حس رهایی منفجر شد. اتومبیل‌ها با صدای بوق و چراغ‌های روشن حرکت می‌کردند؛ مردم فریادزنان و پایکوبان در خیابان‌ها بودند و سربازان را می‌بوسیدند. روزنامه‌ها در تیراژ بالا با تیتر «شاه رفت» توزیع می‌شدند و مجسمه‌های شاه و پدرش را از میادین شهر پایین کشیدند. اینها وقایعی بود که من از آن بعد از ظهر طولانی و هلهله و شادمانی تمام نشدنی مردم در آن روز به یاد دارم.

 

ما جلوی درب سفارت برای تماشای شادی مردم ایستاده بودیم و مردم برای ما دست تکان می‌دادند و روزنامه‌هایی را که عنوان «شاه رفت» بر روی آن‌ها نقش بسته بود به ما می‌دادند. سربازان محافظ سفارت عاقلانه با تبسم تسلیم مردم شده بودند و اجازه می‌دادند آنها برای شعار دادن بالای اتومبیل‌های زره‌پوش‌شان بروند، در حالی که لوله‌های تفنگ آنان با گل مسدود شده بود؛ من هرگز چنین منظره‌ای را به چشم خود ندیده بودم.»[3]

 

واکنش مردم استان‌های کشور به فرار محمدرضا پهلوی

«جشن غیرقابل توصیف» مردم تهران بعد از فرار شاه

به‌ گزارش روزنامه‌‌ کیهان‌ در تهران‌ چهار میلیون‌ نفر رفتن‌ شاه‌ را جشن‌ گرفتند. دانشجویان‌ در دانشگاه‌ ملی‌ و صنعتی‌ مجسمه‌های‌ شاه‌ را ساقط‌ کردند و مردم در سطح خیابان‌ها، شادی خود را با هم تقسیم نمودند. به گفته علی‌محمد بشارتی: «اتومبیل‌ها با بوق‌های ممتد، چراغ‌های روشن و حرکت برف پاکن‌ها شادی خود را ابراز کردند. شیرینی و شربت در تهران پخش شد. فرار شاه مسرت بخش‌ترین خبری بود که طی آن سال‌ها مردم شنیدند و عمیقا از آن استقبال کردند.»

 

به گزارش روزنامه اطلاعات: مردم تهران «بعد از شنیدن عزیمت شاه، به سربازان آویختند و آنها را بوسه باران کردند. همه اتومبیل‌ها بدون استثناء حتی کامیون‌های ارتشی و پلیس، چراغ‌های خود را روشن کردند و کاروان‌های شادی در خیابان‌های پایتخت به حرکت درآمد... مردم در بسیاری از میادین مجسمه‌های شاه را پایین کشیدند، ازجمله در میدان راه‌آهن، توپخانه، 24اسفند، فلکه اول تهرانپارس، طی عظیم ترین تظاهرات مجسمه‌های شاه پایین کشیده شد و در میدان مخبرالدوله نیز مردم مجسمه‌ای را که به خاطر کودتای 28 مرداد نصب شده بود پائین کشیدند.»

 

چنانکه سفیر امریکا می‌گوید: «جریان عزیمت شاه بعد از ظهر همان روز از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد و ساعتی بعد شهر تهران را غوغا و هیجان بی‌سابقه‌ای فراگرفت. کامیون ها مردان جوان را سوار کرده و در خیابان تخت جمشید پیاده می‌کردند. جشن رفتن شاه با حرکت دسته‌های تظاهر کننده در خیابان‌ها و صدای بوق خودرو‌ها و روشن کردن چراغ‌ها سه یا چهار ساعت ادامه یافت.»این «این جشن خودجوش» آنقدر بزرگ بود که رابرت هایزر، ژنرال چهار ستاره امریکایی آن را «حادثه‌ غیر قابل توصیف» می‌خواند و آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در ایران اذعان می‌کند هرگز چنین منظره‌ای را به چشم خود ندیده بود. 

 

روز فرار محمدرضا پهلوی در کرمان چه گذشت؟

مردم کرمان نیز که در دوران نهضت اسلامی همواره نقش‌آفرینی کرده بودند، در این روز همگام با دیگر مردم کشور، به جشن و شادمانی پرداختند. آنها در این روز سه مجسمه بزرگ طاغوت را در کرمان پائین کشیدند.

 

بعد از اعلام خروج شاه از کشور، مردم به‌پاخاسته‌ کرمان که از اتفاقات خوش سیاسی آن روزها به هیجان آمده بودند، در اولین گام برای برچیدن نمادهای طاغوت، اقدام به سرنگون‌ساختن مجسمه‌های شاه و پدرش رضاشاه از میادین کرمان کردند و سه مجسمه‌ محمدرضاشاه پهلوی و رضاشاه را از سرستون‌های واقع در میادین ژاندارمری (شهدای نیروی انتظامی)، میدان باغ ملی(چهارراه ولی عصر) و چهار راه تهماسب‌آباد (سمّیه) برچیدند و بر بلندی آن ستون‌ها پرچم «الله‌اکبر» نصب کردند.

 

چنانکه آقای ساوه می‌گوید: «با فرار شاه، تغییر فضای کلی در مملکت شروع شد. بعد از ورود ما، یک شب با قرار قبلی مجسمه‌های معدودی که در وسط شهر بود، پایین آورده شدند و هر تکه‌ آن را برای نمایش، سرِ چهارراهی گذاشتند و مردم برای دیدن آنها در شهر می‌گشتند.»

 

محمد پارسا هم از نحوه‌ پایین‌کشیدن یکی از مجسمه‌های رضاشاه در کرمان در آن روز می‌گوید: «خاطره‌ای از پایین‌کشیدن مجسمه‌ رضاشاه در میدان ژاندارمری (شهدای نیروی انتظامی) که روی ستونی بود، به یاد دارم... یک کامیون را از قبل آماده کرده بودند، وقتی جمعیت به میدان ژاندارمری رسید، سیم بکسل و ابزارهای لازم آماده بود... چند جوان پرشور از ستون بالا رفتند و از آن بالا شروع به الله اکبر گفتن کردند و بعد هم سیم‌ها را به روی مجسمه انداخته و با کامیون کشیدند، ولی مجسمه کاملاً از جایش کنده نشد. اما پس از تلاشی دیگر کاملاً از جایش کنده و به زمین فرو افتاد. یادم هست آن مجسمه‌ رضاشاه بود. مجسمه شاه در میدان باغ ملی بود».

 

به گزارش روزنامه کیهان، در روز فرار شاه، اعضای جامعه کلیمیان کرمان هم همگام با مردم به جشن و سرور پرداختند: «اعضای جامعه کلیمیان کرمان در حالیکه عکس‌های امام خمینی را در دست داشتند، در اجتماع مردم در مسجد امام خمینی شرکت کردند.» مردم کرمان که در روز فرار شاه، با ساقط کردن مجسمه‌های او، سلطنت را به طور نمادین به زیر کشیده بودند، تا 22 بهمن و محو کامل سلطنت به تلاش و مبارزه خود ادامه دادند.

 

ساقط کردن نمادهای طاغوت در دزفول

با انتشار خبر فرارشاه در دزفول، شهر دگرگون شده، مردم یکدیگر را درآغوش گرفته و شادمانی می‌کردند و بههمدیگر تبریک می‌گفتند و باشیرینی از عابرین پذیرایی می‌کردند. وجد و شادی مردم دزفول بهقدری زیاد بود که قابلتوصیف نیست.

 

سرتیپ اکبر غفاریان فرمانده تیپ2 زرهی دزفول، دستور داده بود که مجسمه‌های شاه را برداشته و بهپادگان منتقل کنند که مجسمه‌ میدان تاج را منتقل کرده ولی نتوانسته بودند مجسمه رضاخان را از میدان مرکزی شهر دربیاورند. مردم نیز ازفرصت استفاده کرده، صبح روز 27دی در ‌این میدان تجمع و اقدام به پایین‌کشیدن مجسمه کردند.

 

درهنگام پایین‌کشیدن مجسمه‌ یکیاز فعالان انقلاب بافریاد بهمردم یادآورشدکه: «این روز بهسادگی بهدست نیامده، ‌اینپیروزی باخون و تحمل شکنجه و دربه‌دری و تبعید و زندان بهدستآمدهاست. قدر شهدا را بدانید و مقام آنها را پاسبدارید».

 

کریم محمد شارونی ازفعالان انقلاب اسلامی در دزفول می‌گوید: «بعدازفرار شاه مردم دزفول بهپیروزی انقلاب اطمینان کامل داشتند و معتقد بودند که بارفتن شاه تماممظاهری که منتسب بهاوست باید محو گردد و دراجرای ‌اینهدف بود که صبحروز 27دی باخیال راحت و عدمنگرانی از نیروهای نظامی ‌و انتظامی ‌دراقدامی‌شجاعانه باطناب و سیمبکسل مجسمه را بهپایین انداختند».

 

واکنش مردم سبزوار به خبر خروج شاه از کشور

در این روز، همچن شهرها و استان‌های مختلف کشور، موجی از شادمانی سراسر سبزوار را فرا گرفت. فرار شاه نشان از نزدیکی قریب‌الوقوع پیروزی داشت. مردم به خیابان‌ها ریختند و به ابراز شادمانی پرداختند. نظام‌الدین ملازاده، از فرهنگیان فعال انقلابی، درخصوص واکنش مردم به این حادثه چنین ذکر می‌‌کند‌: «‌به‌محض اینکه مردم سبزوار از رادیو متوجه شدند که شاه از ایران فرار کرده، هم‌زمان با حضور مردم دیگر شهرها، در اینجا نیز به خیابان‌ها ریختند. برخی با ماشین و موتورسیکلت که حتی از روستاها هم آمده بودند، در خیابان بیهق حرکت کردند. چراغ ماشین‌ها روشن بود. برخی از رانندگان پرچم‌هایی بر روی ماشین خود نصب کرده بودند که این مسئله صحنه‌ جالبی آفریده بود. آن قدر سروصدا و هیجان بود که گیج‌کننده بود و این را ما به چشم خود دیدیم.»

 

جشن و سرور مردم خرم‌آباد در روز فرار شاه

با شنیدن خبر خروج شاه از کشور مردم خرم‌آباد به خیابان‌ها ریختند و با راه اندازى کاروان شادى، در میدان مجسمه (آزادى کنونی) گرد آمدند و مجسمه‌ رضا شاه را پایین کشیدند. مردم در سرتاسر شهر به راهپیمایی پرداختند و با اهدای گل به سربازان و ماموران، آنها را نیز در شادی خود شریک کردند.

 

سقوط مجسمه‌ شاه در شهرری

در روز 26 دی وقتی محمدرضا پهلوی پس از سال‌ها ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان ایران، به همراه همسرش، ایران را به سمت مصر ترک کرد، مردم شهرری نیز با حضور در خیابان‌ها به اظهار شادمانی و پخش گل و شیرینی پرداختند و این پیروزی بزرگ را جشن گرفتند.

 

عصر همان روز مجسمه‌ شاه را که در میدان مرکزی شهرری معروف به میدان دایره بود، به زیر کشیدند. حاج اصغر و حاج محسن سبزعلی درباره‌ به زیر کشیدن مجسمه‌ شاه می‌گویند: «26 دی یک ختم برای شهید سبزعلی در تهران گرفته بودند. ما عازم آنجا بودیم که سر میدان دایره (میدان اصلی شهرری) به ما خبر دادند که شاه فرار کرد، آن موقع مبارزان شهرری تصمیم گرفته بودند که مجسمه را پایین بکشند چون یک آیینه دق برای انقلابیون شده بود. همان بعدازظهر پس از فرار شاه، مجسمه را پایین کشیدیم. بدین‌ترتیب که ما سیم بکسل انداختیم گردن مجسمه‌ و بستیم به تانکر نفتی و تانکر حرکت کرد و مجسمه به زمین افتاد و مقداری از آن خرد شد و بقیه‌ آن را هم تانکر روی زمین کشید و برد».

 

فرار شاه از کشور و واکنش مردم همدان

در همدان به محض اعلام خبر خروج شاه از ایران، تظاهرات مردم، مبدل به دست‌افشانى و هلهله و شادى عمومى شد. ماشین‌ها با روشن کردن چراغ‌ها و به صدا درآوردن بوق، واکنش‌هاىی از خود نشان مى‌دادند، مردم به یکدیگر تبریک مى‌گفتند و نقل و شیرینى قسمت مى‌کردند. این کار تا پاسى از شب ادامه داشت.

 

شادی مردم خمین

در خمین، با اعلام خبر فرار شاه، مردم از ساعت 2 بعدازظهر به خیابان ها ریختند و تا پاسی از شب به جشن و شادی پرداختند. جوانان و نوجوانان، گروه گروه در خیابان‌ها راه افتاده و شعار می‌دادند.

 

آنچه از شیرینی و نقل و نبات در مغازه‌های خمین باقی مانده بود آن روز در خیابان‌ها بین مردم توزیع شد. ماشین‌ها با چراغ روشن در معابر به حرکت درآمده و بوق می‌زدند. خلاصه مردم خمین پس از ۲ سال برای اولین بار لبخند بر لبانشان نقش بست و پس از دیدن و شرکت در آن همه مجلس عزا، بالاخره طعم یک جشن و شادی حقیقی را چشیدند. همه به یکدیگر تبریک می گفتند و با هم روبوسی می‌کردند. گروهی نیز به مقابل پایگاه‌های نیروهای نظامی رفته و به آنان شیرینی تعارف می‌کردند.

 

واکنش مردم قم

در قم نیز مردم با شنیدن خبر فرار محمدرضا پهلوی از کشور، به جشن و شادمانی پرداختند. آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی که در آن روز از اصفهان به قم رفته بود، مشاهدات خود را اینگونه روایت می‌کند: «در مسیر اصفهان به قم، در داخل ماشین و نزدیک قم بودیم که گوینده‌ رادیو اعلام کرد که شاه از ایران خارج شده است. وقتی وارد قم شدم، دیدم که اوضاع شهر به هم ریخته است و وضع غیر عادی است. تاکسی‌ها، چراغ‌هایشان را روشن کرده و پرچم‌هایی نیز نصب کرده بودند. به خیابان صفاییه که آمدم، دیدم که مردم اظهار خوشحالی می‌کنند و شیرینی پخش می‌کنند و گل می‌دهند.»

 

در تبریز و ارومیه چه گذشت؟

در تبریز به محض اعلام خبر، ده‌ها هزار نفر از مردم به خیابان ریختند و دست به راهپیمائی زدند، به نحوی که در مدت کوتاهی تمام خیابان‌ها مملو از جمعیت شد. به گزارش روزنامه اطلاعات تظاهرکنندگان بلافاصله مجسمه‌های رضاشاه و شاه را در میدان شهرداری، میدان دانشسرا، داخل باغ گلستان، میدان راه‌آهن و در ورودی استادیوم پائین کشیدند. مردم ارومیه نیز همین که خبر خروج شاه را شنیدند به خیابان‌ها ریختند و به جشن و پایکوبی پرداختند. در این شهر اتومبیل‌ها چراغ‌هایشان را روشن کردند و ساعت‌ها بوق زدند.

 

شادمانی مردم در سایر استان‌ها

در سایر استان‌ها هم مردم با شرکت در جشن، به یکدیگر تبریک می‌گفتند. شهرهای‌ بندرعباس‌، ساری‌، کاشان‌، اندیمشک‌، زنجان‌، اصفهان، شیراز، قزوین، مشهد، کرمانشاه و... مجسمه‌های‌ شاه‌ و رضاشاه‌ را پایین‌ کشیدند و عکس‌های‌ امام‌ خمینی‌ را به‌ جای‌ آن‌ نصب‌ کردند. در گلستان، مردم طی راهپیمایی شادمانه‌ای مجسمه‌ شاه را پایین کشیدند. مردم رامیان هم پس از شنیدن سخنرانی آقای قدیمی در خیابان‌های شهر به راهپیمایی پرداختند. در زنجان هنگامی که مردم قصد پائین آوردن مجسمه شاه را داشتند با مامورین گارد شهربانی درگیر شدند. در آمل نیز جمعیت ۲۰ هزار نفری، مجسمه شاه را در میدان ششم بهمن این شهر واژگون کردند و پس از کنار زدن مامورین، به کمک یک دستگاه کامیون ده چرخ مجسمه را به زیر کشیدند. در سقز هم علیرغم سرمای شدید این شهر، مردم به خیابان‌ها آمدند و به جشن و سرور پرداختند. چندی بعد و در 22 بهمن‌ماه، مردم به پاخاسته، یک پیروزی بزرگ را جشن گرفتند.

 

 

 

1- مأموریت در ایران، خاطرات ویلیام سولیوان، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 244-245

2- مأموریت به تهران، خاطرات رابرت هایزر، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 176

3- غرور و سقوط، خاطرات آنتونی پارسونز، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 187-188

 

 

نظر شریف شما (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

'ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی