حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید بایگانی مرداد ۱۳۹۷ :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۱۹۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

جانان من برخیز! بر جولان برانیم + سرود و متن

وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم

دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم

گاه سفر آمد؛ نه هنگام درنگ است

چاووش می‌گوید که ما را وقت تنگ است

گاه سفر شد، باره بر دامن برانیم

تا بوسه‌گاهِ وادیِ ایمن برانیم

وادی پر از فرعونیان و قبطیان است

موسی جلودار است و نیل اندر میان است

از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم

بانگ از جرس برخاست وای من خموشم

دریادلان راه سفر در پیش دارند

پا در رکاب راهوار خویش دارند

گاه سفر آمد برادر! گام ‌بردار!

چشم از هوس از خُرد از آرام‌ بردار!

گاه سفر آمد برادر! ره دراز است

پروا مکن بشتاب! همّت چاره‌ساز است

ره توشه باید عقل را در کار بندیم

دل بر خدا، آنگه به رفتن باره بندیم

ره توشه باید شب را در دل نشانیم

وادی به وادی باره تا بر دل کشانیم

باید خطر کردن، سفر کردن، رسیدن

ننگ است از میدان، رمیدن، آرمیدن

تنگ است ما را خانه، تنگ است ‌ای برادر!

بر جای ما بیگانه، ننگ است ‌ای برادر!

فرمان رسید: این خانه از دشمن بگیرید!

تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید!

یعنی کلیم، آهنگِ جان سامری کرد

ای یاوران! باید ولی را یاوری کرد

گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم

حکم جلودار است سر در پیش داریم

حکم جلودار است بر هامون بتازیم

هامون اگر دریا شود از خون بتازیم

از دشت و دریا در طلب باید گذشتن

بیگاه و گاه و روز و شب باید گذشتن

گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم

حکم جلودار است سر در پیش داریم

فرض است فرمان بردن از حکم جلودار

گر تیغ بارد، گو ببارد نیست دشوار

جانان من برخیز! بر جولان برانیم

زانجا به جولان تا خط لبنان برانیم

آنجا که جولانگاه اولاد یهود است

آنجا که قربانگاهِ زعتر، صور، صیداست

آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد

آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد

جانان من! اندوه لبنان کشت ما را

بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را

جانان من! برخیز باید بر جبل راند

حکم است باید باره تا دشت امل راند

باید به مژگان رُفت گَرد از طور سینین

باید به سینه رَفت زینجا تا فلسطین

باید به سر زی مسجد الاقصی سفر کرد

باید به راه دوست، تَرک جان و سر کرد

جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش

آنک امام ما علم بگرفته بر دوش

تکبیرزن، لبیک‌گو، بنشین به رهوار

مقصد دیار قدس، همپای جلودار

===========

شاعر: استاد حمید سبزواری

(سرود + آهنگ)

۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۷
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

عکس/ آزادی دختر نوجوان فلسطینی پس از 8ماه

عهد التمیمی دخترنوجوان اسیر فلسطینی و مادرش سرانجام پس از 8 ماه اسارت امروز صبح همراه از زندان رژیم صهیونیستی آزاد شدند.

۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۱۶
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

اعترافات رجوی از جنایت ۷ تیر و ۸ شهریور

خدابنده

عضو سابق سازمان منافقین گفت: رجوی در جلسه فرماندهان به نقش سازمان در انفجار ۷ تیر و ۸ شهریور اعتراف و عاملان انفجارها را که با نام سازمانی «باقر امینی» و «مهندس کریم» بودند، معرفی کرد.

به گزارش مشرق، «ابراهیم خدابنده» از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ۲۳ سال از بهترین روزهای جوانی‌اش را در این گروهک گذرانده است. وی در سال ۱۳۸۲ طی حادثه‌ای از این فرقه جدا شد و از آن پس تاکنون،در گفتگوها و سمینارهای مختلف، تجربیات حضورش در این گروه را بیان می‌کند.

به مناسبت سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد که منافقین از آن به عنوان «فروغ جاویدان» یاد می‌کنند، به سراغ خدابنده رفتیم.

وی در این گفتگو نکات جالبی از تشکیلات گروهک منافقین، نقش این سازمان در ترورهای دهه شصت به خصوص انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیرماه و انفجار دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور سال ۶۰ و همچنین رد پای منافقین در حوادث تروریستی حرم حضرت امام و مجلس شورای اسلامی در خردادماه سال گذشته بیان می‌کند.  

بیشتر بخوانید:

دوئل منافقین با سرزمین مادری

شعار «از مهران تا تهران» خطای راهبردی منافقین بود

خدابنده در ابتدای این گفتگو با اشاره به همایش چند ماه پیش سازمان منافقین در پاریس گفت: این همایش‌ها ربطی به مجاهدین خلق ندارد، همانطور که ربطی به فرانسه هم ندارد. چنین همایش‌هایی پروژه کاخ سفید است. الان شعار این گردهمایی‌­ها مانند گردهماییِ قبلی که چند ماه پیش بود و به مناسبت دیگری بود، در یک کلام، تشدید تحریم­‌ها و تغییر رژیم است.

وی در همین باره تصریح کرد: الان خاصیتِ سازمان مجاهدین خلق برای آمریکا همین است؛ سازمان، تنها گروهِ اپوزیسیون است که مدافع تشدید تحریم‌­ها علیه ملت ایران است. نام این پروژه صهیونی وهابی را هم همایش «ویلپنت» گذاشته‌اند چون تبلیغات آن را صهیونیسم انجام می‌دهد، پول آن را وهابی‌­ها می‌­دهند، خطش را هم کاخ سفید می‌­دهد.

خدابنده تاکید کرد: مسعود رجوی قبل از آغاز جنگ، یعنی در سال ۵۸، سفری مخفیانه به پاریس داشت و در فرانسه با وساطت فرانسوی­‌ها به عراق وصل شد. سران سازمان می­‌گفتند ما با عراق در سنگر مجزا می­‌جنگیم چون با جمهوری اسلامی مرزبندی داریم. شما نزد هر دولت یا نظامی این را ببرید و بگویید کشور در حال جنگ است، تجاوزِ خارجی است، یک نیرویی چنین حرفی زده، معنی‌­اش چیست؟ می­‌گوید آیا می­‌شود رفت جبهه و سنگری را جدا کرد؟ سنگر مستقل یعنی چه؟! یعنی نمی‌­خواهد در جنگ شرکت کند؛ یعنی دارد تشویق می‌کند در جنگ و دفاع شرکت نکنید.

وی با اشاره به انفجار روز هفتم تیرماه سال ۶۰ که به شهادت آیت الله بهشتی و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی منجر شد گفت: روز ۷ تیر سال ۶۰ من منچستر بودم و از جلوی کنسولگری ایران در منچستر عبور می­‌کردم که ­دیدم درب کنسولگری را بسته‌اند، پنجره­‌ها هم بسته است؛ یک بنرِ بزرگ هم نصب کرده‌اند. رفتم جلو دیدم نوشته به دلیل شهادت آیت‌­الله بهشتی و یارانش کنسولگری عزادار و بسته است. یکی از بچه های انجمن اسلامی که مرا می‌شناخت و نمی‌دانست که از انجمن اسلامی جدا شده‌ام از من پرسید به نظر تو کار کیست؟ گفتم: «مشخص است کار آمریکا یا سلطنت­‌طلب‌­ها و ضدانقلاب» یعنی ذره‌ای در ذهن من خطور نمی­‌کرد که مجاهدین خلق این کار را کرده باشند. سازمان هم مسئولیت آن را نمی‌­پذیرفت؛ نه به دلیل اینکه مشکل بین‌­المللی داشت؛ به دلیل اینکه هنوز فضای داخل سازمان، اعضا و هوادارها برای این کار آماده نشده بود.

خدابنده تصریح کرد: حدود ۱۵ سال بعد، آمریکا نام سازمان مجاهدین خلق را وارد لیست تروریستی کرد. رجوی در عراق بود و بسیار به هم ریخته بود. در آن زمان به عراق می‌رفتیم و نشست‌­های کوچکی با مسعود رجوی داشتیم و برای کارِ خارج توجیه می­‌شدیم. در آن نشست که فکر کنم حدود ۶۰، ۷۰ نفر بودند، گفت: «آمریکا آمده یک حالی به دولت اصلاحات بدهد! و راه گفتمان را باز کند، ما را وارد لیست کرده؛ یعنی ما را قربانی کرده است؛ چرا آن زمان که ما ۷ تیر یا ۸ شهریور را به وجود آوردیم و مدام در ایران ترور می­‌کردیم و می­‌کشتیم، آمریکا به ما نگفت تروریست؟ الان ۱۰ سال است ما هیچ عملِ نظامی انجام نداده‌ایم اما به ما می‌­گوید تروریست؟ پس این یک ژستِ تبلیغی است» یعنی رجوی قبلا می­‌گفت، این عملی ضد آمریکایی بود اما الان می‌گوید مورد تایید آمریکا بود.

وی با اشاره به ارتباط محمدرضا سعادتی (از نفوذی‌های منافقین) با سفارت شوروی سابق گفت: ۲۵ بهمن سال ۵۷ یعنی سه روز پس از انقلاب اسلامی، سازمان نفراتی را به سفارت شوروی فرستاد؛ سازمان با مراجعه به سفارت شوروی گفت ما برای انقلاب، به سلاح نیاز داریم ـ این‌ها در خاطرات «ولادیمیر کوزیچکین» کاردارِ دوم سفارت شوروی در ایران که محمدرضا سعادتی ۶ اردیبهشت ۵۸ در دیدار با وی دستگیر شد آمده است.ـ می‌­گوید ما به او (سعادتی) گفتیم انقلاب شما که پیروز شد، شاه هم که رفت؛ بعد او گفت نه اینکه انقلاب نبود! آن‌ها (کسانی که انقلاب کردند) همه آمریکایی هستند! انقلابِ اصلی را باید ما انجام بدهیم و شما باید به ما کمک کنید که شوروی­‌ها به او می‌­گویند ما در ارتش شاه نفوذی داشتیم که این نفوذی لو رفت؛ ما می­‌خواهیم بدانیم او چگونه لو رفته است؟ سازمان آن زمان در دادستانی نفوذی داشت، پرونده طرف در دادستانی را دزدیده و تحویل او (مامور شوروی) دادند و به جای آن، یک سری دوربین شب و تجهیزات نظامی گرفتند که آنجا موضوع لو رفت و سعادتی دستگیر شد. خود سازمان ادعا کرد سفارت آمریکا ما را لو داده است. 

خدابنده با اشاره به توجیه انفجار ۷ تیر برای سازمان گفت: رجوی در صحبت‌­هایی که می­‌کرد - البته من آن زمان به روشنی صحبت‌­ها را متوجه نمی­‌شدم بعدا که راجع به آن فکر کردم و مطالعه کردم فهمیدم- می گفت، امام، حالِ نظام است و بهشتی آینده نظام و سازمان اگر بخواهد میان حال و آینده، یکی را برای زدن انتخاب کند، قطعا آینده را انتخاب می‌­کند یعنی معتقد بود، اگر جمهوری اسلامی خواستار تداوم است، فقط با بهشتی می‌­تواند تداوم پیدا کند و گرنه بی‌ آینده خواهد بود. این تحلیل رجوی در نشست­‌ها بود. بعدها هم وقتی به ادبیات سازمان دقت می‌کردید، مشاهده می‌کردید که همیشه می‌­گفتند: «نظام بی­‌آینده شد» یعنی تصور رجوی، همان تز تقی شهرام بود که می‌گفت، نفر کلیدی آن جریان، بهشتی است و این را آمریکایی‌­ها هم می‌­­دانستند.

وی تاکید کرد: بعضی‌­ها می‌­پرسند رجوی از اینکه پنهان باشد چه منافعی می‌برد؟ این سوال یک اشکال دارد و آن این است که گویا رجوی از خودش اختیاری دارد که پنهان باشد یا نباشد. بعد از سقوط صدام، رجوی هم سقوط کرد چون سرنوشتش را به صدام گِره زده بود. بعد از اعدام صدام، رجوی هم به لحاظ بین‌المللی، اجتماعی و سیاسی اعدام شد. مسعود به اراده و انتخاب خودش کنار گذاشته نشده بلکه او را کنار گذاشتند. اکنون آمدند سازمانی ساختند و این سازمان، داخل اروپاست و رهبر آن، مریم رجوی است؛ غربی‌ها می‌گویند دیگر با سابقه سازمان هم کاری نداریم؛ اکنون سازمان به یک گروهِ مخالف ایرانی که حرف کاخ سفید را می­‌گوید، تبدیل شده است. مسعود رجوی را به لحاظ بین‌­المللی و به لحاظ سیاسی و اجتماعی کُشتند و اینکه الان سرش روی خاک است یا زیر خاک، تفاوتی نمی­‌کند.

خدابنده گفت: سازمان الان به درد غرب می­‌خورد. سازمان خودش را در اختیار آمریکا قرار داده و هر حرفی یا هر کاری که آن‌ها بگویند و انجام دهند، تکرار می‌کند. با انگیزه­‌های ضد امپریالیستی اعضایی را مانند من جذب کرده اما الان عمله مک‌­کین شده‌اند. مک‌­کین حامی مالیِ داعش است؛ کشور آلبانی محل ترانزیتِ سلاح برای داعش از غرب بوده است و الان سر و کله سازمان پیدا شده و داعشی‌­ها را هم دارند به آلبانی می‌برند. اهالی آنجا می­‌گویند، آمریکا اینجا را خریده است! قوانین آمریکا اینجا حاکم نیست اما قدرت آمریکا حاکم است.

وی با اشاره به نقش سازمان منافقین در حوادث تروریستی در حرم امام و مجلس شورای اسلامی گفت: در کار تروریستی که داعش سال گذشته در مجلس و حرم امام(ره) انجام داد، بسیاری می ­گویند این نوع آمدن و نفوذ کردن‌ها، بدون راهنمایی و همکاری با مجاهدین خلق امکانپذیر نبوده است؛ افرادی که هیچ وقت پایشان به تهران نرسیده، یکباره بیایند چنین کاری انجام دهند، قطعا از سوی سازمان توجیه شده و امکانات لازم در اختیارشان قرار داده شده بود. در قضیه ترور دانشمندان هسته‌­ای هم بعدا «سیمور هرش» گفت: «افراد سازمان در این قضیه نقش داشتند.» سازمان این استفاده‌­ها را برای غرب دارد.

خدابنده درباره دیدار دو تن از اعضای سازمان در سال ۵۰ با حضرت امام (ره) اظهار داشت: اولین اقدامی که سازمان برای جذب انجام داد، افرادی را سال ۵۰ در نجف خدمت امام فرستاد. یک بار قبل از این در سال ۴۷، از آقایان آیت‌­الله طالقانی، آیت‌­الله منتظری، آیت­‌الله هاشمی‌­رفسنجانی، آیت‌­الله میلانی و یاسر عرفات تاییدیه گرفته بودند و همه آن‌ها از امام خواسته بودند تا ایشان، سازمان را تایید کنند. امام گفتند بیایید بنشینید حرفهایتان را بگویید. بعد آقای دعایی(سیدمحمود دعایی) می­‌گوید: «کتاب­‌هایشان را آوردند، آنقدر ریز بود که با عینک هم نمی‌­شد خواند؛ امام هم به من گفتند بلند بلند این‌ها را برای من بخوان، من هم بلند بلند کتاب‌ها را خواندم، امام یک ماه وقت گذاشتند تا ببینند این‌ها چه می­‌گویند، آخر قضیه امام این‌ها را با یک جمله تعریف کردند و گفتند، اولا مبارزه مسلحانه شما که به جایی نمی­‌رسد، حالا در مورد اعتقاد و اسلام‌­تان، شما به لحاظ اسلامی، قبل از اینکه «تعبد» داشته باشید، «تمسک» دارید.»

وی با اشاره به ارتباط رجوی با ساواک گفت: مسعود رجوی قبل از ضربه شهریور(دستگیری سران سازمان مجاهدین خلق در شهریورماه سال ۵۰) یعنی در مردادماه دستگیر شد و در اسناد ساواک هم موجود است که سپهبد نصیری رئیس ساواک در حکم رجوی، برای او درخواست تخفیف کرده و گفته همکاری کرده و حتی دستگیری بنیانگذاران را او باعث شده است! پس از این، مسعود رجوی و عده دیگری حکم اعدام گرفتند، حکم همه اجرا شد اما برای او اجرا نشد؛ رجوی فعالیت‌­های بین‌­المللی کرده بود. کاظم رجوی، برادرش سفیر ایران در فرانسه یا سوئیس بود، در عین حال با ساواک کار می­‌کرد یعنی همیشه راجع به فعالیت‌­های دانشجویان در آن کشور به ساواک گزارش می­‌داد، وقتی وارد این قضیه شد، رجوی را وادار به همکاری با ساواک کرد تا اعدام نشود و بعدا اسناد این‌ها منتشر شد؛ متاسفانه جمهوری اسلامی روی این مسائل، چندان کار نمی­‌کند که این اسناد را منتشر کند. بالاخره رجوی در آن ماجرا اعدام نشد!

خدابنده با اشاره به سازماندهی ترورها توسط سازمان در فرانسه گفت: دولت فرانسه کلاً دلِ خوشی از مجاهدین نداشت؛ در «ویلپنت» هم واقعیتش این است که حتی یک فرانسوی هم جزء سخنرانان یا جزء حامی‌­ها یا پیام­‌دهنده‌­ها نبود اما به قول برادرم، «سیا» چنین همایش‌هایی را به فرانسه تحمیل می‌­کند. برادرم، نزدیک مسعود رجوی و در دفتر وی بود که بعد جدا شد و وقتی به ماموریت اروپا رفت، دیگر برنگشت و جدا شد. همه می‌­دانستند ترورها را رجوی از فرانسه برنامه‌­ریزی می­‌کند. یک بار پلیس امنیت فرانسه، خانه‌­ای را در پاریس  گرفت که رسانه‌ای شد. ۱۲۰ خط تلفن در این خانه بود، بعد خانه بزرگ و قدیمی‌­ای بود که آن را با پارتیشن به اتاق‌­های یک متری تبدیل کرده بودند و در هر کدام، یک خط تلفن وجود داشت، بعد آنجا سازماندهی داشتند. یکی مسئول اصفهان بود، یکی مسئول شیراز بود؛ بعد برای آن‌ها سازماندهی داشتند و از طریق تلفن این ترورها را دنبال می‌­کردند که پلیس فرانسه این خانه را بَست و بعد از آن هم سازمان ضربه خورد و واقعاً کشف شد که آن‌ها از داخل فرانسه دارند ترورهای ایران را سازماندهی می‌­کنند.

عضو سابق سازمان منافقین درباره طرح شورش زندانیان وابسته به سازمان همزمان با عملیات فروغ جاویدان در سال ۶۷ نیز اظهار داشت: اصلاً سازمان در زندان اوین تشکیلات، سلسله‌­مراتب و ارتباطات گسترده‌ای با بیرون داشت و قرار بر این بود که شورش کنند و بخشی از کار را آن‌ها انجام دهند. من یک بار در زندان اوین با اجرای احکام صحبت می­‌کردم؛ پرسیدم افراد چگونه با سازمان مجاهدین تماس می‌­گیرند؟ گفت: «تلفن در زندان آزاد است و ما کاری نداریم، هر کسی کارت تلفن دارد و می‌­رود آنجا با هر کسی بخواهد صحبت می‌­کند؛ ما محدود نمی‌­کنیم!» گفتم به همین راحتی؟ گفت: «به همین راحتی!» همین الان طرف زنگ می­‌زند برای سالگرد سازمان در گوهردشت جشن گرفته، عکس گرفته و برای سازمان می‌فرستد.

در ادامه مشروح گفتگو با ابراهیم خدابنده را می‌خوانید: 

اخیرا سازمان منافقین همایشی را در فرانسه برگزار کرد. همایش امسال فارغ از بحث­‌های تاریخی که سازمان دارد با کنش و واکنش‌­­های زیادی رو به رو شد. یکی از مسائلی هم که آنجا اتفاق افتاد این بود که عکس شما را ظاهراً توزیع کرده بودند و گفته بودند این شخص(خدابنده) را هر جا پیدا کردید، ترور کنید. تحلیل شما نسبت به برگزاری این همایش چیست؟ چرا مسعود رجوی خودش را نشان نمی‌­دهد. به قول ترکی فیصل که برای رجوی از لفظ مرحوم استفاده کرد، آیا واقعاً رجوی مرده است یا زنده؟ اگر زنده است چرا خودش را نشان نمی دهد؟

دو بحث را باید روشن کنیم؛ یکی بحث مسعود رجوی را روشن کنیم و یکی هم تکلیفِ گردهماییِ سالانه «ویلپنت». منظور  و هدف از این گردهمایی چیست؟ چه کسی برگزار می­‌کند و به چه منظوری است و می­‌خواهند چه بکنند؟ این همایش‌ها ربطی به مجاهدین خلق ندارد، همانطور که ربطی به فرانسه هم ندارد. چنین همایش‌هایی پروژه کاخ سفید است که در آن می­‌خواهند حرف کاخ سفید را که مورد قبول افکار عمومی نیست، از زبانِ به اصطلاح مخالفانِ ایرانی بزنند. این خاصیتِ فعلی مجاهدین خلق و این گردهمایی‌ها است. الان شعار این گردهمایی‌­ها مانند گردهماییِ قبلی که چند ماه پیش بود و به مناسبت دیگری بود، در یک کلام، تشدید تحریم­‌ها و تغییر رژیم است، این را در کاخ سفید نمی‌­توانند بگویند، چون با آن مخالفت می‌­شود، اسرائیل و عربستان هم نمی­‌توانند چنین چیزی را بگویند، پس چه کسی می­‌تواند بگوید؟ در جمع مخالفانِ ایرانی، سازمان مجاهدین خلق با هزینه هنگفتی که از عربستان دریافت می‌کند، همایش برگزار می­‌کند، اسرائیل هم تبلیغاتش را انجام می‌دهد؛ این‌ها با یکدیگر هماهنگ هستند اما سرنخ قضیه، دست جناحی در آمریکاست. جنگ­‌طلبان در آمریکا دنبال این سیاست هستند.

اگر یادتان باشد، بحرانِ هسته‌­ای علیه ایران که در سال ۲۰۰۳ آغاز شد، چگونه آغاز شد؟ یک سری اطلاعات را به سازمان مجاهدین خلق دادند و گفتند بروید این‌ها را در واشنگتن اعلام کنید و بگویید ایران نطنز دارد و کارهایش مخفی است. سازمان این را به عنوان منابع داخلی خودش گفت؛ در صورتی که بعدا منابع زیادی کشف و اعلام کردند این اطلاعات را اسرائیلی‌­ها در اختیار سازمان مجاهدین خلق قرار داده بودند. در کتاب «گَرت پورتر» به نام «بحرانِ ساختگی» یا در کتاب «حمله به ایران» نوشته «اسکات ریتر» بازرس سازمان ملل در عراق، تشریح می­‌شود که اسرائیلی‌­ها یا آمریکایی‌­ها می‌­دانستند اگر این اطلاعات را خودشان به آژانس بدهند، تاثیری ندارد و مورد قبول قرار نمی‌­گیرد تا اینکه بگویند گروهی ایرانی از داخل ایران این اطلاعات را داده است. در این صورت، بحرانی ساختگی به نام هسته‌ای علیه جمهوری اسلامی آغاز شد که تا داستان برجام هم ادامه پیدا کرد و بعد از آن همچنان می‌­خواهند این بحران را ادامه دهند.

بخش کوچکی از آغاز این بحران را به مجاهدین خلق دادند؛ الان خاصیت مجاهدین خلق برای غرب همین است؛ یعنی پروژه CIA است؛ فرانسه یا اروپا هم به هر حال در آخر خط مجبورند دنباله‌رو آمریکا باشند. مثلا فرانسه اعلام می­‌کند مجاهدین خلق مورد تایید ما نیست یا می­‌گوید هیچ مقام فرانسوی در همایش مجاهدین خلق شرکت نکرد اما به هر حال این همایش در خاک فرانسه برگزار شد و این خواست آمریکا بوده است. شما می­‌بینید در ابتدای میتینگِ چند ماه قبل مجاهدین خلق، «رودی جولیانی» ژستِ پاره‌کردن برجام را می­‌گیرد و به برجام تُف می­‌کند؛ دو ماه پس از آن، ترامپ می‌­گوید ما می­‌خواهیم از برجام خارج شویم چون این خواستِ مخالفان ایرانی است و تحریم‌­ها را تشدید می‌­کند.

الان خاصیتِ سازمان مجاهدین خلق برای آمریکا همین است؛ سازمان، تنها گروهِ اپوزیسیون است که مدافع تشدید تحریم‌­ها علیه ملت ایران است. نام این پروژهِ صهیونی وهابی را هم همایش «ویلپنت» گذاشته‌اند چون تبلیغات آن را صهیونیسم انجام می‌دهد، پول آن را وهابی‌­ها می‌­دهند، خطش را هم کاخ سفید می‌­دهد؛ مثلاً «جان بولتون» که الان رئیس شورای عالی امنیت ملی الان آمریکاست، در میتینگ چند ماه قبل سازمان گفت: جمهوری اسلامی نباید چهلمین سال تاسیس خود را جشن بگیرد؛ این صحبت را جای دیگری نمی‌­شود گفت. الان شما «صدای آمریکا» را ببینید که نامی از مجاهدین خلق نمی‌­آورد و مدام می­‌گوید گردهماییِ ایران آزاد! در حالی که در همایش سازمان، جمعیت مخالف و سخنران‌ها را با پرداخت پول، جمع کردند. اگر عکس­‌های همایش را نگاه کنید، عمده جمعیت، غیرایرانی هستند و اصلا نمی‌دانند به کجا آمده‌اند! مطلقا این گردهمایی مورد تایید هیچ گروه اپوزیسیونی نیست و شعارهایش را هم قبول ندارد؛ نَه در پی تشدید تحریم‌هاست و نَه در پی تغییر رژیم.

ظاهر قضیه این است که سازمان مجاهدین خلق هر سال دارد این‌ها را به آنجا می‌کشاند تا شعارهای خود را تبلیغ ­کند؛ در صورتی که سازمان مجاهدین خلق، الان بلندگوی آمریکاست و نقش به اصطلاح، «نیروی ایرانی» را ایفا می­‌کند؛ همان کاری که با صدام می­‌کردند. صدام نمی‌­توانست به شهرهای ایران موشک بزند؛ به یاد دارم که به لحاظ اجتماعی، سیاسی، بین­‌المللی، این موشک‌باران‌ها خواست رجوی بود؛ رجوی به صدام می‌گفت اگر می‌خواهی دست بالا پیدا کنی، باید شهرهای ایران را بزنی و آن زمان، صدام موشک­‌هایی داشت که به تهران برسد اما ایران موشکی نداشت که با آن، بغداد را نشانه برود.  

این صحبت­ رجوی به صدام، قبل از آغاز جنگ است؟

خیر؛ در خلال جنگ بود؛ همان زمان که جنگ شهرها آغاز شد. جنگ­ شهرها ایده رجوی بود. رجوی بنا به دستور آمریکایی‌ها به عراق رفت. من همین‌جا خاطره­ ای تعریف کنم؛ در انگلیس، «محمد محدثین» مسئول روابط بین‌المللی مجاهدین خلق، دیداری با یک مقام امنیتی انگلیس داشت. من آنجا مترجم بودم، آن مقام گفت: «شما رفتید پیش صدام، رفتید پیش عراق دشمن ما» جوابی که مسئول مجاهدین خلق داد بسیار جوابِ منطقی­ بود؛ گفت: «ما زمانی رفتیم پیش صدام که صدام محبوب غرب بود.» ریگان از «طارق عزیز» (وزیر خارجه و معاون رئیس جمهور وقت عراق) جلوی شومینه استقبال می­‌کرد؛ یعنی بالاترین حد پروتکل استقبال! سناتورهای آمریکایی دائما به عراق رفت و آمد داشتند؛ از جمله «رامسفلد» که بعدا وزیر دفاع شد. صدام از فرانسه «میراژ» (نوعی هواپیمای جنگی) و از روسیه «میگ» (نوعی هواپیمای جنگی) می­گرفت؛ همچنین از موشک­‌های آمریکایی استفاده می­‌کرد؛ همه این‌ها در حالی بود که آن زمان، به ایران سیم خاردار هم نمی­‌فروختند اما بعدها ورق برگشت و صدام تصمیم گرفت به کویت حمله کند؛ صدام که از اول این طوری نبود، مورد تاییدشان بود.

برادر من تعریف می‌­کرد و می‌گفت، قبل از اینکه رجوی به عراق برود، ۴ خبرنگار آمریکایی به دیدار او رفتند، برخلاف همیشه، رجوی از مترجم استفاده نکرد و با همان زبان اَلکنِ انگلیسی خودش با آن‌ها صحبت کرد و این ۴ نفر، به همه چیز شبیه بودند جز خبرنگار! این مصاحبه کجا منعکس شد؟ بعدها فهمیدند این‌ها آمده‌اند تا بگویند، شما دیگر نمی‌توانید در ایران کاری بکنید و راهش این است به عراق بروید و سوار موج جنگ شوید. رجوی هم به عراق رفت تا برای این کار، «شورای ملی مقاومت» را آماده کند که بنی­‌صدر جدا شد و همراه وی نرفت.

پس پروژه جنگ هم از این جریان آغاز می­‌شود؟

مسعود رجوی قبل از آغاز جنگ، یعنی در سال ۵۸، سفری مخفیانه به پاریس داشت و در فرانسه با وساطت فرانسوی­‌ها به عراق وصل شد و پس از آن، افرادی را به عراق فرستادند. شما حتما ۱۲۰ ساعت نواری را که مخابرات عراق با نفرات مجاهدین خلق ارتباط داشتند، دیده‌اید یا در کتاب «خواب­گردها» بخوانید؛ این نوارها و دیدارها متعلق به قبل از آغاز جنگ است. شما در این نوارها «عباس داوری» و «احمد افشار» را می‌­بینید که می­‌گویند: «فخرالدین حجازی نفر اول انتخابات مجلس تهران شده است» این حرف، یعنی نوار متعلق به قبل از جنگ است. پس از این، طی مذاکراتی، به نوعی مشوق صدام برای حمله به ایران هستند اما موضع سازمان مجاهدین خلق در قِبال جنگ چیست؟ آن زمان ما جوان بودیم و  به درستی متوجه نمی­‌شدیم اما در این دیدارها سران سازمان می­‌گفتند ما با عراق در سنگر مجزا می­‌جنگیم چون با جمهوری اسلامی مرزبندی داریم. شما نزد هر دولت یا نظامی این را ببرید و بگویید کشور در حال جنگ است، تجاوزِ خارجی است، یک نیرویی چنین حرفی زده، معنی‌­اش چیست؟ می­‌گوید آیا می‌شود رفت جبهه و سنگری را جدا کرد؟ سنگر مستقل یعنی چه!؟ یعنی نمی‌­خواهد در جنگ شرکت کند؛ یعنی دارد تشویق می‌کند که در جنگ و دفاع شرکت نکنید. شما پیام نوروزی سال ۶۰ رجوی را که نگاه کنید، آنجا می­‌گوید ایران آغازگر جنگ بوده، در صورتی که سند سازمان ملل تصریح دارد که عراق آغازگرِ جنگ بوده است. می‌گوید ایران در امور داخلی عراق دخالت کرده و آن‌ها را مجبور کرده حمله کنند!

وقتی جنگ آغاز شد، من مسئول انجمن دانشجویان مسلمان هواداران سازمان مجاهدین خلق در لندن بودم. آن زمان فدائیان و گروه­‌های دیگری هم بودند. قرار شد به مناسبت حمله به ایران، بدون اینکه کار چندانی انجام دهیم، تظاهراتی برگزار کنیم و بلافاصله دست به کار شدیم. احساس کردیم هر چه ایرانی در لندن بود، آمد؛ یعنی به پهنای پارک «لین» در لندن، جمعیت ایرانی با شعار علیه حزب بعث و صدام آمد. این تظاهرات در «بی‌بی‌سی» فارسی و غیره، انعکاس زیادی پیدا کرد. بعد درگیری با بعثی‌­ها آغاز شد؛ حمله کردند و کتک­‌کاری شد. شب از تهران با من تماس گرفتند و داد و فریاد کردند که این چه غلطی بود شما کردید!؟ گفتیم غلطی نکردیم؛ فقط علیه دشمن تظاهرات کردیم. گفتند نه اشتباه بود! با عصبانیت گفتند اصلاً شما را منحل می­‌کنیم. بعدها وقتی این جریانات را مرور می‌­کردم، فهمیدم که ما کارِ اشتباهی مرتکب شدیم چون ما از ابتدا طرف عراق بودیم! حالا بعدا رجوی در سال ۶۵ این ماجراها را برملا کرد و رفت آنجا اما از ابتدا ارتباطات بوده است.

چرا توجیه نبودید رجوی، سَمتِ عراق است؟

توجیه نبودیم چون اصلا سازمان همین طوری است. روز ۷ تیر سال ۶۰ من منچستر بودم و از جلوی کنسولگری ایران در منچستر عبور می­‌کردم که ­دیدم درب کنسولگری را بسته‌اند، پنجره­‌ها هم بسته است؛ یک بنرِ بزرگ هم نصب کرده‌اند. رفتم جلو دیدم نوشته به دلیل شهادت آیت‌­الله بهشتی و یارانش کنسولگری عزادار و بسته است. یکی از بچه های انجمن اسلامی که مرا می‌شناخت و نمی‌دانست که از انجمن اسلامی جدا شده‌ام از من پرسید به نظر تو کار کیست؟ گفتم: «مشخص است کار آمریکا یا سلطنت­‌طلب‌­ها و ضدانقلاب» یعنی ذره‌ای در ذهن من خطور نمی­‌کرد که مجاهدین خلق این کار را کرده باشند. سازمان هم مسئولیت آن را نمی‌­پذیرفت؛ نَه به دلیل اینکه مشکل بین‌­المللی داشت؛ به دلیل اینکه هنوز فضای داخل سازمان، اعضا و هوادارها برای این کار آماده نشده بود. بعد از یک سال که از این قضیه گذشت، رجوی شروع به آماده‌کردن اذهان کرد اما هنوز هم نمی­‌گفت کارِ ما بوده اما­ می‌­گفت این اقدام، اقدامی ضد امپریالیستی بود و راهِ نفوذ آمریکا بسته و راهِ وابستگی کور شد؛ یعنی برای اعضاء جا انداخت که این قضیه (انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر سال ۶۰) اقدامی علیه آمریکا بوده و ما کانال آمریکا را در ایران کور کردیم. بعد البته می­‌گفتند نظام بی‌آینده شد و از این حرف‌ها.

این ماجرا گذشت تا اینکه حدود ۱۵ سال بعد آمریکا، نام سازمان مجاهدین خلق را وارد لیست تروریستی کرد. رجوی در عراق بود و بسیار به هم ریخته بود. در آن زمان به عراق می‌رفتیم و نشست‌­های کوچکی با مسعود رجوی داشتیم و برای کارِ خارج توجیه می­‌شدیم. در آن نشست که فکر کنم حدود ۶۰، ۷۰ نفر بودند، گفت: «آمریکا آمده یک حالی به دولت اصلاحات بدهد! و راهِ گفتمان را باز کند، ما را وارد لیست کرده؛ یعنی ما را قربانی کرده است؛ چرا آن زمان که ما ۷ تیر یا ۸ شهریور را به وجود آوردیم و مدام در ایران ترور می‌کردیم و می­‌کشتیم، آمریکا به ما نگفت تروریست؟ الان ۱۰ سال است ما هیچ عملِ نظامی انجام نداده‌ایم اما به ما می‌­گوید تروریست؟ پس این یک ژستِ تبلیغی است» یعنی رجوی قبلا می­‌گفت، این عملی ضد آمریکایی بود اما الان می‌گوید مورد تایید آمریکا بود. بعدا در مطالعاتی که داشتم، فهمیدم وحید اَفراخته در بازجویی‌­های ساواک، کتبا به خط خودش نوشته که تقی شهرام گفته: «تهدید اصلی برای به قدرت رسیدن ما، آیت‌­الله بهشتی است و باید او را از بین ببریم اما نمی‌­توانیم او را ترور کنیم بلکه باید به شکل تصادف جلوه کند که به حساب ما نباشد» این نقشه را رجوی اجرا کرد.

چرا آن زمان(نیمه دهه پنجاه) ترور آیت الله بهشتی انجام نشد؟

نتوانستند یعنی امکانش را نداشتند. تقی شهرام ضربه خورد و نفرات دیگر از جمله وحید افراخته گرفتار شدند. تقی شهرام فقط توانست جان خود را نجات دهد. برای همین، تا زمان انقلاب دیگر امکان ترور بهشتی فراهم نشد.

طرح مشخصی برای ترور آیت الله بهشتی ریخته شده بود؟

بله؛ وحید افراخته می­‌گفت: اگر قرار بود همینطوری ترور کنند، می‌­توانستند، اما نمی­­‌خواستند پای سازمان مجاهدین حساب شود. می­‌گفت: «تقی شهرام گفته باید به شکل تصادف جلوه کند.» یک سال پس از اینکه من به ایران برگشتم پدرم فوت کرد؛ پدرم به من گفت: «من همه چیز را راجع به سازمان مجاهدین می­­توانم نادیده بگیرم؛ حتی ترورها را اما همکاری با دشمن در حال جنگ را چگونه می­شود توجیه کرد!؟ این شناخته­‌شده‌ترین نوع خیانت در همه جای دنیاست یعنی هر چَپَر چُلاقِ لیبرالی! در غرب هم این را می­‌فهمد که این خیانت است. شما چطور متوجه نشدید؟ چه به شما دادند؟» من بعدا فهمیدم که رجوی یک سال قبل از اینکه به عراق برود، «انقلاب ایدئولوژیک» راه انداخته بود یعنی «انقلاب مغزشویی»؛ چون دیگر نمی‌­توانست افراد را با توجیه سیاسی قانع کند کما اینکه بنی‌­صدر را هم نتوانست قانع کند. اتفاقا به پدرم گفتم: «من فکر می­‌کردم کاری که می­‌کنم، عین انقلاب و اسلام است» بعد از اینکه از سازمان جدا شدم، فهمیدم انگیزه­‌های من برای رفتن به سازمان، انگیزه‌­های ضدامپریالیستی، اسلامی و میهن‌­پرستانه بوده. الان در سازمان، مغزشویی دارد کار می‌­کند. سریال «سارق روح» دارد همین داستان را می­‌گوید که چطور افراد را می­‌گیرند و ذهن­‌شان را عوض می­‌کنند و آن‌ها را تبدیل به ربات‌­هایی می­‌کنند که هر کاری از عهده آن‌ها برمی‌­آید. داعش هم دقیقا همین کار را می‌­کند.

به بی خبری خودتان از حادثه ۷ تیر اشاره کردید و اینکه تصور می کردید این حادثه از سوی سلطنت‌طلب‌ها اداره شده باشد. داخل سازمان چه شاکله‌ای داشت که بعضی‌ها از حوادث باخبر می‌شدند و امثال شما بی خبر می‌ماندید؟

خانم «بتول سلطانی» آمد راجع به «رقص رهایی» افشاگری­‌هایی کرد، آمد گفت رجوی حرم‌سرا داشت یعنی اعضای لایه اول شورای رهبری، تماما همسران رجوی بودند، بعد گفت هیچ مردی از این موضوع اطلاعی نداشت، برنامه‌­ریزی‌­اش را هم مریم رجوی کرده بود یعنی مریم رجوی افراد را انتخاب و عضو لایه اول شورای رهبری می­‌کرد و در اختیار مسعود رجوی قرار می­‌داد و می‌­گفت حتی در حد ابریشم­چی هم از این موضوع اطلاع نداشتند. او (بتول سلطانی) اولین کسی بود که افشاگری کرد و واقعاً سخت است یک زنی بیاید بگوید چنین داستانی بوده و بعد از دو سال که از سازمان جدا شده بود، در اروپا بالاخره زبان باز کرد و این را گفت. دکتر «نفیسه بادامچیان» می­‌آمد رحم آن‌ها را خارج می­کرد؛ الان خانم «مریم سنجابی» لیستی نزدیک به صد زن را در سازمان نوشته که می‌­گوید من شهادت می­‌دهم رحم این‌ها خارج شده است و یک دکتر بفرستند، برود این‌ها را چک کند، کسی هم که این کار را نمی­‌کند. در سازمان مانند همه فرقه ها اتفاقاتی رخ می‌دهد اما چه کسی خبر دارد؟

۲۵ بهمن سال ۵۷ یعنی سه روز پس از انقلاب اسلامی، سازمان نفراتی را به سفارت شوروی فرستاد؛ سازمان با مراجعه به سفارت شوروی گفت ما برای انقلاب، به سلاح نیاز داریم ـ این‌ها در خاطرات «ولادیمیر کوزیچکین» کاردارِ دوم سفارت شوروی در ایران که محمدرضا سعادتی ۶ اردیبهشت ۵۸ در دیدار با وی دستگیر شد، آمده است ـ می‌­گوید ما به او (سعادتی) گفتیم انقلاب شما که پیروز شد، شاه هم که رفت؛ بعد او گفت نه، اینکه انقلاب نبود! آن‌ها (کسانی که انقلاب کردند) همه آمریکایی هستند! انقلابِ اصلی را باید ما انجام بدهیم و شما باید به ما کمک کنید که شوروی­‌ها به او می‌­گویند ما در ارتش شاه نفوذی داشتیم که این نفوذی لو رفت؛ ما می­‌خواهیم بدانیم او چگونه لو رفته است؟ سازمان آن زمان در دادستانی نفوذی داشت، پرونده طرف در دادستانی را دزدیده و تحویل او (مامور شوروی) دادند و به جای آن، یک سری دوربین شب و تجهیزات نظامی گرفتند که آنجا موضوع لو رفت و سعادتی دستگیر شد. خود سازمان ادعا کرد سفارت آمریکا ما را لو داده و موضوع را از شنودهای ما فهمیده است؛ چون سفارت آمریکا آن زمان تمام مکالماتِ داخل کشور از جمله مکالمات سازمان را شنود می­‌کرد.

استراتژی سازمان از روز اول، تکیه به کمک خارجی برای کسب قدرت بود و اصلاً تنها چیزی که حساب نمی­‌کرد، مردم بودند؛ مردم باید این وسط کشته می‌شدند تا سازمان به قدرت برسد. الان هم همان نقش را ایفا می­‌کنند، از زمانی که سازمان را از لیست تروریست‌­ها خارج کردند، مشخص شد آمریکایی‌ها به سلاح و تبلیغات سازمان نیاز دارند یعنی به قول صدای آمریکا، سازمان، گردهماییِ ایران آزاد یعنی مخالفان جمهوری اسلامی را ترتیب بدهد، به دانشجویان لهستانی و افغانی و کره ­ای و سیاه‌­پوست پول داده و جمع‌شان بکند؛ یعنی نقش سازمان این است که از عربستان پول بگیرد و به جان بولتون و جولیانی بدهد که بیایند آنجا، راحت حرف‌های کاخ سفید را مطرح کنند؛ بعد هم کسی نتواند به آن‌ها اعتراضی بکند.

«جواد قدیری» در سپاه نفوذ داشت و از افراد رده بالا هم بود

۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۵۸
حسن حیدری
شهید سید مهدی رضوی

منافقین برای جبران شکست خود در عملیات مرصاد رزمندگان ایرانی را به بدترین شکل ممکن به شهادت می رسانند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، در روزهای پایانی 8 سال دفاع مقدس و پس از قبول قطع نامه 598 شورای امنیت توسط ایران، گروهک منافقین با ادعای اینکه 48 ساعته به تهران می رسند، عملیاتی نظامی را آغاز کردند که حاصل آن، شکست مفتضحانه شان توسط نیروهای نظامی و مردمی ایران بود. حاصل شکست منافقین در عملیات مرصاد که در روز 5 مرداد سال 67 صورت گرفت, کشته شدن بیش از 2 هزار نفر از نیروهایش بود اما منافقین در همان حملات خود برای جبران شکست خود در این عملیات, رزمندگان ایرانی را به بدترین شکل ممکن به شهادت رساندند که شهید سید مهدی رضوی یکی از این شهدا بود. او متولد سال 1350 بود که از سال 66 به جبهه های نبرد می‌رود و در نهایت ششم مرداد 67 در عملیات مرصاد به فیض شهادت نائل می‌شود.

مادر شهید رضوی در خصوص ویژگی ها و سرگذشت فرزندش می‌گوید:سید مهدی در سال 50 به دینا آمد. زمانی که انقلاب پیروز شد به بسیج مسجد الرحمن رفت و در آنجا فعالیت می کرد. یادم می‌آید زمانی که 11 سالش بود,  یک روز بلند شد و پتویش را زیر بغلش گرفت. گفتم «چرا پتو رو زیر بغلت گرفتی؟» گفت «می خواهم به جبهه بفرستمش». گفتم «پس خودت چی» گفت «رزمندگانی که در جبهه هستند و در سرما دارند برای در سختی برای ما می‌جنگند، آن وقت من  باید راحت باشم؟» ما به او پول دادیم و یک پتو خرید و خیلی خوشحال شد.

14 ساله که بود همش می گفت «مادر می‌خواهم بروم‌جبهه» اما به خاطر سن پایینش او را نمی بردند. دوره راهنمایی اش که تمام شد به خاطر مشکلات مالی که پدرش داشت مدرسه نرفت و به سر کار رفت و در فرش فروشی کار می کرد.حقوقی که می گرفت، عیناً همان را به پدرش می داد و مقداری که پدرش به‌ او پس می داد را به صندوق جنگ می ریخت و به جبهه کمک می کرد.

صاحب کارش که پدر شهید بود واسطه شد تا رضایت ما را برای جبهه رفتن سید مهدی بگیرید چون اگر ما رضایت می دادیم و نمی‌دادیم او هوای دفاع از کشور و انقلاب را در سر داشت و می‌رفت،ما هم رضایت دادیم. شب  آن روز که رضایت دادیم تا به جبهه برود خیلی خوشحال به خانه آمد و یک جعبه شیرینی گرفت و صورت من و پدرش را بوسید و تشکر کرد.گفت اگر رضایت نمی‌دادین من خیلی ناراحت می شدم اما الان با خیال راحت و آسوده می روم تا از انقلاب و کشورم دفاع کنم.

اواخر سال 66 بود رفت به جبهه و در طی این مدت دو بار به مرخصی آمد. هر وقت زنگ می زد می گفتم «چرا نمی آیی مرخصی» می گفت «هر وقت می آیم مرخصی شما میگویید نرو.من اینجا از قفس آزاد شدم. من اینجا عاشق شدم». دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد گفت «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!»

مادر شهید رضوی در خصوص عشق و ارادت فرزندش به ائمه اطهار (ع) می‌گوید:عشق خیلی زیادی به حضرت زهرا(س)، حضرت زینب(س) امام حسین(ع) داشت. ایام محرم و عزاداری در هیئت ها عزاداری می کرد و عشقش قابل وصف نبود.قبل اینکه شهید شود هر موقع تهران بود می رفت روی قبر شهدا می‌خوابید و با شهدا صحبت می کرد و با خدا راز و نیاز می‌کرد و خیلی دوست داشت شهید شود.5 روز بعد از آخرین باری که به جبهه رفت به شهادت رسید . آخرین بار بهمن گفت «مادر من لایق شهادت نیستم اما اگر شهید شدم مادر برای من گریه نکنی و  هزینه های مراسم من را به جبهه کمک کن».وقتی خبر شهادتش را برایم آوردند من بچه شیرخواره داشتم و درب را باز کردند و پدرش راخواستند به من الهام شد که سید مهدی شهید شده . وقتی خبر شهادتش را دادند من گفتم خدا را صد هزار مرتبه شکر همه فکر کردند که من گزیه و زاری می کنم اما خدا را شکر کردم.

این مادر شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در عملیات مرصاد را این‌چنین بیان می‌کند: سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27  و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم.

منبع: تسنیم
۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۰:۳۷
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

دختر معروف فلسطینی آزاد می‌شود

عهد التمیمی

دختر نوجوان فلسطینی، که به دلیل حمله به یک نظامی صهیونیست توسط این رژیم بازداشت شده، امروز آزاد خواهد شد.

به گزارش مشرق، قرار است امروز- یکشنبه- عهد التمیمی، دختر نوجوان فلسطینی که به نماد مقاومت فلسطینیان معروف گشته است، از زندان رژیم صهیونیستی آزاد شود.

التمیمی، به جرم سیلی زدن به یک نظامی اسرائیلی در سال گذشته، توسط این رژیم به 7 ماه زندان محکوم شد.

بیشتر بخوانید:

۸ ماه حبس به دلیل سیلی زدن به نظامی صهیونیست

دادگاه رژیم صهیونیستی اتهامات گوناگونی علیه عهد التمیمی مطرح کرده و محاکمه وی بازتاب گسترده افکار عمومی و محکومیت بین‌المللی علیه بازداشت کودکان از سوی رژیم صهیونیستی را در پی داشته است.

همچنین قرار است التمیمی ساعت 4 عصر امروز (به وقت محلی) طی نشست خبری از زادگاه خود در رام‌الله سخنرانی کند.

طبق این گزارش، قرار است «ناریمان» مادر عهد نیز که با وی در کلیپ ویدیویی مربوط به کتک زدن نظامی اسرائیلی مشاهده شده است، امروز بعد از گذراندن 8 ماه زندان آزاد شود.

این در حالی است که شبکه تلویزیونی «روسیاالیوم» گزارش داد که رژیم صهیونیستی به دلیل جلوگیری از استقبال مردمی از التمیمی، محل آزادی این دختر فلسطینی را تغییر داده است.

منبع: تسنیم
۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۵۸
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

ضرورت ممنوع الخروج شدن ولی الله سیف از کشور

پنجشنبه 4 مرداد 1397
شناسه خبر : 290293
ضروری است دستگاه قضایی  و سازمان های امنیتی کشور هشیارتر از گذشته به ردیابی این قبیل تحرکات مسئولان و خانواده هایشان بپردازند تا تجربه تلخ محمودخاوری مدیرعامل سابق بانک ملی ایران بار دیگر تکرار نشود؛ در این زمینه و در اولین گام در صورت صحت خبر اقامت خانواده آقای سیف در استرالیا، ممنوع الخروج شدن ولی الله سیف می تواند در دستور کار مراجع ذیصلاح در این رابطه قرار بگیرد

ضرورت ممنوع الخروج شدن ولی الله سیف از کشور/ چرا همسر و فرزندان رئیس کل سابق بانک مرکزی از چند ماه قبل با اخذ اقامت استرالیا، ایران را ترک کرده اند؟

ضروری است دستگاه قضایی و سازمان های امنیتی کشور هشیارتر از گذشته به ردیابی این قبیل تحرکات مسئولان و خانواده هایشان بپردازند تا تجربه تلخ محمودخاوری مدیرعامل سابق بانک ملی ایران بار دیگر تکرار نشود؛ در این زمینه و در اولین گام در صورت صحت خبر اقامت خانواده آقای سیف در استرالیا، ممنوع الخروج شدن ولی الله سیف می تواند در دستور کار مراجع ذیصلاح در این رابطه قرار بگیرد

گروه سیاسی-رجانیوز:  بعد از چند ماه فشار و درخواست گسترده برای ترمیم اقتصادی کابینه روز گذشته، دولت دوازدهم  با تغییر ولی الله سیف رئیس کل بانک مرکزی اولین تغییر را به خود مشاهده کرد، به این صورت که با دستور رئیس جمهور و حکم هیات دولت سکان ساختمان میرداماد به عبدالناصر همتی سپرده شد.

 

 این انتصاب در حالی صورت گرفت که سایت اقتصادآنلاین دیروز نوشت: همتی در شرایطی به میرداماد می‌رود که سیستم بانکی و بانک مرکزی در بدترین شرایط خود در 5 دهه اخیر است. این پایگاه اقتصادی این شرایط بد را در این شاخص‌ها خلاصه کرد: 1. برای اولین بار در تاریخ کشور حجم نقدینگی از میزان تولید ناخالص داخلی بیشتر شده است  2. برای اولین بار در کشور، حجم شبه پول به پول بیش از 10 برابر شده است 3. سرعت گردش پول به زیر 1 میل کرده است 4. حجم زیان بانکی در کشور به بالاترین میزان نسبت به تولید ناخالص ملی در تاریخ ایران رسیده است  5. نرخ ارز با جهش های ناگهانی به بیش از 90 هزار ریال رسیده است  6. معوقات بانکی به بالاترین میزان خود در تاریخ اقتصاد ایران رسیده است 7. سیستم بانکی کشور بیشترین اضافه برداشت در تاریخ اقتصاد کشور از بانک مرکزی را دارد 8. نرخ سود در حال افزایش و رسیدن به بالاترین میزان در 4 سال گذشته و در مرز 24 درصد است 9. بانک ها بخشنامه های بانک مرکزی را رعایت نمی کنند 10. تورم پنهان بالای 50 درصدی سالانه برای مدت حداقل 4 سال در انتظار اقتصاد ایران است.

 

افزون بر این گزارش خبری از سوی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی منتشر شد که می تواند بسیار هشدار دهنده باشد، حجت الاسلام حمید رسایی طی توییتی خبر داد: دو دختر، دو پسر و همسر ولی الله سیف، چند ماهی است مجوز اقامت در استرالیا دریافت کرده و در ایران نیستند؛ آیا سیف هم به استرالیا می رود؟

 

 

با شرحی که رفت، ضروری است دستگاه قضایی  و سازمان های امنیتی کشور ه,شیارتر از گذشته به ردیابی این قبیل تحرکات مسئولان و خانواده هایشان بپردازند تا تجربه تلخ محمودخاوری مدیرعامل سابق بانک ملی ایران بار دیگر تکرار نشود؛ در این زمینه و در اولین گام در صورت صحت خبر اقامت خانواده آقای سیف در استرالیا، ممنوع الخروج شدن ولی الله سیف می تواند در دستور کار مراجع ذیصلاح در این رابطه قرار بگیرد.

۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۳۶
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

معاون خزانه داری آمریکا "رئیس FATF" است!+سند

شناسه خبر : 290081
با توضیحات داده شده آیا اطلاعاتی که بنابر تعهدات خواسته شده در FATF مستقیما به آمریکا داده می شود تا راه های تنفس اقتصادی کشورمان را ببندد چیزی کمتر از لو رفتن نقشه عملیات در شب جنگ و مسببین آنها را نمی توان خائن نامید؟
با توضیحات داده شده آیا اطلاعاتی که بنابر تعهدات خواسته شده در FATF مستقیما به آمریکا داده می شود تا راه های تنفس اقتصادی کشورمان را ببندد چیزی کمتر از لو رفتن نقشه عملیات در شب جنگ و مسببین آنها را نمی توان خائن نامید؟
گروه سیاسی_رجانیوز: درحالی دوباره اصرار دولتی ها و بعضی وکیل الدوله ها برای پیوستن ایران به معاهده استعماری FATF بالا گرفته که چندی پیش معاون وزارت خزانه داری آمریکا برای ریاست FATF معرفی شد!
 
به گزارش رجانیوز: نزاع بر سر این موضوع که FATF می تواند برای معادلات پولی و مالی کشور مضر باشد یا سودمند طولانی شده و حتی ورود مستقیم رهبرانقلاب، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز نتوانسته از اصرار غرب گرایان بر پیوستن به این معاهده خطرناک کم کند.
 
رهبرانقلاب همچنین دراردیبهشت امسال به این نکته صریحا اشاره داشتند که اتاق جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران در وزارت خزانه داری آمریکاست. ایشان فرمودند: «آنها اکنون تمرکز خود را بر جنگ اقتصادی و جنگ فرهنگی گذاشته اند و اتاق جنگ اقتصادی با نظام جمهوری اسلامی، وزارت خزانه داری امریکا است»
 
نکته جالب اینجاست که «مارشال بیلینگسلیا» معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا که دستی توانا در توطئه آفرینی و ایجاد موانع برای فعالیت های اقتصادی ایران دارد چند روز قبل به ریاست FATF منصوب شد. طبق اطلاعاتی که در سایت رسمی FATF  ثبت شده است وی از نهم تیرماه ( 30 ژوئن) به مدت یک سال (تا 30 ژوئن 2019) به عنوان رییس FATF انتخاب شده است. 
 
 
 
این درحالی است که او از ژوئن 2017 به عنوان دستیار وزیر خزانه داری مشغول به فعالیت روی پروژه ایران است!
 
 
سایت خزانه داری آمریکا در خصوص «مارشال بیلینگسلیا» خبر از ارتباط های وی با نهادهای تروریستی آمریکا داده و اینگونه نوشته است:
« شغل دولتی آقای بیلینگسلیاعلاوه بر وزارت خزانه داری، در چندین جایگاه در وزارت دفاع و ایالتی و سنای ایالات متحده قرار دارد. به عنوان معاون وزیر نیروی دریایی، او مسئول سیاستگذاری و برنامه ریزی نیروی دریایی بود. در طی آن زمان، مارشال مشاور اصلی وزیر نیروی دریایی در سیاست خارجی بود و نظارت بر برنامه های اطلاعاتی و برنامه های حساس نیروی دریایی و دریایی را در اختیار داشت. پیش از آن، مارشال در بروکسل به عنوان دستیار دبیر کل ناتو برای سرمایه گذاری در دفاع (ASG DI) خدمت کرد.... دیگر موقعیت های قبلی شامل اعضای کارکنان ارشد حرفه ای در امور امنیت ملی در کمیته روابط خارجی مجلس سنا است که در آن نظارت بر کلیه فعالیت های مربوط به اطلاعات و فعالیت های مربوط به دفاع را در بر می گیرد که مسئولیت نظارت بر کلیه فروش های سلاح خارجی را که نیازمند تصویب کمیته است، ارزیابی می کند. »
 
 
«مارشال بیلینگسلیا» معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا یا همان رئیس جدید FATF که به دنبال محکم کردن زنجیر تحریم ها علیه ایران است در روزهای اخیر در راس یک هیأت آمریکایی برای اجرایی شدن تحریم‌های ایران به آنکارا رفته است. این هیأت متشکل از مقامات وزارت امور خارجه و خزانه‌داری آمریکا در دیدار با مقامات ترکیه تلاش کردند آنها را به رعایت تحریم‌های علیه ایران ترغیب کنند.
 
یکی از دلایل منتقدان به پیوستن ایران به FATF و شفاف سازی اطلاعات ایران برای این نهاد، ناامنی برای فعالان اقتصادی کشورمان بوده است. چرا که FATFاطلاعات کشورمان را در اختیار دشمنان ایران قرار می دهند و آنها به راحتی می‌توانند در معاملات و مراودات اقتصادی افرادی که مشخص شده نقش اساسی در تامین کالاهای مورد نیاز ایران را داشتند دخالت کند و آنها را مسدود نماید.
 
آمریکایی ها می توانند حتی با رهگیری معاملات این افراد با خارج از کشور، اقدام به بلوکه سازی اموال آن‌ها و حتی فشار بر طرف‌های معامله خارجی برای قطع ارتباط تجاری با این افراد کنند. در واقع خطر مضاعفی شامل حال تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی خواهد شد تا جاییکه ممکن است آن ها را به لیست تحریم‌ها اضافه کند. این اتفاق ممکن است برای هرکدام از صنایع ایران و فعالان اقتصادی کشور نیز رخ دهد و آن‌ها را تنها به جرم اینکه مواد اساسی مورد نیاز مردم را تامین کردند دچار مشکل نماید، چیزی که جز خودتحریمی نمی توان به آن لقب داد.
 
 
حالا با منصوب شدن معاون خزانه داری آمریکا به ریاست FATF اعمال چنین توطئه ای قطعی تر شده است و امید می رود تا اصرارهای بیجا بر پذیرفتن قواعد FATF  خاتمه یابد. با توضیحات داده شده آیا اطلاعاتی که بنابر تعهدات خواسته شده در FATF مستقیما به آمریکا داده می شود تا راه های تنفس اقتصادی کشورمان را ببندد چیزی کمتر از لو رفتن نقشه عملیات در شب جنگ است. به نظر می رسد اگر حامیان FATF که هنوز در تلاش هستند تا تعهدات ذلت بار آن را بر کشور تحمیل کنند به جرم خیانت در جنگ اقتصادی توسط دستگاه قضایی محاکمه شوند دور از عدالت نیست.
۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۲۱
حسن حیدری
شناسه خبر : 290022
این کار آن قدر خوب و مفید است که هرقدر برای آن سرمایه گذاری می شود به نظر من زیاد نیست و باید کاری کنیم که این کار توسعه پیدا کند. این ها برخی از توصیه های رهبری معظم انقلاب است به دلیل شناخت عمیقی که از وضعیت فرهنگی جامعه دارند.
این کار آن قدر خوب و مفید است که هرقدر برای آن سرمایه گذاری می شود به نظر من زیاد نیست و باید کاری کنیم که این کار توسعه پیدا کند. این ها برخی از توصیه های رهبری معظم انقلاب است به دلیل شناخت عمیقی که از وضعیت فرهنگی جامعه دارند.

گروه معارف - رجانیوز: بعد از آنکه دشمن از نفوذ سخت در این کشور نا امید شد، برنامه نفوذ خود را به جنگ نرم و ورود به حیطه های اندیشه ای و فرهنگی تغییر داد. برخی از مسئولان این مسئله را حس کردند و در اوایل دهه هفتاد برای کسب تکلیف خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدند . ایشان برای درمان بخشی از این حملات آنان را به علامه مصباح یزدی ارجاع دادند.این بود که شجره ی طیبه ای در همان سال ها با نام طرح ولایت شکل گرفت و علی رغم برخی مشکلات و بی مهری ها تا به امروز ثمر و برکتش ادامه دارد.آثار و برکات طرح ولایت به قدری بود که رهبری معظم انقلاب در تایید و ضرورت گسترش این طرح مبارک جملات عجیب و فراوانی دارند.

 
رهبر انقلاب در دیدار با اعضای طرح ولایت در مرداد ماه سال 81 فرمودند:
 
لازم است تشکر کنم از معلِّمان، استادان، دستاندرکاران و مدیران این تلاش فرهنگی[طرح ولایت] که بسیار  با ارزش است. مخصوصاً از شخص جناب آقای مصباح که حقیقتاً یکی از وجود های مبارک و مغتنم در دوره ی ما هستند و منبع فکر و اندیشه ی بی غل و غش معارف اسلامی .ان شاءالله خداوند به ایشان و دیگر دست اندرکاران توفیق ادامه ی این خدمت بسیار با ارزش را عنایت کند و وسیله ی بهره مندی هر چه بیشتر، گسترده تر و عمیق تر جوانان را از این سرچشمه های معرفت فراهم کند.
 
 بیش از دو دهه است  که تابستان ها برگزاری  طرح ولایت را به خود دیده اند  و تابستان 97 هم از آن مستثنی نیست. در همین راستا گفت و گویی داشته ایم با حجت الاسلام و المسلمین الهی راد،  رئیس مرکز آموزش اندیشه های بنیادین موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) :

 

 

ضمن عرض سلام و خسته نباشید؛ لطفا تاریخچه ای از طرح ولایت را بفرمایید؟ 

 

اوایل دهه هفتاد بود که مقام معظم رهبری بحث تهاجم و شبیخون فرهنگی را مطرح نمودند. آن زمان زمانی بود که تفکرات غربی و لیبرال توسط عده ای روشنفکر نما وارد فضای دانشگاهی کشور شده بود. در آن شرایط برخی از مسئولین دلسوز از جمله فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی احساس نگرانی کردند و نگرانی اولیه هم اتفاقا نسبت به دانشجویان و جوانان حزب اللهی بود که آمدند خدمت مقام معظم رهبری و اعلام نگرانی کردند نسبت به شرایط فرهنگی جاری در کشور. آنجا بود که آقا جناب آقای محسن رضایی فرمانده وقت سپاه را به حضرت آیت الله مصباح یزدی ارجاع دادند.

 

سردار رضایی و برخی دیگر از فرماندهان سپاه خدمت علامه مصباح یزدی رسیدند و آنجا بود که ایشان بر ضرورت تقویت مبانی اندیشه ای اسلامی و زیرساخت های فکری را برای بیرون رفت از این چالش ها پیشنهاد دادند. و همانجا خود آقای رضایی هم پیشنهاد دادند که نام این طرح، طرح ولایت نام بگیرد.

از همان جا این طرح به منظور تقویت بنیان های فکری دانشجویان بسیجی شکل گرفت .

 

اولین دوره در آبعلی تهران برگزار شد و گزارش این دوره خدمت مقام معظم رهبری ارسال شد. مقام معظم رهبری در پاسخ به این گزارش با دست خط مبارکشان اینگونه نوشتند:

 

در همه تصمیم گیری های مربوط به این کار(طرح ولایت) نظرجناب آقای مصباح دقیقا رعایت شود.

 

این عین عبارت مقام معظم رهبری بود که این دست خط نزد ما موجود است. از آنجا بود که همکاری های خوبی بین موسسه امام خمینی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفت و آغاز شد.

 

طرح ولایت شش محور اساسی دارد:

 

معرفت شناسی ، خداشناسی، انسان شناسی ، فلسفه اخلاق ، فلسفه حقوق ، فلسفه سیاست

 

این شش محور درواقع همان هسته مرکزی بنیاد ها و مبانی فکری اسلامی را تشکیل می دهد. و بارها آیت الله مصباح فرموده اند که ما هر موقع می گوییم طرح ولایت یعنی همین شش محوری که ذکر گردید.

 

در طول این سال ها گروه های جدیدی برای تشکیل و برگزاری طرح ولایت اضافه گشتند. در دهه 80 وزارت بهداشت درخواست داد تا این دوره ها برای اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه های علوم پزشکی سراسر کشور هم برگزار شود.

 

دوره هایی داشتیم برای اساتید برخی دانشگاه ها مانند دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبائی . در همان دهه 80 از آموزش و پرورش درخواست داشتیم تا این دوره ها را برای معلمان برگزار نماییم و عمدتا این دوره ها برای معلمان دینی دبیرستان ها این دوره ها برگزار شد.

 

بعد ها نخبگان بنیاد ملی نخبگان وارد این طرح شدند و مانند سایر نهاد ها خودشان متکفل برگزاری این دوره ها بودند.

 

حدود سه الی چهار سال پیش طلاب هم به این طرح پیوستند و این طرح برای طلاب هم برگزار شد.

 

از حدود سه سال پیش مخصوصا بعد از فرمان آتش به اختیار گروه های مردمی برای برگزاری طرح ولایت اعلام آمادگی کردند که عمدتا دانش آموختگان سال های گذشته ی طرح ولایت بودند . آمدند خدمت آیت الله مصباح و شرایط فرهنگی را ترسیم نمودند و کسب تکلیف کردند که ایشان توسعه طرح ولایت را یکی از ضرورت های کار در فضای فرهنگی و اندیشه ای امروز دانستند.

 

این خلاصه ای از تاریخچه طرح ولایت تا به امروز بود.

 

 

برخی معتقدند طرح ولایت بعضی سالها دچار افول و ضعف شده است؛ آیا این صحت دارد؟ 

 

طرح ولایت را باید در مجموع ارزیابی نمود. گسترش دایره ی مخاطبان طرح ولایت امروز در شرایط خوبی است. امروز این طرح از دانشجویان گرفته تا طرح های مردمی تا طلاب خواهر و برادر در حال برگزاری است. متولیان فرهنگی کشور در تعیین اولویت های فرهنگی با هم اختلاف نظرهایی دارند. این مسئله که آیا امروز وقت آن است که بر بنیاد های اندیشه ای کار صورت پذیرد یا خیر اختلاف است و عده ای چنین تلقی ندارند. در بعضی مواقع هم مشکلات مالی و بودجه ای موجب شده است که نتوانیم تمام افراد ثبت نام کننده را جذب کنیم. 

 

آن چه که مهم است نوع مواجهه مقام معظم رهبری با این قضیه است. در این 23 سالی که بدون وقفه این طرح برگزار شده است رهبری معظم بیانات مهم و عجیبی نسبت به طرح ولایت داشته اند.حداقل بنده ندیدم که رهبری معظم نسبت به سایر طرح ها مانند طرح ولایت تعریف و عنایت داشته باشند.

 

مثلا ایشان فرمودند که ما کارهای خوب در کشور زیاد داریم اما طرح ولایت بنیان سازی است یعنی اگر کارهای خوب دیگری قرار است در کشور صورت گیرد بر اساس همین بنیان هاست.

 

اخیرار رهبری فرمودند که برخی از کسانی که در تسخیر لانه جاسوسی نقش داشتند بعدا عذر خواهی کردند ؛ آقا فرمودند این به خاطر این است که آن ها مبنا نداشته اند. یا ایشان در جمع تشکل های دانشجویی فرمودند که ما همچنان در ابتدای راهیم و کار در آغاز راه خود قرار دارد؛ نخست باید مبانی معرفتی را کامل کنیم و بعد باید بنای نظام را بر اساس همان مبانی معرفتی بچینیم.

 

یا مصداقا راجع به طرح ولایت می فرمایند که این کار آن قدر خوب و مفید است که هرقدر برای آن سرمایه گذاری می شود به نظر من زیاد نیست و باید کاری کنیم که این کار توسعه پیدا کند. این ها برخی از توصیه های رهبری معظم انقلاب است به دلیل شناخت عمیقی که از وضعیت فرهنگی جامعه دارند.

 

 

کیفیت برگزاری طرح ولایت امسال چگونه است؟

 

طرح ولایت در تابستان 97 هم مانند دوره های قبل 40 روزه و با محوریت شش موضوع مذکور در حال برگزاری است. اولین گروهی که در خدمتشان بودیم و روزهای پایانی را می گذرانند نزدیک به 600 نفر از طلاب سراسر کشور هستند. گروه دوم 500 نفر از طلاب خواهر با ساماندهی مرکز مدیریت طلاب خواهران سراسر کشور در حال برگزاری است. گروه سوم دانشجویان دانشگاه های فرهنگیان سراسر کشورکه توسط نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه فرهنگیان در حال برگزاری است. گروه چهارم دانشجویان برادر ستاد مردمی است که حدود 500 نفر هستند. گروه پنجم هم باز حدود 500 نفر از دانشجویان خواهر هستند که توسط ستاد مردمی در حال برگزاری است.

 

مجموعا قریب به 2500  نفر در طرح ولایت امسال در حال گذراندن این دوره هستند.

 

دیده می شود که دوره های با نام طرح ولایت یا با نام های دیگر به صورت موازی در حال برگزاری است؛ نظرتان در این باره چیست؟

 

واقعیتش این است که ما خیلی کاری نداریم که دیگران چه طرح هایی را با چه نام هایی برگزار می کنند. آنچه که وظیفه ما است این است که طرح ولایتی که زیر نظر آیت الله مصباح است و مقام معظم رهبری به آن عنایت دارند را تقویت و برگزار نماییم . حالا اگر نهاد های دیگری هم احساس تکلیف می کنند و دوره ای برگزار می کنند آن دیگر ارتباطی با ما ندارد و آن دیگر طرحی نیست که آقا فرموده اند.

 

۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۰۱
حسن حیدری
شناسه خبر : 290019
ما مخالف استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر نیستیم، اتفاقا یکی از دلایل اصلی اصرار جریان انقلابی بر ضرورت صیانت از فناوری بومی هسته‌ای- که با هزینه‌های سنگینی به دست آمد- این بوده که کشور در آینده به تولید برق از منبع انرژی هسته‌ای محتاج خواهد بود؛ هم بدین جهت که انرژی پاک است و هم از این نظر که با اتمام ذخایر فسیلی کشور، یک فناوری جایگزین قابل توجه است.
ما مخالف استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر نیستیم، اتفاقا یکی از دلایل اصلی اصرار جریان انقلابی بر ضرورت صیانت از فناوری بومی هسته‌ای- که با هزینه‌های سنگینی به دست آمد- این بوده که کشور در آینده به تولید برق از منبع انرژی هسته‌ای محتاج خواهد بود؛ هم بدین جهت که انرژی پاک است و هم از این نظر که با اتمام ذخایر فسیلی کشور، یک فناوری جایگزین قابل توجه است.
سیدیاسر جبرائیلی_رجانیوز: پس از انتشار مقاله «پشت پرده خاموشی‌ها» که در آن، ضمن تشریح کاهش 42 درصدی نرخ رشد ظرفیت نیروگاهی کشور در دولت آقای روحانی، فرضیه‌ای را مبنی بر احتمال مرتبط بودن این کاهش نرخ رشد با تعهدات زیست‌محیطی دولت در توافقنامه پاریس مطرح کردیم، واکنش‌های مختلفی از سوی مقامات دولتی نشان داده شد. راقم این سطور بنا داشت مقاله دومی را بر اساس این واکنش‌ها به نگارش درآورد که ارسال جوابیه‌ای رسمی و مکتوب از سوی وزارت نیرو، مبنای مطمئن‌تری برای ادامه این مبحث مهم فراهم کرد، لذا در این نوشته ضمن بررسی محتوا و مدعای جوابیه وزارت نیرو، به آنچه مورد غفلت یا تغافل نویسندگان جوابیه قرار گرفته، خواهیم پرداخت.
 
جوابیه وزارت نیرو ما را از مباحثه پیرامون بسیاری از واکنش‌های بی‌پایه‌ای که به مقاله «پشت پرده خاموشی‌ها» نشان داده شد، بی‌نیاز کرده است. عده‌ای مدعی شده بودند وزارت نیرو برنامه کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای را اجرا نکرده است که جوابیه این وزارتخانه به صراحت اجرای این برنامه را تایید می‌کند اما مدعی است اقداماتش «فارغ از توافقات بین‌المللی» است که این مدعا را با رجوع به ادبیات مقامات دولتی در سال‌های اخیر واکاوی خواهیم کرد. کسانی نیز از اساس منکر کاهش 42 درصدی نرخ رشد ظرفیت نیروگاهی کشور در دولت آقای روحانی شده و از کارنامه دولت در این زمینه دفاع کرده بودند که جوابیه وزارت نیرو، به انجام نشدن سرمایه‌گذاری مناسب در حوزه تولید برق اعتراف می‌کند اما آن را به مسائل مالی نسبت می‌دهد که این مدعا پیرامون ارتباط مشکلات مالی با سرمایه‌گذاری ناکافی در تولید برق را نیز مورد راستی‌آزمایی قرار خواهیم داد. خوشبختانه دوستان وزارت نیرو با تصریح بر سرمایه‌گذاری ناکافی در حوزه تولید، عملا استدلال ما درباره بی‌ارتباط بودن خاموشی‌ها به کاهش نزولات جوی را نیز پذیرفته‌اند و چنین ادعایی دیگر تکرار نشده است.
 
همان‌طور که اشاره شد وزارت نیرو در جوابیه خود معترف است پروژه‌هایی را برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای اجرا کرده اما گفته است این پروژه‌ها طبق «برنامه ملی مشارکت در کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای» (از این پس «برنامه ملی») و «فارغ از توافقات بین‌المللی» بوده است. عجالتا می‌پذیریم وزارت نیرو درباره اجرای «برنامه ملی»- که 26 آبان‌ماه 94 به تصویب هیات وزیران رسید و با امضای آقای اسحاق جهانگیری برای اجرا به دستگاه‌ها ابلاغ شد-(1) مامور و معذور بوده است اما واقعیت این است که برخلاف ادعای دوستان وزارت نیرو، این برنامه نه‌تنها فارغ از «موافقتنامه پاریس» نبوده، بلکه عین آن است! پاسخ این پرسش بسیار مهم است که عزیزان ما در وزارت نیرو چرا به مردم نمی‌گویند نسخه انگلیسی همین «برنامه ملی» که آنها به «اجرا»ی آن طی سال‌های اخیر اعتراف کرده‌اند، توسط خانم معصومه ابتکار در تاریخ 28 آبان 94/ 19 نوامبر 2015، یعنی 2 روز پس از تصویب در هیات وزیران، تحت عنوان «برنامه مد نظر مشارکت ملی ایران» (INDC)(2) برای موافقتنامه پاریس، در دبیرخانه کنوانسیون تغییرات آب و هوای سازمان ملل (UNFCCC) ثبت شده است؟(3) واقعیت این است که وزارت نیرو در جوابیه خود به اجرای موافقتنامه پاریس اعتراف کرده است! پرسش دیگر، از دستگاه‌های نظارتی است که چرا در برابر دور زدن قانون اساسی از سوی دولت سکوت کرده‌اند؟ چرا تعهدات ایران در یک موافقتنامه بین‌المللی پیش از اینکه روال خود را در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان طی کند، در قالب مصوبه هیات وزیران به دستگاه‌ها ابلاغ شده و طبق تصریح وزارت نیرو، در این سال‌ها اجرایی شده است؟
 
جالب اینکه مرکز پژوهش‌های مجلس طی گزارشی درباره موافقتنامه پاریس، متعرض طی نشدن روال قانون اساسی درباره «برنامه ملی مشارکت» شده و می‌نویسد: «هر چند برنامه مشارکت ملی در نظام داخلی در صلاحیت دولت است اما با توجه به این موضوع که این موافقتنامه بعد از تصویب موافقتنامه پاریس به تعهدی بین‌المللی تبدیل خواهد شد، باید طبق اصول ۷۲ و ۱۲۵ قانون اساسی برای تصمیم‌گیری تقدیم مجلس شورای اسلامی شود... تا زمانی که برنامه مشارکت ملی در اختیار مجلس قرار نگیرد، این موافقتنامه فاقد اعتبار است.» اما متاسفانه همان‌طور که در جوابیه وزارت نیرو اذعان شده، این برنامه ملی طی سال‌های اخیر اجرا شده است.
 
اعتراف وزارت نیرو به اجرای این «برنامه ملی» ما را از پرداختن به ادعاهایی که خانم ابتکار در واکنش به مقاله قبلی ما درباره آغاز اجرای تعهدات ایران از سال 2020 مطرح کرد نیز بی‌نیاز می‌کند. فارغ از اذعان رسمی وزارت نیرو، درست است که وفق موافقتنامه پاریس، ایران باید از سال 2020 کاهش 12 درصدی انتشار گازهای گلخانه‌ای را آغاز کند اما باید توجه داشت سال پایه محاسبه 2010 است یعنی حجم انتشار نسبت به 2010 باید 12 درصد کاهش یابد، لذا طبیعتا حدفاصل سال‌های 2010 تا 2020 هرچه بر حجم انتشار گازهای گلخانه‌ای ایران اضافه شود، یعنی استفاده ایران از سوخت‌های فسیلی افزایش یابد، به آن 12 درصد اضافه می‌شود. بر این اساس، باید تا سال‌های مانده به 2020 ضمن اجتناب از افزایش استفاده از سوخت‌های فسیلی، زیرساخت‌های لازم برای «کاهش انتشار» از 2020 نیز فراهم شود(4) ابلاغ «برنامه ملی» و الزام دستگاه‌ها به اجرای آن در سال 94، یعنی حدود 4 سال پیش از زمان شروع «کاهش 12 درصدی»، درباره همین «فراهم‌سازی زیرساخت‌ها» بوده که در ادامه، اذعان مقامات وزارت نیرو به این مساله را نیز ملاحظه خواهید کرد.
 
تدقیق در ادبیات آقای «حمید چیت‌چیان» وزیر سابق نیرو، خانم «معصومه ابتکار» رئیس سابق سازمان محیط‌زیست و سایر مقامات دولتی در وزارت نیرو و سازمان محیط‌زیست، نکات قابل تاملی را درباره متاثر شدن صنعت برق کشور از موافقتنامه پاریس طی سال‌های اخیر آشکار می‌کند.
 
1- اظهارات مقامات مسؤول در دولت آقای روحانی به روشنی نشان می‌دهد اولا مدت‌ها پیش از اعلام رسمی موافقتنامه پاریس، دولت در سطح بین‌المللی درگیر مذاکرات آن بوده است؛ ثانیا در سطح داخلی، سیاست‌های وزارت نیرو بر اساس این موافقتنامه تنظیم شده است و ثالثا سیاست‌های متناسب با موافقتنامه پاریس در وزارت نیرو، از بیم اعمال تحریم‌های بین‌المللی به بهانه اجرا نشدن تعهدات ایران اتخاذ شده است.
 
تعهدات ایران در موافقتنامه پاریس هرچند آبان‌ماه 94 به ثبت بین‌المللی رسید اما در دوره منتهی به موافقتنامه پاریس، سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران به گفته معاون پارلمانی این سازمان «در مراحل مختلف تدوین و تصویب توافقنامه پاریس حضور جدی و پررنگ داشته»(5)
 
 و به گفته خانم ابتکار «در تنظیم توافق جهانی پاریس نقش ایران بسیار نافذ بود»،(6) لذا باید نتیجه گرفت مقدمات برنامه ملی مشارکت در کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای که به عنوان تعهد ایران در موافقتنامه پاریس ارائه شد، از مدت‌ها پیش از آبان 94 تدارک دیده شده و در دستور کار وزارت نیرو قرار گرفته است و پس از ارائه تعهد به موافقتنامه پاریس، با جدیت بیشتری دنبال شده است. این مساله کاملا در ادبیات مقامات وزارت نیرو مشهود است. آقای چیت‌چیان، وزیر سابق نیرو نیز طی اظهارنظری در خردادماه 94 ارتباط این رویکرد را با تعهدات بین‌المللی تشریح می‌کند: «برخی این سوال را مطرح می‌کنند که کشوری با داشتن ذخایر غنی سوخت فسیلی چه نیازی به انرژی تجدیدپذیر دارد. پاسخ این است که شدت انرژی در کشور بالاست و عمده مصرف نیز از انرژی‌های فسیلی است. استفاده از انرژی‌های فسیلی منجر به انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود و اگر انتشار گازهای گلخانه‌ای را کنترل نکنیم، در آینده با جرایم بین‌المللی روبه‌رو خواهیم شد».(7) او در جای دیگر از ضرورت فراهم کردن زیرساخت‌های متعددی برای اجرای مقدمات کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای از سال 2020 می‌گوید(8) و مهرماه 95 نیز ضمن اعلام اینکه «نگرانی وزارت نیرو از عدم عمل به تعهد خود افزایش یافته است»، درباره تحریم‌هایی شدیدتر از تحریم هسته‌ای در صورت عمل نشدن به تعهدات موافقتنامه پاریس هشدار می‌دهد: «اگر نتوانیم سهم خود را در این موضوع عملی کنیم... تحریم‌هایی علیه کشور وضع می‌شود که به مراتب شدیدتر از تحریم‌های هسته‌ای خواهد بود».(9)
 
خانم ابتکار در همین رابطه آذرماه 94 در پیامی به همایش ملی اقتصاد انرژی اعلام می‌کند: «در دولت یازدهم با برنامه‌ریزی انجام‌شده حرکت نزولی استفاده از سوخت‌های فسیلی بویژه در نیروگاه‌ها که از عمده‌ترین منابع تولید کربن هستند، آغاز شده است».(10) نتیجه این رویکرد که در این سلسله اظهارات مقامات رسمی ارتباط آن با تعهدات خانم ابتکار در موافقتنامه پاریس کاملا روشن است، این می‌شود که نرخ رشد ظرفیت نیروگاهی کشور از محل سوخت‌های فسیلی به دلیل بیم از افزایش حجم انتشار گازهای گلخانه‌ای، به طرز چشمگیری کاهش می‌یابد.
 
2- مساله قابل تامل بعدی درباره کاهش نرخ رشد ظرفیت نیروگاهی کشور، نقشی است که اروپایی‌ها اولا در سوق دادن دولت آقای روحانی به سمت اجتناب از افزایش استفاده از سوخت‌های فسیلی در نیروگاه‌ها و ثانیا در ترغیب مقامات دولت ما به جذب سرمایه‌گذاری خارجی در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر به عنوان منابع جایگزین سوخت فسیلی ایفا می‌کنند.
 
طبق گفته یکی از مقامات دولت یازدهم به نگارنده، خانم ابتکار ابتدا پیشنهاد کاهش 18 درصدی حجم انتشار گازهای گلخانه‌ای را روی میز دولت می‌گذارد اما برخی مقامات مسؤول معترض می‌شوند که با سپردن چنین تعهدی باید همه کارخانه‌های کشور تعطیل شده و از نو ساخته شوند و در نهایت موفق می‌شوند خانم ابتکار را به کاهش 12 درصدی راضی کنند. در این میان یکی از اعضای جلسه از خانم ابتکار درباره این همه اصرار وی بر این ماجرا سوال می‌کند. خانم ابتکار می‌گوید «آخر من به اولاند (رئیس‌جمهور سابق فرانسه) قول داده‌ام!» دستگاه‌های نظارتی باید از خانم ابتکار سوال کنند اولا رئیس جمهور فرانسه چه کاره عالم است و ثانیا شما چه‌کاره‌اید و چه حقی برای خود قائل هستید که مسائل اساسی کشور را به قول خود به فلان رئیس دولت اروپایی تقلیل می‌دهید؟
 
نقش‌آفرینی اروپایی‌ها اما به این سطح محدود نمی‌شود. پس از پایان تدوین پیش‌نویس موافقتنامه پاریس در سال 94، فروردین ماه 95 یک کارگروه مشترک انرژی میان ایران و اتحادیه اروپایی تشکیل می‌شود و آقای چیت‌چیان در دیداری که 29 فروردین 95 با «میگوئل آریاس کانیته» کمیسیونر آب و هوا و انرژی اتحادیه اروپایی دارد، سیاست ایران برای «قطع ارتباط توسعه بخش‌های آب و برق از انتشار گازهای گلخانه‌ای» را به وی اعلام می‌کند.(11) اروپایی‌ها نیز وعده می‌دهند برای تاسیس نیروگاه‌های خورشیدی و بادی در ایران سرمایه‌گذاری کنند.
 
«بیم» وزیر نیرو از اعمال تحریم‌هایی شدیدتر از تحریم‌های هسته‌ای به دلیل انجام نشدن تعهدات ایران در توافقنامه پاریس، پس از اجرای برجام با «امید» به سرازیر شدن شرکت‌های اروپایی برای سرمایه‌گذاری در صنعت برق ایران همراه می‌شود. وزارت نیرو برای تحقق هدف «قطع ارتباط توسعه بخش برق از انتشار گازهای گلخانه‌ای»، برنامه‌های مختلفی را با تکیه بر سرمایه‌گذاری خارجی طراحی می‌کند که تبدیل نیروگاه‌های گازی به سیکل ترکیبی با هدف افزایش راندمان بدون مصرف سوخت و نیز تاسیس نیروگاه‌های بادی و خورشیدی مهم‌ترین آنهاست. علیرضا دائمی، معاون وزیر نیرو به قدری نسبت به تولید برق از محل انرژی‌های تجدیدپذیر در نتیجه سرمایه‌گذاری خارجی امیدوار است که 22 دی‌ماه 95 در گفت‌وگو با ایرنا از امکان صادرات برق به اتحادیه اروپایی سخن می‌گوید: «با تعهدات ایران در اجلاس کاپ 21 فرانسه و کاپ 22 مراکش، توسعه اقتصاد سبز به مفهوم افزایش تولید انرژی و کاهش آلایندگی‌های زیست‌محیطی باید اجرایی شود. تعهد ایران در کاهش گازهای گلخانه‌ای کره زمین در همایش بین‌المللی زیست‌محیطی پاریس فرانسه مشهور به «کاپ ٢١» (9 تا 20 آذرماه 94) در پاریس موجب شد توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر در قالب لایحه برنامه ششم توسعه گنجانده شود... جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت بسیار بالایی برای توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر بادی و خورشیدی برخوردار است و در صورت تامین سرمایه‌گذاری مورد نیاز، حتی توان تامین برق اتحادیه اروپایی از این طریق وجود دارد».(12)
 
10 اسفند 95 چیت‌چیان در نشست مشترکی با «جان لوکا گالتی» وزیر محیط‌زیست ایتالیا از احداث بیش از 7 هزار مگاوات نیروگاه با کمک ایتالیا خبر داده و اعلام می‌کند: «بعد از توافق موسوم به «پاریس» و مشارکت داوطلبانه ایران در این توافق، برنامه‌های بسیاری از سوی ایران در راستای اجرای تعهدات این توافقنامه در حال اجراست»(13) (ادعای آغاز اجرای تعهدات ایران از 2020 را به خاطر بیاورید!) او همچنین نهم اردیبهشت ماه 96 در «نخستین گردهمایی تجاری ایران و اروپا در حوزه انرژی‌های پایدار»، برگزاری این نشست را نشان‌دهنده «اهتمام ویژه نهادها و سیاست‌گذاران اتحادیه اروپایی و ایران برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای» دانسته و به اروپایی‌ها می‌گوید با اینکه وزارت نیروی ایران هر کیلووات ساعت را 2 سنت به مشترکان خود می‌فروشد، حاضر است هر کیلووات ساعت را به قیمت 11 سنت (بیش از 5 برابر) از تولیدکنندگان انرژی‌های نو خریداری کند و برای این منظور حاضر است قراردادهای خرید تضمینی 20 ساله منعقد کند(14) امروز عزیزان وزارت نیرو باید به این پرسش پاسخ دهند که وزارتخانه‌ای که این ایام به سرمایه‌گذاری ناکافی در حوزه نیروگاهی اعتراف می‌کند اما آن را به کمبود مالی ربط می‌دهد و در جوابیه خود می‌نویسد «عدم افزایش تعرفه برق متناسب با نرخ تورم سالانه و پرداخت مابه‌التفاوت قیمت تمام شده با قیمت تکلیفی توسط سازمان برنامه و بودجه موجب شده طی چند سال گذشته سرمایه‌گذاری مناسب و مطابق برنامه در حوزه تولید برق و زیرساخت‌های انتقال و توزیع انجام نشود»، چطور حاضر بوده است به اروپایی‌ها وعده خرید تضمینی 20 ساله هر کیلووات ساعت به قیمت 11 سنت و فروش به مشترکان به قیمت 2 سنت را بدهد؟ لذا آقایان به مردم حق بدهند که ادعای کمبود منابع مالی یا قیمت پایین برق مصرفی مشترکان را به عنوان دلیل سرمایه‌گذاری ناکافی دولت آقای روحانی در حوزه تولید برق نپذیرند.
 
به هر صورت، ده‌ها قرارداد با شرکت‌های خارجی برای ساخت نیروگاه خورشیدی و بادی در ایران امضا می‌شود. روزنامه ایران به عنوان ارگان رسانه‌ای دولت در گزارشی می‌نویسد: «بعد از اجرای برجام آلمان، انگلیس، ایتالیا، سوئد، اسپانیا، دانمارک، نروژ، کره‌جنوبی، ژاپن، چین و بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته جهان برای سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران ابراز تمایل و مذاکره کردند به طوری که 40 درصد درخواست‌های سرمایه‌گذاری در ایران طی یک سال اخیر فقط مربوط به این بخش بوده و بسیاری از این مذاکرات نیز به قرارداد منجر شده است».(15) سیدمحمد صادق‌زاده، معاون وزیر نیرو نیز به این روزنامه می‌گوید: «در حال حاضر 1/4 میلیارد دلار تقاضای سرمایه‌گذاری خارجی دریافت و در وزارت اقتصاد به ثبت رسیده است. این حجم از تقاضا بی‌نظیر است و در نتیجه آن جهش عظیمی در ایجاد برق تجدیدپذیر کشور ایجاد خواهد شد».(16)
 
توسعه ظرفیت نیروگاهی کشور از منبع سوخت فسیلی متوقف می‌شود اما آن «جهش عظیم» در تولید برق از منبع انرژی‌های تجدیدپذیر و با سرمایه‌گذاری خارجی که تا توهم صادرات برق خورشیدی به اروپا نیز پیش رفته بود، بزودی تبدیل به ناامیدی می‌شود. شرکت‌های اروپایی نااطمینانی از فرجام برجام را بهانه می‌کنند و وعده‌هایی که برای سرمایه‌گذاری در ایران داده بودند، تبدیل به سراب می‌شود. سایت خبرآنلاین نزدیک به دولت آقای روحانی از ابهام در ساخت ششمین نیروگاه خورشیدی بزرگ جهان در ایران توسط شرکت بریتانیایی کوئرکس خبر می‌دهد(17) و سایه ابهاماتی اینچنین بر سر سایر قراردادها نیز به چشم می‌خورد. در شرایطی که انتظارات از تولید برق خورشیدی با سرمایه خارجی محقق نشده و در سوی دیگر بر اساس سیاست «قطع ارتباط توسعه شبکه برق از انتشار گازهای گلخانه‌ای» ظرفیت نیروگاهی کشور با توان و امکانات موجود داخلی از محل سوخت‌های فسیلی متناسب با رشد مصرف افزایش نیافته است، ایران وارد تابستان گرم و خاموش 97 می‌شود.
 
ما مخالف استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر نیستیم، اتفاقا یکی از دلایل اصلی اصرار جریان انقلابی بر ضرورت صیانت از فناوری بومی هسته‌ای- که با هزینه‌های سنگینی به دست آمد- این بوده که کشور در آینده به تولید برق از منبع انرژی هسته‌ای محتاج خواهد بود؛ هم بدین جهت که انرژی پاک است و هم از این نظر که با اتمام ذخایر فسیلی کشور، یک فناوری جایگزین قابل توجه است. به قول برادر عزیزم دکتر علی نادری «گفتند برای برق، نفت داریم و انرژی اتمی نمی‌خواهیم! هسته‌ای را بتن‌ریزی کردند تا برجام منعقد شود. چند تا توافق جانبی هم سَر دادند. یکی شد معاهده پاریس با اجبار به کاهش ۱۲ درصدی تولید برق با سوخت فسیلی. حالا دیگر نه هسته‌ای داشتند نه برق.»
 
فاصله گرفتن از سوخت فسیلی و تولید برق از انرژی‌های تجدیدپذیر حتما خوب است اما نه به قیمت عقب ماندن تولید از نیاز کشور و خاموشی‌های گسترده! عقل سلیم حکم می‌کند ما از فرصت بهره‌مندی از ذخایر عظیم سوخت فسیلی استفاده کرده و برای رسیدن به فناوری تولید برق از منابع تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری کنیم، نه اینکه با تحمیل خارجی مصرف سوخت فسیلی موجود خودمان را برای تولید برق محدود کنیم و امید داشته باشیم غربی‌ها بیایند اینجا برای ما نیروگاه خورشیدی بسازند، برق را به قیمت هر کیلووات ساعت 11 سنت به ما بفروشند و ما به قیمت 2 سنت به مشترکان بفروشیم و 9 سنت باقیمانده را از محل درآمد صادرات سوخت فسیلی به اروپا بپردازیم... نفت و گاز صادر کنیم و با پولش برق خورشیدی بخریم! آقایان اگر خیلی دوستدار محیط‌زیست هستند و دغدغه گرم شدن زمین به واسطه استفاده از سوخت‌های فسیلی را دارند، تلاش کنند ارتباط بودجه دولت با درآمدهای نفتی قطع شود و ایران نفت و گاز صادر نکند که دیگران بسوزانند و زمین را گرم کنند.
 
و اما سخن آخر؛ اینک که آثار موافقتنامه پاریس بر صنعت برق کشور هویدا شده است، هشدار باید داد آنچه تاکنون از این تعهد خسارتبار برای مردم ما ملموس شده، صرفا چند ساعت خاموشی در روز است. در آینده نزدیک خسارت واقعی اجرای تعهدات مرتبط با این موافقتنامه متوجه صنایع کشور خواهد شد. باید توجه کرد اگر در این سال‌ها سیاست دولت «عدم افزایش» استفاده از سوخت‌های فسیلی بوده است، از سال 2020 (کمتر از 2 سال بعد) فرآیند «کاهش» 12 درصدی استفاده از این نوع سوخت‌ها آغاز شده و حرکت چرخ صنعت ما را دچار اخلال خواهد کرد. بقای ایران در چنین موافقتنامه‌ای ممکن است به فنای بسیاری از روندهای صنعتی ما منجر شود.
.............................................................................................
پی‌نوشت
1- http://dolat.ir/detail/269619
2-http://www4.unfccc.int/submissions/INDC/Published%20Documents/Iran/1/INDC%20Iran%20Final%20Text.pdf
3-https://unfccc.int/news/iran-submits-its-climate-action-plan-ahead-of-2015-paris-agreement
4- شاید تذکر این نکته لازم باشد که برخلاف گفته خانم ابتکار که تعهدات ایران از 2020 آغاز می‌شود، بررسی متن انگلیسی تعهدات ایران نشان می‌دهد یک تفاوت کوچک میان تعهدات ایران در موافقتنامه پاریس و برنامه مصوب هیات وزیران وجود دارد و آن اینکه در برنامه ملی، سال اجرا از 2020 است اما در تعهدی که به موافقتنامه پاریس داده شده، سال اجرا را 2021 نوشته‌اند. روشن نیست اشتباه تایپی است یا این تفاوت عمدی است. با توجه به بازه زمانی 2020 تا 2030 موافقتنامه پاریس و تصریح مقامات دولتی به سال 2020، به نظر می‌رسد این اشتباه تایپی باشد.
5- https://www.khabaronline.ir/detail/600381/society/environment
6- صفحه توئیتر خانم ابتکار
7- http://www.irna.ir/fa/News/81647082/
8-http://news.moe.gov.ir/Detail.aspx?ANWID =38122
9- http://www.irna.ir/fa/News/82251106
10- http://www.irna.ir/fa/News/81880316
11-  http://dolat.ir/detail/278095
12- http://www.irna.ir/fa/News/82382322
13- http://barghnews.com/fa/news/20562/
14-  http://news.moe.gov.ir/Detail?anwid=44335
15- http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/443002
16- همان
17-https://www.khabaronline.ir/detail/778533/society/environment
منبع: وطن امروز
۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۹:۴۲
حسن حیدری

خبرگزاری فارس: بانک مرکزی ۱۶۰ میلیون دلار و ۵۱ میلیون یورو به سلطان سکه داده است

حجت‌الاسلام محسنی‌اژه‌ای گفت: بانک مرکزی در نامه ۲ مرداد خود اعلام کرده ۱۶۰ میلیون دلار به سلطان سکه داده است.

به گزارش خبرنگار قضایی فارس، حجت الاسلام والمسلمین غلام‌حسین محسنی‌اژه‌ای معاون اول قوه قضاییه درخصوص پاسخ بانک مرکزی به استعلام قوه قضاییه درخصوص باند سلطان سکه و اینکه چقدر ارز به این فرد تحویل داده شده است گفت: براساس نامه 2 مرداد بانک مرکزی بیش از 159 میلیون و هشتصد هزار دلار به این فرد ارز داده شده است.

وی ادامه داد: این در حالی است که به این فرد بیش از 51 میلیون یورو هم داده شده است هرچند هنوز بانک مرکزی به همه سوالات ما در خصوص پرونده این فرد پاسخ نداده است.

اژه‌ای درخصوص رسیدگی به پرونده‌های بازار سکه و ارز نیز گفت: تأکید ما این است که در حین رسیدگی به پرونده‌ها خدا مد نظر قرار داده شود و مبادا به کسی در این شرایط ظلمی شود.

وی افزود: از طرفی هم حقوق مردم و بیت المال استیفای کاملی شود و اگر احیانا فردی در خانواده مرتکب جرمی شده سایر اعضای خانواده لطمه نمی بینند و حتما باید پرونده ها را به شکلی توسعه ندهند که زمان بر شود بلکه تناسب اصلی وقوع جرم باید در نظر گرفته شود و برخورد شود.

معاون اول قوه قضاییه که به دفتر دادستان تهران رفته بود ادامه داد: درخصوص پرونده‌های مربوط به ارز در دو بخش این پرونده ها مورد بررسی قرار می‌گیرد بخش اول ثبت سفارش با ارز دولتی و عدم وورد کالای متناسب بوده و بخش دوم دلالی ها و اخلال در بازار است.

وی افزود: در رسیدگی به پرونده‌ها با برخی از افراد مواجه بوده ایم که آمده‌اند با مدارک هویتی خودشان ارز گرفتند؛ اما سود اصلی را فرد دیگری برده است که مقرر شد با این عناصر پشت پرده برخورد محکم تری شود.

محسنی اژه‌ای درباره عدم پاسخگویی بانک مرکزی گفت: برای مثال ما از بانک مرکزی پرسیده بودیم که چه تضمینی از این فرد گرفته اید که این میزان دلار و یورو به او داده اید یا چگونه قرار بوده است به شما پول دلار را برگرداند که این سوالات هنوز پاسخ داده نشده است.

وی گفت: یکی دیگر از سوالات این بوده که این فرد باید دلار دریافتی را زیر قیمت بازار می‌فروخته است اما آیا این اتفاق افتاده؟ یا اینکه بالاتر فروخته شده است؟ این سوال را هم جوابی نداده اند.

سخنگوی قوه قضاییه همچنین درخصوص رسیدگی به پرونده ثبت سفارش خودرو گفت: برخی از مدیران توسعه تجارت می‌گفتند ما از تیرماه 96 مطلع شدیم تخلفاتی در حال رخ دادن است و از 25 بهمن هم متوجه تخلف اصلی شدیم و نامه نگاری کردیم و درخواست کردیم از تعزیرات که این موضوع بررسی شود اما سوال ما این بود که در آن زمان یعنی مرداد 96 که شما متوجه تخلفات شدید آیا به تخلف همکاران خودتان هم آگاه شدید یا خیر و آیا این افراد را برکنار کردید یا خیر.

محسنی اژه‌ای گفت: بدوا به ذهن می‌رسد که این میزان از تخلف نمی‌تواند بدون همکاری افرادی از داخل خود سازمان توسعه تجارت باشد.

معاون اول قوه قضاییه درخصوص دستگیری متهمان هم گفت: یک دسته از دستگیری‌ها در تهران رخ داد که در مرحله اول 13 نفر بودند و 5 نفر هم مجدد دستگیر شدند البته احتمالا افراد جدیدی هم در این روزهای آینده بازداشت خواهند شد.

وی افزود: البته قرار شده است که پرونده‌های با موضوع خودرو در تهران رسیدگی شود و استانها پرونده ها را به تهران بفرستند.

۰ نظر ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۱
حسن حیدری