حضرت امام خامنه ای: نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خوددفاع میکند،ازانقلاب وارزشها و دستاوردهای آن،همین طور دفاع کنید ماه مبارک رمضان :: فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

خواستۀ ما: اینترنت باید ملّی، امن، پرسرعت، ارزان و پاک باشد

دیدگاه و باور ما: فضای مجازی در خدمت صدورانقلاب، اقتصاد مقاومتی، صادرات غیر نفتی، نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری، ایجاد اشتغال پایدار، مبارزه با امپریالیسم واستکبار ستیزی یا مهدی ادرکنی
فضای مجازی ؛ نیازامروز ، ضرورت فردا

حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
«ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.»

بایگانی
پیوندها

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماه مبارک رمضان» ثبت شده است

به اطلاع می رساند میزان فطریه بر اساس قیمت گندم برای هر نفر حداقل هشت هزار تومان و کفاره روزه عذر دو هزار و پانصد تومان می باشد.

احکام مناسبتی عید فطر

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

 

 پرداخت پول زکات فطره
سؤال۱: آیا برای ادای زکات فطره می توان به جای گندم، جو، برنج و مانند آن، پول آن را پرداخت کرد؟
جواب: اشکال ندارد.
منتقل کردن فطریه به شهر دیگر
سؤال۲: آیا می توان زکات فطره را به فقیری که خارج از شهر یا در شهر دیگر زندگی می کند داد؟
جواب: پرداخت فطریه در شهر دیگر اشکال ندارد، ولی اگر فطریه را جدا کرده است و در شهر خود دسترسی به فقیر دارد، بنا بر احتیاط واجب نباید به شهر دیگر منتقل کند.
پرداخت فطریه به فقیرغیرشیعه
سؤال۳: آیا میتوان فطریه را به فقیر غیر شیعه داد؟
جواب: در صورت امکان فطریه فقط به فقیر شیعه اثنی عشری داده می شود.
زکات فطره میهمان
سؤال۴: میهمانی که فقط شب عید فطر به خانه انسان بیاید، تکلیف فطره‌ اش چه می‌ شود؟
جواب: فطره او بر عهده صاحب خانه نیست.
زکات فطره زن تأمین کننده مخارج زندگی
سؤال۵: اگر زن به جهت نیاز شوهر، در تأمین مخارج زندگی کمک کند؛ چه کسی باید زکات فطره آنها را بدهد؟
جواب: اگر زن نان خور شوهر محسوب شود، باید شوهر در صورت توانایی زکات فطره خود و همسرش را بدهد و اگر زن نان خور شوهر و کس دیگری نباشد، باید خودش زکات فطره‌ اش را بدهد.
عدم پرداخت فطره و تکلیف زن و فرزند
سؤال۶: پدری که زکات فطره نمی‌ دهد، تکلیف زن و فرزند او چه می‌ شود؟
جواب: بر آنان تکلیفی نیست و لازم نیست فطره بدهند.
زمان کنار گذاشتن فطره
سؤال۷: زمان کنار گذاشتن فطره و پرداخت آن چه موقع است؟
جواب: بعد از اثبات حلول ماه شوال می‌‌تواند آن را کنار بگذارد و اگر نماز عید فطر می‌ خواند، بنابر احتیاط واجب باید پیش از نماز پرداخت کند یا کنار بگذارد و اگر نماز عید نمی‌ خواند، تا ظهر روز عید فطر مهلت دارد.
پرداخت زکات فطره قبل از عید
سؤال۸: اگر در کشور دیگری افراد مستحق و نیازمندتری باشند، آیا پرداخت زکات فطره چند روز قبل از عید برای رساندن به این مستحقّین جایز است؟ اگر این کار به‌صورت تلفنی به شخصی باشد که وقتی به کشورم بازگشت معادل آن‌چه را به مستحقین داده به وی بدهم، چه‌طور؟
جواب: وکیل کردن دیگری جهت پرداخت فطریه از طرف شما مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در ماه رمضان فطره را ندهد ولی اگر پیش از رمضان یا در ماه رمضان به فقیر قرض بدهد و بعد از آن که فطره بر او واجب شد، طلب خود را بابت فطره حساب کند، مانعی ندارد.
فراموشی در پرداخت زکات فطره
سؤال۹: فراموش کرده‌ایم زکات فطره بپردازیم، حکم آن چیست؟
جواب: اگر زکات فطره را جدا کرده اید همان را بپردازید و اگر جدا نکرده اید، بنا بر احتیاط واجب باید بدون نیت ادا و قضا جدا کرده و با قصد قربت بپردازید.
پرداخت زکات فطره به واجب النفقه
سؤال۱۰: آیا پدر می‌ تواند زکات فطره را به فرزند دانشجوی خود که محتاج است، بدهد؟
جواب: اگر فرزندان فقیر باشند، پدر و مادر باید مخارج واجب آنان را بپردازند و نمی‌‌توان چیزی از زکات فطره را بابت مخارج زندگی به آنها داد ولی برای ادای دین و یا مایحتاجی که تأمین آن بر پدر واجب نیست اشکال ندارد.
پرداخت لوازم مورد نیاز فقیر بجای پول فطریه
سؤال۱۱: آیا می توان به جای پول فطریه، مواد و لوازم مورد نیاز فقیر را برایش تهیه و به او تحویل دهیم؟
جواب: به صورت مذکور کافی نیست، اما اگر از فقیر وکالت بگیرید که پول فطریه را برای او دریافت کنید و موارد مورد نیاز او را تهیه کنید.
پرداخت زکات فطره به عنوان هدیه
سؤال ۱۲: آیا جایز است زکات فطره را به عنوان هدیه، به اشخاص آبرومند و مستحق داد؟
جواب: می‌ تواند به عنوان هدیه بدهد و لازم نیست به او بگوید زکات فطره است؛ ولی باید در نیّت قصد زکات کند.
پرداخت فطریه به سادات فقیر
سؤال ۱۳: آیا فطریه را به سادات فقیر می‌‌توان داد؟
جواب: غیر سادات نمی‌‌توانند به سادات فطریه پرداخت نمایند.
مصرف زکات فطره در درمان بیمار مستمند
سؤال ۱۴: اگر شخصی وضع مالی خوبی ندارد و برای مداوای بیماری بچه اش که هزینه زیادی دارد نیازمند پول است، آیا پرداخت فطریه به او جایز است؟ و اگر بعداً معلوم شود که اصلاً او مستحق نبوده حکم چیست؟
جواب: اگر فقیر است، می‌‌توانید فطریه خود را به او بدهید و اگر بعداً بفهمید فقیر نبوده چنانچه مالی را که به او داده‌اید از بین نرفته باشد، می‌‌توانید پس بگیرید و به مستحق بدهید و اگر نتوانید پس بگیرید، باید از مال خودتان فطره را بدهید.
نماز عید در عصر غیبت
سؤال ۱۵: نماز عید فطر و قربان و نماز جمعه، از کدام نوع از واجبات است؟
جواب: در عصر حاضر نماز عید فطر و قربان مستحبّ است، ولی نماز جمعه واجب تخییری است، یعنی مکلف مخیّر بین نماز جمعه و نماز ظهر است.
رسیدن به رکعت دوم نماز جمعه یا عید
سؤال ۱۶: اگر کسی به رکعت دوم نماز عید فطر یا قربان و رکعت دوم نماز جمعه برسد چه وظیفه‌ای دارد؟
جواب: در نماز جمعه رکعت دوم را خودش می خواند و در نماز عید فطر و قربان، با توجه به این که امام در رکعت دوم چهار قنوت می خواند، مأموم باید قنوت پنجم را خودش به طور مختصر - مثلا با گفتن یک الحمد لله - انجام دهد و به رکوع امام برسد و رکعت دوم را خودش به صورت فرادا بخواند.
قضای نماز عید فطر
سؤال ۱۷: وقت نماز عید فطر چه زمانی است و آیا اگر در وقت خوانده نشود قضا دارد؟
جواب: وقت آن از طلوع خورشید تا اذان ظهر است و اگر در این وقت خوانده نشود، قضا ندارد.
 
۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۶
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

مسجدالاقصی از نگاه قرآن

  • کد خبر : 752488
  • منبع : روزنامه کیهان
خلاصه

قدس از دیدگاه مسلمانان از جایگاه ویژه دینى، ملّى و قومى برخوردار است. از نظر مسلمانان، قدس سرزمینى است که درى از درهاى آسمان از آنجا باز مى‌شود و معراج از آن مکان براى پیامبر امکان‌پذیر شده است.

خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا / سرویس صفحات فرهنگی:

قدس در لغت به معنای پاک‌، پاکی و منزه شدن و مبرا بودن است. این واژه اگر به شکل مصدری مراد باشد به معنای پاک بودن و منزه بودن است؛ و اگر به معنای اسم مراد باشد به معنای عالم قدس، عالم مجردات، عالم فرشتگان و بهشت و جبرئیل(ع) خواهد بود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: منصور پور‌خلیلی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در معناى واژه «قدس» نیز مفسّران نظرهاى متفاوتى ارائه کرده‏اند: ۱. عدّه‏اى آن را به ‏معناى «طهارت و پاکیزگى» گرفته‏اند؛ ۲. بعضى آن را «برکت» معنا کرده‏اند. ۳. و برخى نیز آن را از نام‌هاى مقدّس خدا دانسته‏‌اند.(1)

به هر حال، قدس به معنای طهارت، پاکی از نقص و کمالات نسبی، عالم مجردات، عالم قدس، جبرئیل و مانند آن به کار رفته است که البته پاکسازی و تطهیر کردن یکی از معانی آن است. پس می‌توان گفت که قدس مکانی طاهر، پاک و پاکسازی شده است که ظرفیت پاک کردن و تطهیر را نیز دارد؛ یعنی می‌تواند نفس انسانی و روح و جسم او را نیز پاک کند.

بیت المقدس در قرآن

قدس یا بیت‌المُقدّس یا بیت‌المَقدِس، شهری باستانی در سرزمین فلسطین، نخستین قبله مسلمانان و از مراکز ادیان الهی و همیشه به عنوان شهری مقدس و مورد احترام بوده و از آن به محل عبادت نام برده شده است! نام این شهر در قرآن به این نام نیامده‌، بلکه با عناوینی چون المسجدالاقصی،(2)«القریه»(3)‌، «مساجد الله»(4)‌، «الارض‌المقدسه»(5)‌، «الباب»، (6) «مکان قریب»، (7) «الارض المبارکه»(8) ، «مصر(9)» از این شهر یاد شده است.

مفسّران «‌المسجدالاقصی‌» در آیه نخست سوره اسراء را به «مسجد بیت‌المقدس» تعبیر کرده‌اند. به نظر آنان، این آیه به سیر شبانه پیامبر اکرم(ص) از مکه به بیت‌المقدس و معراج ‌اشاره دارد.در آیات ۱۴۲ و ۱۵۰ سوره بقره در بیان تغییر قبله نیز تلویحاً از بیت‌المقدس یاد شده است. آن‌گونه که از بیانات برخی مفسران دوره نخست بر می‌آید، پیامبر در ماه‌های نخست هجرت به مدینه رو به بیت‌المقدس ـ قبله یهودیان ـ نماز می‌گزارد و پس از آن، خداوند مسجدالحرام را قبله ویژه مسلمانان قرار داد و راه طعنه برخی یهودیان مدینه را بست.(10) عموم مفسران در تفسیر این آیات، روایات مربوط به تغییر قبله از بیت‌المقدس به مسجدالحرام را معتبر دانسته‌اند. به جز این دو دسته از آیات، مفسران نخستین مانند طبرسی، طبری و سیوطی، برخی از دیگر آیات قرآن از جمله آیات پیش گفته در بخش نام‌های قدس در قرآن را نیز مربوط به بیت‌المقدس دانسته‌اند.

در روایات اسلامی از جمله روایات شیعی و سنی که از پیامبر(ص) و معصومان(ع) نقل شده به اهمیت و ارزش این شهر توجه داده شده است. در روایتی آمده که در شب قدر به فرشتگان امر شد تا به همراه جبرئیل و میکائیل از سدره المنتهی در ۴ مکان یعنی کعبه، قبر رسول‌الله، طور سینا و بیت‌المقدس هبوط کنند. همچنین در حدیث مشهور نبوی آمده که بیت‌المقدس پس از مکه و مدینه سومین شهر مقدس اسلام و مسلمانان است.(11)

تقدس مسجدالاقصی در نزد خداوند

قدس از دیدگاه مسلمانان از جایگاه ویژه دینى، ملّى و قومى برخوردار است. از نظر مسلمانان، قدس سرزمینى است که درى از درهاى آسمان از آنجا باز مى‌شود و معراج از آن مکان براى پیامبر امکان‌پذیر شده است. از دیدگاه قرآن «معبد قدس» یک «مسجد» است و بُعد خضوع و خشوع در برابر حق در آنجا بحدّى است که به وجود آن مکان پاک و مسجد شریف اقصى، سرزمینهاى پیرامونى آن نیز مبارک و برکت یافته است؛ خداوند مى‌فرماید: «سُبحانَ الَّذِى اَسرى بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَى المَسجِدِ الاَقصَا الَّذى بـارَکنا حَولَهُ لِنُرِیَهُ مِن ءایـتِنا اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ البَصیر»(12)؛ پاک و منزّه آن خدایى است که شبى بنده‌اش را از مسجد حرام به مسجد اقصى که پیرامونش را مبارک قرار داده سیر داد تا به او از آیات خود بنمایانیم، چون خداوند شنوا و بینا است.

در این آیه، خداوند نام دو مکان را با تقدیس، تبرک و احترام یاد مى کند، ذکر این دو مکان شریف در کنار هم از یک راز و رمز الهى خبر مى‌دهد. خداوند بر معبد مقدس قدس نام مسجد مى‌نهد و آن را قرین مسجد‌الحرام قرار مى‌دهد، این نشان از تقدّس و ارزش آن دارد. خداوند ابراهیم و لوط را به این سرزمین مبارک رهنمون مى‌سازد تا عقیده توحیدى را از آنجا به همه جهان گسترش دهند. حضرت ابراهیم پس از سکونت در سرزمین مبارک قدس، به سوى حجاز حرکت مى‌کند و در آنجا بیت‌الله الحرام و خانه کعبه را بنا مى‌گذارد تا یک حلقه اتصال قدسى میان این دو مکان پدید آورد.

شگفت آنکه روزى حضرت ابراهیم(ع) از قدس به حجاز سیر مى‌کند و دیگر روز پیامبر خدا‌، فرزند آن فریادگر توحید و یکتا‌پرستى، از مسجد‌الحرام به مسجد‌الاقصى سیر داده مى‌شود. از اینجا معلوم مى شود که ارتباط تنگاتنگ و استوارى میان این دو مکان مقدس برقرار است.

هویت‌یابی تمدن‌ها با سرزمین

«سرزمین» براى همه ملت‌ها، یک نقش بنیادین دارد. گاه این نقش تا آنجا افزایش مى‌یابد که جزو هویت فرهنگى آن ملّت به شمار مى آید و چنانچه آن جامعه را از «سرزمین» جدا کنیم، هویّت تاریخى فرهنگى خویش را از دست مى‌دهد.

بسیارى از تمدّن‌ها و فرهنگ‌ها به زمینى شناخته مى‌شود که در آن شکل گرفته و به تکامل و شکوفایى دست یافته‌اند. تمدن‌ها از این رو به سرزمین‌ها نسبت داده مى شود تا «هویت» پیدا کند. چنانکه مى‌گوییم تمدّن بابلى یا تمدن بین‌النهرین.
چگونگى پیوند اقوام و تمدّن‌ها به سرزمین‌ها و نسبت این وابستگى موجب مى‌شود که تفاوت‌هاى فرهنگى، سیاسى و اجتماعى‌اى در میان مردم پدید آید. برخى از مکان‌ها، فضاها، زمان‌ها و سرزمین‌ها قداست مى‌یابد و به شکل «تابو» و محرمات خود را نشان مى‌دهد، به گونه‌اى که ورود به محدوده و حریم آن گناه بزرگ و بزه نابخشودنى به حساب آمده، مرتکب هتک حرمت را به سخت‌ترین کیفرها عذاب مى‌دهند و یا جانش را مى‌ستانند.

سرزمین «قدس» و «بیت‌المقدس» از جمله سرزمین‌ها و اماکنى است که از قداست دینى و ملّى خاصّى برخوردار است؛ همه پیروان ادیان ابراهیمى آن را به دیده احترام مى‌نگرند و براى آن ارزش و قداستى ویژه قائل هستند؛ تا آنجا که نام سرزمین را به «قدس» همراه مى‌سازند تا همواره احترام و ارزش آن را در اذهان زنده دارند. این احترام از نظر قوم «یهودا» از یک ویژگى دیگرى نیز برخوردار است؛ آنان این سرزمین را یک «سرزمین ملّى» خویش نیز به حساب مى‌آورند و از این رو «هویت قومى و دینى» خویش را با این سرزمین آمیخته‌اند.

خداوند در قرآن مى فرماید: «زمانى که موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! نعمت خدا را بر خود یاد کنید… اى قوم من! به سرزمین مقدسى که خداوند براى شما مقرر داشته است درآیید و به عقب باز نگردید که زیانکار خواهید شد، گفتند: اى موسى! در آنجا مردمى زورمند هستند و تا آنان از آنجا بیرون نروند ما هرگز وارد آن نشویم، پس اگر از آنجا بیرون بروند ما وارد خواهیم شد.»(13)

در این آیه خداوند، سرزمین فلسطین را سرزمین مقدس نامیده است، هرچند در آنجا مردمان زورمند و جبّار زندگى مى کردند و قوم موسى را که از مصر کوچ کرده بودند به آن سرزمین راه نمى دادند. این آیه به این نکته‌اشاره دارد که این سرزمین از نظر «موسى و قوم او» مقدس بوده است و براى آن ارزش و اعتبار ویژه‌اى در حدّ حرمت و احترام قائل بودند.

پرسش این است که این قداست و احترام براى این سرزمین در اندیشه یهودیان از کجا آمده و ریشه در چه چیزى دارد؟ با آنکه این قوم براى بار نخست به این سرزمین وارد شده‌اند و به ظاهر هیچ عُلقه و پیوندى میان آنها و سرزمینى که مى خواهند به آن وارد و به ‌اشغال خود درآورند نیست.

اما با نگاهى به پیشینه تاریخى قوم موسى(ع) درمى یابیم که میان ایشان و سرزمین قدس نوعى پیوند ملى ـ دینى برقرار است.

قدس، جایگاه انبیا و مرکز تبلیغ توحید

مى‌دانیم که قوم موسى و اسباط دوازده گانه آن فرزندان یعقوب (اسرائیل(ع)) هستند و یعقوب فرزند اسحاق فرزند خلیل (ابو الانبیاء)‌(ع) است. حضرت ابراهیم پس از آنکه از ظلم و بیداد نمرود از شهر «اور» در بین النهرین مهاجرت و کوچ مى‌کند؛ به همراه سارا همسر و لوط پسر‌خاله‌اش به سوى سرزمین‌هاى پیرامون دریاى مدیترانه حرکت مى‌کنند و آن حضرت در سرزمین فلسطین ساکن مى‌شود.

خداوند براى نخستین بار، سرزمینى را که حضرت ابراهیم به آنجا هجرت مى‌کند به عنوان سرزمین مبارک مى‌ستاید و مى فرماید: و َنَجَّینـاهُ ولوطًا اِلَى الاَرضِ الَّتى بـارَکنا فیها لِلعــالَمین.(14)‌، ما ابراهیم و لوط را نجات دادیم به سوى سرزمینى که آن را براى جهانیان مبارک گردانیده بودیم.

نکته جالب توجه در این آیه آن است که خداوند سرزمین را به عنوان مکانى که براى جهانیان مبارک قرار داده شده، توصیف می‌کند؛ بنابراین آیه نمىپذیرد که برکت زمین قدس ویژه یهودیان است. بلکه سرزمینى است که براى همه انسان‌ها بلکه جهانیان برکت و خیر است.

علت و سبب برکت این سرزمین براى عموم جهانیان جز به این نیست که این سرزمین جایگاه پیامبران و مرکز دعوت به توحید و یکتاپرستى است. بنابراین قداست سرزمین قدس به جهت بُعد دینى آن است نه ملّى آن.

از دیدگاه قرآن قومیت و اعتبارات ملى و قومى ارزشى ندارد و آنچه موجب ارزش است دین، تقوا، توحید و یکتاپرستى است: «اى مردم! ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل داشته باشید. در حقیقت معیار ارجمندى شما در نزد خدا تقواست. پس ارجمندترین شما پرهیزکارترین شماست، بى‌گمان خداوند داناى آگاه است.(15)

بنابراین آنچه از دیدگاه خداوند موجب قداست و احترام مى‌شود ابعاد دینى قضیه است نه ابعاد قومى و ملى آن‌، آن‌طور که یهود پنداشته‌اند؛ یهود بیشتر بر ابعاد ملى و قومى قضیه تکیه دارند و به ابعاد دینى آن توجه ندارند، چون اگر با معیار قداست دینى بنگریم، سرزمین قدس، قداست خاصى براى همه مؤمنان و دینداران جهان دارد و خاص قوم و دینى نیست؛ از سوى دیگر براى دانستن ارزش و قداست یک چیز در نزد دینى باید به میزان پایبندى آنان به ارزش‌هاى دینى و چگونگى برخورد اهل آن دین نسبت به موضوع نگاه شود.

در بینش یهودى، سرزمین قدس، ارض موعود است که در تورات بدان ‌اشاره شده است و آنان در پى این مقصود همواره از هیچ کوششى فروگذار نکرده‌اند، با این همه هرگاه به آن مکان مقدس و مبارک درآمدند از هیچ کوششى در هتک حرمت و شکستن حرمت‌هاى آن نیز خوددارى نورزیده‌اند و در آن سرزمین مقدس به سرکشى، نافرمانى و گناه پرداخته و حرمت هاى دینى را نقض کرده‌اند.

قرآن با توجه به نمونه اسرائیلى شیوه برخورد با مقدسات به یک سنت الهى ‌اشاره مى‌کند که بیان آن ما را به حقایق پیرامون جایگاه «قدس» در قرآن و نیز در باورهاى یهودى و اسلامى رهنمون مى سازد.

منابع

1.مجمع‌البیان، ذیل آیه ۸۷ سوره بقره
2. اسراء، آیه ۱
3. بقره، آیه ۵۸
4. بقره، آیه ۱۱۴
5. مائده، آیه ۲۱
6. مائده ، آیه ۲۳
7. ق، آیه ۴۱
8. قصص ، آیه ۳۰؛ اعراف، آیه ۳۷؛ یونس، آیه ۹۳؛ اسراء، آیه ۱۰۴
9. بقره، آیه ۶۱. در این آیه از آن به عنوان شهری نام شده است. تنوین گرفتن در اینجا نشان می‌دهد که مراد کشور مصر نیست که غیر منصرف است، بلکه شهری از شهرهاست که مراد همان بیت‌المقدس است.
10.محمدبن جریر طبری، جامع‌البیان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۱۴۲ـ۱۵۰، بیروت (بی تا)؛ حسن بن فضل طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۱۴۲ـ۱۵۰؛ عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل بقره: ۱۴۲ـ۱۵۰.
11.ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۳۸، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
12. اسراء، آیه ۱.
13. مائده، آیه ۲۰ تا ۲۲.
14.انبیاء ، آیه ۲۱.
15. حجرات، آیه ۱۳. 

۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۵
حسن حیدری





















































 

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۰
حسن حیدری

  • راهپیمایی روز جهانی قدس در اراک
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در اراک
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در اراک
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در اراک
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در اراک
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در قم
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در شهرکرد
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در شهرکرد
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در شهرکرد
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در شهرکرد
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در شهرکرد
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در رشت
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در رشت
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در رشت
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در رشت
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در رشت
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در رشت
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در رشت
  • راهپیمایی روز جهانی قدس در رشت
۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۱
حسن حیدری

راهپیمایی مردمی روز جهانی قدس جمعه ۱۰ خرداد ۱۳۹۸ در شهرها و روستاهای کشور همزمان با سراسر ایران آغاز و با شرکت روزه داران در نماز جمعه به پایان رسید.

۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۷
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

پای افطار پایه‌گذاران بهائیت و وهابیت

 

کد خبر 962109
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۸
 

به گزارش مشرق؛ محمد ایمانی فعال رسانه‌ای و تحلیلگر سیاسی در کانال تلگرام خود نوشت:

سایت وزارت خارجه انگلیس اعلام کرد "شماری از سودانی‌ها نماز مغرب را به امامت عرفان صدیق، سفیر انگلیس در سودان و در مقابل منزلش در خارطوم اقامه می‌کنند. این سفیر طی روزهای ماه مبارک رمضان اقدام به توزیع افطاری می‌کند".

هفته گذشته نیز اتفاق مشابهی در تهران رخ داد. "راب مک ایر" سفیر انگلیس در تهران خبر داد "شب گذشته میزبان تعدادی از همکاران دولت، بخش خصوصی و دیگر دیپلمات‌ها برای صرف افطار در سفارت بودیم. ما تعدادی میهمان که شامل دیپلمات‌ها و اشخاص ایرانی بودند را دعوت کردیم".

اما بر خلاف ماجرای سودان، تصویر و اسامی شرکت کنندگان در افطار سفیر انگلیس در تهران هرگز منتشر نشد. بلکه اگر سفارت اقدام به انتشار سربسته خبر نمی کرد، شرکت کنندگان نیز از ترس واکنش و انزجار عمومی، این حضور را پنهان نگاه می داشتند. البته معلوم نیست در سفارت انگلیس در تهران هم نماز جماعتی برقرار شده یا نه.

به آدم ساده دلی گفتند دیشب دزدها تا طلوع آفتاب، سرگرم سرگرم سرقت از چند خانه و مغازه در محله بوده و دار و ندار چند همسایه را برده اند. با تعجب پرسید "پس کی وقت کردند نماز شب و نماز صبح شان را بخوانند؟!".

یک عضو حلقه انحرافی با استقبال از ابتکار راب مک مایر نوشته بود " «توسعه ارتباط ایرانیان با همه کشورها از جمله بریتانیا و آمریکا حتماً مفید است به‌شرطی که ارتباطی عادلانه و مبتنی بر احترام و حفظ منافع متقابل باشد. ان‌شاءالله میز افطاری سفارت بریتانیا در تهران هم با چنین هدفی چیده شده است».

گفتنی است رژیم انگلیس با راه اندازی جریان هایی مانند بابیت و بهائیت در ایران و وهابیت در عربستان، پایه گذار انحرافات متعدد در جهان اسلام طی دو قرن اخیر بوده است.

برخی مدعیان اصلاح طلبی (از مهاجرانی وزیر تا رمضانپور معاون وزیر و ده ها مدیر و همکار نشریات زنجیره ای) پس از ارتکاب خیانت های متعدد در ایران، به انگلیس و آمریکا و فرانسه رفته و در خدمت اتاق فرماندهی فتنه سبز و فتنه های پس از آن قرار گرفتند.
 

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۳۱
حسن حیدری

فردا در راهپیمایی روز جهانی قدس همه می آییم

الله اکبر - یا ایهاالمسلمون اتّحدوا اتّحدوا

لبیک یا رسول الله - لبیک یا مهدی

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای - حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ خامنه ای

درود بر خمینی - سلام بر شهیدان

درود بر فلسطین - درود بر حزب الله

درود بر انصارالله - درود بر جبهه مقاومت اسلامی

مرگ بر آمریکا - مرگ بر اسرائیل

مرگ بر انگلیس - مرگ بر فرانسه

مرگ بر کانادا - مرگ بر آل سعود

مرگ بر منافقین و کفار - مرگ بر مرتجعین منطقه

مرگ بر ضد ولایت فقیه - مرگ بر سازشکار

مرگ بر مسئولین وطن فروش و مزدور و مرعوب و منافق

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۳
حسن حیدری
۲۰ ویژگی زندگی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام)

امیر همیشه‌ی مؤمنان

 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif حضرت امام خامنه‌ای: «امیرالمؤمنین قلّه است، به سمت آن قلّه حرکت کنید. وظیفه‌ی ما این است، به سمت قلّه حرکت کنیم. صفات امیرالمؤمنین را [در نظر] بگیرید، به‌قدر وسعمان، به‌قدر توانمان در این جهت حرکت کنیم.» ۱۳۹۵/۰۶/۳۰ به مناسبت هزار و چهارصدمین سالگرد شهادت مولی الموحدین حضرت امام علی علیه‌السلام بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR صفاتی از سلوک شخصی و اجتماعی-حکومتی امیرالمومنین علیه‌السلام را که می­توان به آنها اقتدا نمود، بر اساس بیانات حضرت امام خامنه‌ای مرور می­کند.

* سلوک شخصی
۱) شجاعت و ایستادگی در دین با وجود آماج بلا
این را درست در ذهنتان تصوّر کنید: در و همسایه اهانت میکنند، بزرگان جامعه اهانت و سختگیری میکنند، شاعر مسخره میکند، خطیب مسخره میکند، پولدار مسخره میکند، آدم پست و رذل اهانت میکند؛ ولی انسانی نوجوان در میان امواج سهمگینِ مخالف، محکم و استوار مثل کوه می‌ایستد و میگوید: «من خدا و این راه را شناخته‌ام» و برآن پافشاری میکند. شجاعت این است. در تمام مراحل زندگی امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، این شجاعت نمایان بود.(۱)

۲) تلاش برای پیشرفت اسلام
همه وجودش وقف اسلام است. وقف است برای آنچه پیغمبر میخواهد و خدا را خشنود میکند. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة و السّلام هیچ مایه‌ای برای شخص خود نگذاشت. در آن ده سال - ده سال حیات پیغمبر - امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام هر کاری که کرد، برای پیشرفت اسلام بود. این که میبینید میگفتند فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین و فرزندانشان گرسنه ماندند، علّتش همین است. والّا این جوان اگر به فکر کاسبی بود، میتوانست بهتر از هر کاسبی، به کسب بپردازد.(۲)

۳) مراقبت از افعال، گفتار و ذهنیات
وجود مقدّس مولی الموحّدین و امیرالمؤمنین و امام المتّقین، علی بن ‌ابی طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام در گفتار و کردار خود، تقوا را مجسّم فرمود. حقیقتاً او امام متّقین و مجسّمه تقوا و پرهیزکاری است. من به شما برادران و خواهران نماز گزار و به همه ملّت، توصیه میکنم که دنباله روی و تبعیّت از آن بزرگوار را، بیش از همه چیز در زمینه تقوا و پرهیز از گناه و مراقبت از افعال و گفتار و حتّی ذهنیّات و آنچه در دل خطور میکند، پیشه کنید و تقوا را رعایت نمایید.(۳)

۴) عبادت عاشقانه
ابودرداء نقل می‌کند: در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در نیمه‌های شبی دیدم در یکی از نخلستان‌های مدینه صدای مناجات و تضرع و ناله می‌آید. نزدیک رفتم، دیدم علی بن ابی طالب (علیه السلام) است که به مناجات و دعا مشغول است و به شدت می‌گرید، بعد هم از کثرت گریه و مناجات و دعا غش کرد و در همان جا افتاد. در حالی که متوحش بودم و فکر میکردم که علی از دنیا رفته است، رفتم و به فاطمه زهرا (علیهاالسلام) خبر دادم. اما فاطمه زهرا (علیها السلام) به قدر من دست پاچه نشد، چون این مطلب را از علی (علیه‌السلام) بارها تجربه کرده بود.(۴)

۵) حاکمیت اخلاص در کارها
آن نکته‌یی که من امروز میخواهم بر روی آن قدری تکیه بکنم، اخلاص امیرالمؤمنین است. ما باید این را جوهر و روح کارهای خودمان قرار بدهیم؛ کمااین‌که شاید در زندگی علی بن ‌ابی طالب هم اخلاص جوهر و روح کار آن حضرت بود؛ یعنی کار را فقط برای رضای خدا و برطبق تکلیف الهی و اسلامی و بدون هیچ انگیزه‌ی شخصی و نفسانی و امثال اینها انجام میداد. به گمان این‌جانب، در باب شخصیت امیرالمؤمنین، اصل قضیه این است.(۵)

۶) ایثار و گذشتن از خودخواهی­ها
این خلاصه‌ی زندگی امیر المؤمنین (علیه السلام) است، از اول زندگی و نوجوانی در راه انجام وظیفه با مجاهدت، و ایثار جان، و با ایثار همه‌ی امکانات و با ندیدن خود و فدا کردن خود در همه‌ی میدان‌ها ظاهر شد، تا آن روزی که مشکلات مهم و بزرگی برای حکومت آن حضرت پدید آمد، و حضرت با همه‌ی این مشکلات ساخت تا بتواند جامعه‌ی اسلامی را طبق الگوی قرآن بنا نماید.
امروز نیز جامعه­‌ی اسلامی به اینگونه ایثارها و اغماض‌ها و از خودگذشتگی‌ها احتیاج دارد. باید از هواها، هوسها، منیت، و خودخواهیها بگذریم، تا گره‌ها باز شود. تا منیت و خودیت را زیر پا نگذاریم مشکلات از سر راه برداشته نخواهد شد. امروز کلید حل همه‌ی مشکلات در دنیای اسلام و در جامعه خود ما همین درس بزرگی است که امیر المؤمنین (علیه‌السلام) به ما داده است، و در این راه جانش را فدا کرده است.(۶)

۷) بی‌اعتنایی نسبت به مظاهر دنیا
زهد، یعنی بی‌اعتنایی به دنیا. بی‌اعتنایی به دنیا به معنی بی‌اعتنایی به تلاش دنیا نیست. چه کسی از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در دنیا پرتلاش‌تر بود؟ چه کسی بیشتر از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، از قدرت بازو، قدم، مغز، جسم، روح، مال و همه نیروهای خود برای ساختن یک دنیای خوب استفاده کرده است؟ اشتباه نکنیم! بی­رغبتی به دنیا، به معنای پشت کردن به تلاش، سازندگی، مبارزه و ساختن جهان به شکل مطلوب نیست. آن زحمتها را باید کشید. کسی که بی­رغبت به دنیاست، زاهد است؛ یعنی همه آن زحمت­ها را میکشد، مجاهده میکند، مبارزه میکند، خود را در میدانهای مبارزه حتّی به خطر هم می‌اندازد، تا پای جان هم پیش میرود، بازوی او، پای او، مغز او، جسم او، روح او و دارایی او هم - اگر دارد - در راه ساختن دنیای خوب مصرف میشود؛ منتها وقتی نوبت برداشتِ شخصی از خزانه دنیا میرسد، کم برمیدارد. این، معنای زهد است.(۷)

۸) ترحم و عطوفت در زندگی
در امیرالمؤمنین عطوفت و ترحّم و رقّت قلب در حدّ اعلاست که واقعاً برای انسانهای معمولی، چنین حالتی کمتر پیش می‌آید. مثلاً کسانی که به فقرا کمک کنند و به خانواده‌های مستضعف سر بزنند، زیادند؛ اما آن کسی که اوّلاً این کار را در دوران حکومت و قدرت خود انجام دهد، ثانیاً کارِ یک روز و دو روزش نباشد - کار همیشه‌ی او باشد - ثالثاً به کمک کردن مادّی اکتفا نکند؛ برود با این خانواده، با آن پیرمرد، با این آدم کور و نابینا، با آن بچه‌های صغیر بنشیند، مأنوس شود، دل آنها را خوش کند و البته کمک هم بکند و بلند شود، فقط امیرالمؤمنین است. شما در بین انسانهای رحیم و عطوف، چند نفر مثل این طور انسان پیدا میکنید؟ امیرالمؤمنین در ترحّم و عطوفتش، این‌گونه است.

او به خانه‌ی بیوه زن صغیردار که میرود؛ تنورش را که آتش میکند، نان که برایش میپزد و غذایی را که برایش برده است، با دست مبارک خود در دهان کودکانش میگذارد، بماند؛ برای این‌که این کودکان گرفته و غمگین، لبخندی بر لبانشان بنشیند، با آنها بازی میکند، خم میشود آنها را روی دوش خود سوار میکند، راه میرود و در کلبه‌ی محقّر آنها سرگرمشان میکند، تا گل خنده بر لبان کودکان یتیم بنشیند! این، رحم و عطوفت امیرالمؤمنین است، که یکی از بزرگان آن وقت گفت: آن قدر دیدم امیرالمؤمنین با انگشتان مبارک خودش، عسل در دهان بچه‌های یتیم و فقیر گذاشت که «لوددتُ انی کنت یتیما»؛ در دلم گفتم، کاش من هم بچه‌ی یتیمی بودم که علی این طور مرا مورد لطف و تفضّل خود قرار میداد! این، ترحّم و رقّت و عطوفت امیرالمؤمنین است.(۸)

۹) صبر و بصیرت در کارها
امیرالمؤمنین علیه‌السّلام از اوایل نوجوانی تا هنگام مرگ، دو صفت «بصیرت» و «صبر» - بیداری و پایداری - را با خود همراه داشت. او یک لحظه دچار غفلت و کج فهمی و انحراف فکری و بد تشخیص دادن واقعیتها نشد. از همان وقتی که از غار حرا و کوه نور، پرچم اسلام به دست پیامبر برافراشته شد و کلمه «لااله‌الااللَّه» بر زبان آن بزرگوار جاری شد و حرکت نبوت و رسالت آغاز گردید، این واقعیت درخشان را علیبن ابی‌طالب علیه‌السّلام تشخیص داد؛ پای این تشخیص هم ایستاد و با مشکلات آن هم ساخت؛...بصیرت و بیداری او، یک لحظه از او جدا نشد. دوم، صبر و پایداری کرد و در این راه استوار و صراط مستقیم، استقامت ورزید. این استقامت ورزیدن، خسته نشدن، مغلوب خواسته‌ها و هواهای نفس انسانی - که انسان را به تنبلی و رها کردن کار فرا میخواند - نشدن، نکته مهمی است.... این دو خصوصیت در امیرالمؤمنین علیه‌السّلام قابل تقلید و قابل پیروی است. کسی نمیتواند بگوید که اگر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام صبر و بصیرت - یعنی بیداری و پایداری - داشت به خاطر این بود که امیرالمؤمنین بود. همه در این خصوصیت باید سعی کنند که خودشان را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نزدیک کنند؛ هر چه همت و استعدادشان باشد.(۹)

۱۰) انتخاب سخت­‌ترین کارها
سخت‌ترین کارها همیشه بر دوش امیرالمؤمنین بود، پرخطرترینش را همیشه آن بزرگوار قبول میکرد. همه‌ی جاهایی که دیگران عقب می­کشیدند حضرت جلو بود، جایی که اسم و رسم و نان و آب تویش بود که علاقمند و داوطلب داشت امیرالمؤمنین جلو نمی‌رفت، آن جایی که خطر داشت قهرمان ها و پهلوانها هم وقتی برایشان مطرح میشد «کأنّ على رؤسهم الطیر» سرها را پایین می انداختند تا چشمشان به چشم پیغمبر نیفتد تا نبادا پیغمبر بگوید هان فلانی شما چه طور می­روی؟ تمام این جور جاها به عهده­ی امیرالمومنین علیه السلام بود.(۱۰)

* سلوک اجتماعی-حکومتی
۱۱) حضور در خطوط مقدم در تمام زمینه ها
در جنگهایی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در دوران ده ساله مدینه با گروه‌های مختلف داشت، همه جا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در صفوف مقدم بود. دیدگاه این فکر برای علی (علیه‌السلام) پیدا نشد که من بمانم تا برای آینده‌ی اسلام مفید باشم، همیشه در خطوط مقدم خطر جان خودش را در کف دست گرفت و در آمادگی کامل برای نثار جان خود تردیدی به خود راه نداد.(۱۱)

۱۲) اقامه حق و دوری از قدرت طلبی
یکی از شاخصه‌های حکومت امیرالمؤمنین، برخاسته از اراده مردم و خواست مردم است. «تغلّب» - یعنی از راه غلبه و زور بر مردم حاکم شدن - در منطق امیرالمؤمنین نیست. با این که خود را بر حق میدانست، اما کنار نشست، تا وقتی مردم آمدند، اصرار کردند، ابرام کردند، شاید گریه کردند، التماس کردند که آقا شما بیا زمام امور ما را در دست بگیر. آن وقت آمد و زمام امور مردم را در دست گرفت. خودش گفت که اگر مردم نیامده بودند؛ اگر مردم اصرار نمیکردند، اگر این طلب جدّی مردم نبود، من علاقه‌ای به این کار نداشتم. قدرت در دست گرفتن و اعمال اقتدار، برای امیرالمؤمنین جاذبه‌ای ندارد. قدرت‌طلبی برای کسانی جاذبه دارد که میخواهند خواهشهای نفسانی و هواهای نفسانی خودشان را ارضا کنند، نه برای امیرالمؤمنین. او دنبال تکلیف شرعی است؛ دنبال اقامه حقّ است.(۱۲)

۱۳) جهاد مخلصانه
سرتا پای زندگی امیر المؤمنین جهاد مخلصانه است. از هنگام نوجوانی که اسلام آورد تا شصت و سه سالگی که به شهادت رسید، یک لحظه زندگی چنین فارغ از تلاش مخلصانه نیست، و قطعا شخصیتی با این همه تلاش در تاریخ اسلام وجود ندارد. در طول ده سالی که امیر المؤمنین (علیه‌السلام) در خدمت پیامبر در مدینه بود، در دهها جنگ شرکت کرد و هرگز اتفاق نیفتاد که چند ماه با خانواده ی خود و در شهر خود، با آسایش زندگی کند... در دوران ۲۵ ساله ی زندگی امیر المؤمنین از رحلت پیامبر تا رسیدن به خلافت... امتناع حضرت از بیعت در اول کار، و بیعت در مرحله بعد، مواجهه مثبت و سازنده و یاری رسانی به خلفا در موارد متعدد، برخورد انتقادی و معترضانه در طول این دوره حفظ اسلام ناب واقعی در طول این مدت، و بالاخره محور بودن برای حرکت­های اصیل و عمیق فکری اسلام در تمام این مدت، سرفصل‌های جهاد مخلصانه امیرالمومنین علیه السلام دراین دوران ۲۵ ساله می­باشد.(۱۳)

۱۴) خودنمایی شجاعانه در مقابل دشمنان
در مورد امیر المؤمنین فقط یک جا این بزرگوار مثل یک آدم قهرمان، خودنمایی و جلوه فروشی شجاعانه کرده و آن وقتی است که به جنگ عَمرو بن عبدود می رود. سرش را بالا گرفته بود، شمشیرش را به دست گرفته بود و می رفت. پیغمبر نگاه کرد و گفت: هذه مشیة؛ این[نوع] راه رفتنی است که خدا در غیر چنین موردی که او راه می رود، در همه جا آن را مبغوض می دارد. ببینید، یک جا خودنمای هست؛ آن هم درست - به قول معروف - به خال میزند؛ همان نقطه ای که باید خودنمایی کرد....یعنی خودنمایی کردن در مقابل دشمن؛ جلوه فروشی در مقابل دشمنی که اساس شخصیت و هویت او اصلا تکبر و غرور است.(۱۴)

۱۵) خدمتگزاری برای مردم
مسؤولان سطوح بالای سازمان ارتش هم به عنوان سرداران شجاع و پاکدامن میتوانند رفتار علوی را الگوی خودشان قرار دهند. وجود امیرالمؤمنین به عنوان یک رئیس، یک فرمانده و یک مسؤول، مظهر پاکی و شفّافیت و صداقت بود. او آسودگی را به خودش راه نداد؛ نسبت به زیردستان تفرعن نفروخت؛ خود را همه جا بنده خدا و خدمتگزار مردم دانست و مخلصانه - بدون چشمداشت به دنیا - کار کرد. این میتواند در رفتار ما و رفتار هر کسی که در هر مجموعه‌ای مسؤول است، به عنوان رفتار علوی خود را نشان دهد.(۱۵)

۱۶) صریح و صادق با مردم
امیرالمؤمنین، هم مظهر تقوا و امانت و هم دارای صدق و صراحت بود. آن بزرگوار با این‌که یک سیاستمدار و رئیس دنیای اسلام بود و تدبیر امور یک جمعیت عظیمِ چند ده میلیونی آن زمان، با نبود وسایل امروزی برای ارتباط، بر دوش او بود و جامعه و امّت اسلامی را اداره میکرد، اما سیاستمدارىِ علی موجب این نمیشد که از جاده صداقت و صراحت کنار رود. علی، صادق و صریح بود؛ آنچه میگفت، به آن معتقد بود و برای او راهنمای عمل بود.(۱۶)

۱۷) طرفداری از مردم به معنای واقعی
امروز شما نگاه کنید؛ حرفهای زیبا و قشنگ بر زبان سیاستمداران عالم بسیار جاری میشود - نام انسان، نام حقوق بشر، نام مردم‌سالاری، نام صلح، نام قداست - اما در دلها و در عملها، از این حقایق هیچ‌گونه خبری وجود ندارد. این وضعیت، قبل از دوران امیرالمؤمنین هم بود؛... خصوصیت او این بود که اگر اسم مردم را میآورد، برای آنها حقیقتاً ارزش قائل بود؛ نه مثل کسانی که در سطح بین‌المللی از هرچه تروریست حرفه‌ای است - که امروز حکّام صهیونیست در دنیا تروریستهای حرفه‌ای هستند - از هرچه غارتگر بین‌المللی است - که امروز پشت صحنه قدرتهای استکباری، زرسالاران و چپاولگران بین‌المللی هستند - از هرچه انسان نانجیب و متجاوز به حقوق انسان است، عملاً حمایت و پشتیبانی میکنند و خجالت هم نمیکشند و بر زبان نام حقوق بشر و انسان و مردم‌سالاری را جاری میکنند و طلبکار ملتها هم میشوند!...امیرالمؤمنین نام مردم را می­آورد، اما به معنای حقیقی کلمه طرفدار مردم و ضعفا بود.(۱۷)

۱۸) مراقبت از اموال عمومی
نزدیکترین انسانها به امیر المؤمنین (علیه الصلاة والسلام)، جناب عبدالله بن عباس، پسر عمو، شاگرد، رفیق و همراز و مخلص و محب واقعی آن حضرت بود. وقتی خطایی از آن بزرگوار سر زد - مقداری از اموال بیت المال را که فکر کرده بود سهم او می شود، برداشته و به مکه رفته بود؟ - امیر المؤمنین (علیه الصلاة والسلام) چنان نامه ای به وی نوشت که با خواندن آن، مو بر تن انسان راست می ایستد. تعبیر امیرالمؤمنین (علیه الصلاة والسلام) در نامه، خطاب به عبدالله بن عباس این است که «تو خیانت کردی!» آن گاه می فرماید: «فانک ان لم تفعل»؛ اگر این کاری که گفتم نکنی، «ثم امکننی الله منک»؛ بعد دستم به تو برسد، «لأعذرن الى الله فیک» پیش خدا درباره ی تو خودم را معذور خواهم کرد. یعنی من سعی میکنم به خاطر تو، پیش خدا خجل و سرافکنده نشوم. «و لأضربنک بسیفی الذی ما ضربت به احدا الا دخل النار»؛ تو را با همان شمشیری خواهم زد که به هر کس این شمشیر را زدم، وارد جهنم شد! (۱۸)

۱۹) نهراسیدن از دشمن در راه حق
این بزرگوار، هرجا که گوهر انسانی وجودش لازم بود، حضور داشت؛ ولو هیچ‌کس نبود. میفرمود: «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لِقِلَّة اهله»؛ اگر در اقلّیّتید و همه یا اکثریت مردم دنیا با شما بدند و راهتان را قبول ندارند، وحشت نکنید و از راه برنگردید. وقتی راه درست را تشخیص دادید، با همه وجود آن را بپیمایید. این منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود؛ منطقی شجاعانه که آن را در زندگی خود به‌کار بست. در حکومت خود هم که کمتر از پنج سال طول کشید، باز همین منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود... از روز دومِ بیعت با امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، این بزرگوار درباره قطایعی که قبل از ایشان به این و آن داده شده بود فرمود: «واللَّه لو وجدته تزوّج به النّساء و ملک به الاماء»؛ به خدا اگر ببینم املاکی را که قبل از من به ناحق کسانی به شما داده‌اند و مهریه زنانتان قرار داده‌اید، یا با پول فروش آن، کنیز خریده‌اید، ملاحظه نمیکنم و همه آنها را برمیگردانم. آن‌گاه شروع به اقدام کرد و آن دشمنیها به‌وجود آمد. شجاعت از این بالاتر! در مقابل لجوجترین افراد، شجاعانه ایستاد. در مقابل کسانی که در جامعه اسلامی نام و نشانی داشتند، شجاعانه ایستاد. در مقابل ثروت انباشته شده در شام که میتوانست دهها هزار سرباز جنگجو را در مقابل او به صف آرایی وادار کند، شجاعانه ایستاد. وقتی راه خدا را تشخیص داد، ملاحظه احدی را نکرد. این شجاعت است.(۱۹)

۲۰) تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی
معناى عدل اجتماعى این است که قانون، مقرّرات و رفتارها نسبت به همه‌ى افراد جامعه یکسان باشد و کسى امتیاز ویژه‌اى بدون دلیل نداشته باشد. این معناى عدل اجتماعى است. امیر المؤمنین این کار را کرد. اساس دشمن‌تراشى على علیه‌السّلام این بود. آن کسى هم که آن همه شعر براى امیر المؤمنین و علیه دشمنان او گفته بود و آن همه محبّت کرده بود- نجاشى شاعر- وقتى‌که حدّ خدا را در روز ماه رمضان شکست، امیر المؤمنین حد خدا را بر او جارى کرد...آمدند که: آقا! ایشان این قدر براى شما شعر گفته، این قدر به شما محبت کرده است؛ این قدر دشمن‌هاى شما دنبالش آمدند، سراغ دشمن‌هاى شما نرفت؛...فرمود (به این مضامین): بله، بماند- مثلًا- قدمش روى چشم؛ اما باید حدّ خدا را جارى کنم. حدّ خدا را جارى کرد. او هم بلند شد و پیش معاویه رفت... اینکه گفته شده است: «قتل فى محراب عبادته لشدّة عدله»...حرف درستى است، عدالت امیر المؤمنین موجب شد کسانى که صاحب‌نفوذ بودند، نتوانند او را تحمّل کنند.(۲۰)

۱) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه- ۱۳۷۴/۱۱/۲۰
۲) بیانات در دیدار جمعی از مداحان- ۱۳۷۳/۰۹/۰۳
۳) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه- ۱۳۷۱/۰۱/۰۷
۴) بیانات در دیدار با خانواده های شهدای هفتم تیر ۱۳۶۲/۴/۱۲ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص۱۰۶.
۵) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه- ۱۳۷۰/۰۱/۱۶
۶) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم روز ۲۹ رمضان ۱۳۷۰/۱/۲۶ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص ۱۲۳.
۷) بیانات در دیدار کارگزاران نظام- ۱۳۷۱/۱۰/۱۷
۸) بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران- ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
۹) بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان- ۱۳۷۷/۰۸/۱۲
۱۰) بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۶۳/۴/۱ به نقل از جاودانه تاریخ ص ۱۵۷.
۱۱) بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران ۱۰/۱۰/ ۱۳۸۷ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص۱۱۷.
۱۲) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم- ۱۳۸۱/۰۶/۳۰
۱۳) بیانات در شب ۱۲ ماه مبارک رمضان ۱۳۶۶/۲/۳۰ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص۱۶۶.
۱۴) بیانات در خطبه های نماز جمعه ۱۳۶۸/۲/۸ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص ۹۱.
۱۵) بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش- ۱۳۸۰/۰۱/۲۸
۱۶) بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی- ۱۳۸۰/۰۱/۰۱
۱۷) بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی- ۱۳۸۰/۰۱/۰۱
۱۸) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه- ۱۳۷۴/۱۱/۲۰
۱۹) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه- ۱۳۷۴/۱۱/۲۰
۲۰) بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد مسعود مولاى متّقیان على علیه‌السّلام‌- ۰۵/ ۰۹/ ۱۳۷۵

 
۰ نظر ۰۶ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۲۷
حسن حیدری
مرگ بر آمریکا-مرگ بر اسرائیل

اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان / التماس دعا

کد خبر 961335

تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۸
شب قدر نمایه

همزمان با فرا رسیدن نوزدهمین شب از ماه مبارک رمضان، اعمال مربوط به این شب منتشر شد.

به گزارش مشرق، رمضان ماهی است که به ماه مهمانی الهی شناخته می‌شود و بر اساس روایتی از پیامبر (ص)، ماهی است که ابتدایش رحمت، میانه‌اش مغفرت و پایانش اجابت و آزادی از آتش جهنم است. جمعه سوم خرداد مصادف با شب نوزدهم ماه مبارک رمضان و اولین شب قدر، شب ارزش‌گذاری انسان‌هاست. هر قدر در این شب به خواسته‌های خدا توجه کنیم و آنها را عرضه بداریم، قدر و ارزش بیشتری پیدا خواهیم کرد. در روایت داریم که خودِ امام زمان (عج) برای تعجیل در ظهورشان دعا می‌کنند، این خواسته ایشان یعنی همان خواسته خدا، پس بدانیم که درخواست برپایی امر ظهور ایشان از مهم‌ترین موضوعاتی است که انسان‌ها را در شب قدر ارزشی‌تر می‌کند، اما این بدین معنا نیست که ما غیر از ظهور امام زمان (عج) چیز دیگری نباید بخواهیم، بلکه باید گفت اگر خواسته‌ای غیر از خواسته خدا داشته باشیم، این قدر و قیمت ما را پایین می‌آورد.

بیشتر بخوانید:

برنامه هیئت‌ها و مساجد در شب‌های پرفضیلت قدر

در کتاب شریف مفاتیح الجنان درباره اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان آمده است: این شب با عظمت آغاز شب‌های قدر است، و شب قدر آن شبی است که در طول سال، شبی به خوبی و فضلیت آن یافت نمی‌شود، و عمل در این شب از عمل در طول هزار ماه بهتر است، و تقدیر امور سال در این شب صورت می‌گیرد، و فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان الهی است، در این شب به اذن پروردگار به زمین فرود می‌آیند، و به محضر امام زمان (عج) می‌رسند و آنچه را که برای هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه می‌دارند. اعمال شب‌های قدر بر دو نوع است: یکی از آن دو نوع اعمالی که در هر سه شب باید انجام داد، و دیگر اعمالی که مخصوص به هر یک از شبهای قدر است.

* اعمال مخصوص شب نوزدهم:

یکم: گفتن صد مرتبه:

أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ

دوم: گفتن صد مرتبه:

اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ

سوم: این دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ فِی الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا

خدایا مقرّر فرما در آنچه حکم می‌کنی، و تقدیر می‌نمایی از فرمان حتمی، و در آنچه جدا می‌کنی از کار حکیمانه در شب قدر، و در آن حکم حتمی که برگشت و تغییری ندارد، اینکه مرا از حاجیان خانه محترمت بنویسی، حاجیانی که حجّشان قبول، سعیشان پذیرفته، گناهانشان آمرزیده، بدی‌هایشان نادیده گرفته شده است، و در آنچه حکم می‌کنی و تقدیر می‌نمایی، مقرّر فرما که عمرم را طولانی نمایی، و در روزی ام بر من وسعت بخشی، و با من چنین و چنان کنی. به جای «کذا و کذا» حاجت خود را بیان کند.

* اعمالی که در هر سه شب توصیه شده، چند عمل است:

اوّل: غسل

علاّمه مجلسی فرموده بهتر است غسل این شب‌ها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد، که نماز شام را با غسل بخواند.
دوم: دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحید» خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَیْهِ». در روایت نبوی است که از جای برنخیزد تا خدا او و پدر و مادرش را بیامرزد.

سوم: قرآن کریم را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَی وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَی أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ

خدایا از تو درخواست می‌کنم به حق کتاب نازل شده ات، و آنچه در آن است، و در آن است نام بزرگترت، و نام‌های نیکوترت و آنچه بیم انگیز است و امیدبخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهی. سپس هر حاجت که دارد بخواهد.

اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

خدایا به حق این قرآن، و به حق کسیکه آن را بر او فرستادی، و به حق هر مؤمنی که او را در قرآن ستودی، و به حق خود بر آنان، پس احدی شناساتر از تو به حق تو نیست

سپس ۱۰ مرتبه بگوید

بِکَ یَا اللَّهُ

به ذاتت ای خدا

و ۱۰ مرتبه

بِمُحَمَّدٍ

به حق محمّد

و ۱۰ مرتبه

بِعَلِیٍّ

به حق علی

و ۱۰ مرتبه

بِفَاطِمَةَ

به حق فاطمه

و ۱۰ مرتبه

بِالْحَسَنِ

به حق حسن

و ۱۰ مرتبه

بِالْحُسَیْنِ

به حق حسین

و ۱۰ مرتبه

بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ

به حق علی بن الحسین

و ۱۰ مرتبه

بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ

به حق محمّد بن علی

و ۱۰ مرتبه

بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ

به حق جعفر بن محمّد

و ۱۰ مرتبه

بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ

به حق موسی بن جعفر

و ۱۰ مرتبه

بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَی

به حق علی بن موسی

و ۱۰ مرتبه

بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ

به حق محمد بن علی

و ۱۰ مرتبه

بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ

به حق علی بن محمّد

و ۱۰ مرتبه

بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ

به حق حسین بن علی

و ۱۰ مرتبه

بِالْحُجَّةِ

به حق حجّت.

پس هر حاجتی که داری از خدا بخواه.
پنجم: زیارت حضرت سیدالشهّدا علیهالسّلام

در روایت آمده: هنگامی که شب قدر می‌شود، مَنادی از آسمان هفتم از پشت عَرْش ندا سر می‌دهد که خدا هرکه را به زیارت مزار امام حسین علیه السّلام آمده آمرزید.
ششم: این شب‌ها را احیا بدارد، روایت شده هرکه شب قدر را احیا بدارد، گناهانش آمرزیده می‌شود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگینی کوه‌ها و پیمانه دریاها باشد.
هفتم: صد رکعت نماز بجا آورد، که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، ۱۰ مرتبه «توحید» بخواند.
هشتم: این دعا را بخواند،

اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءاً أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَی نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِکْرِکَ فِیمَا أَوْلَیْتَنِی وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِکَ فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ لا آیِساً مِنْ إِجَابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ [کُنْتُ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ

خدایا شام کردم درحالیکه برای تو تنها بنده کوچک و خواری هستم، که برای خویش سود و زیانی را به دست ندارم، و نمی‌توانم از خود پیش آمد بدی را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهی می‌دهم، و در پیشگاهت به ناتوانی و کمی چاره‌ام اعتراف می‌کنم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادی وفا کن، و آنچه را به من عنایت فرموده‌ای کامل ساز، که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهی‌دست خوار توأم. خدایا مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده، در آنچه سزاوار آنم فرمودی، و نه فراموش کننده احسانت، در آنچه عطایم کردی، و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانی طولانی شود، چه در خوشی یا ناخوشی، یا سختی، یا آسانی، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستی، یا در نعمت همانا تو شنونده دعایی.

این دعا را کفعمی از امام زین العابدین علیهالسّلام روایت کرده که در این شب‌ها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود می‌خواندند، و علاّمه مجلسی نیز گفته: بهترین اعمال در این شب‌ها، درخواست آمرزش و دعا است، برای حوائج دنیا و آخرت خود، و پدر و مادر و خویشان، و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زنده‌اند، و چه آنان که از دنیا رفته‌اند، و خواندن اذکار، و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهمالسّلام به هر اندازه که بتواند و در بعضی از روایات وارد شده: دعای جوشن کبیر را در این سه شب بخواند.

۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۲۷
حسن حیدری

شب هفدهم رمضان سال 373 هجری قمری، وجود مقدس و نازنین امام(عجل الله تعالی فرجه) برای اولین بار در عالم بیداری دستور ساخت مسجد مقدس جمکران را به «حسن بن مثله» جمکرانی می‌دهند، تا این قطعه خاک و بقعه مقدس، مامن و پناهگاه و میعادگاهی برای چشم انتظاران ظهورش باشد تا دل‌سوختگان حضرتش گردهم آیند و با نماز و دعا و نیایش، طواف عشق به جای آورند.

مرکز خبر روابط عمومی مسجد مقدس جمکران : ، 113 سال از آغاز دوران غیبت صغری و کبرای امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) سپری شده بود، یعنی در سال 379 هجری قمری؛ سال‌هایی که بر مسلمانان بسختی گذشت و با رنج‌ها و خون‌‌دل خوردن‌ها همراه بود، دورانی که حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) به دومین نایب خود جناب محمدبن عثمان امر فرمودند به دعای فراوان برای تعجیل در فرج، اما غبار غفلت بر دل دوستان حضرت نشست و دعا را به دست فراموشی سپردند.

دو سال بعد از غیبت صغری، دورانی آغاز شد که هنوز هم ما در امتداد آن به‌سر می‌بریم؛ دورانی که غیبت کبرای امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) نام گرفت و منتظران ظهورش در اشتیاق دیدار او لحظه‌شماری می‌کنند.

شب هفدهم رمضان سال 373 هجری قمری، وجود مقدس و نازنین امام(عجل الله تعالی فرجه) برای اولین بار در عالم بیداری دستور ساخت مسجد مقدس جمکران را به «حسن بن مثله» جمکرانی می‌دهند، تا این قطعه خاک و بقعه مقدس، مامن و پناهگاه و میعادگاهی برای چشم انتظاران ظهورش باشد تا دل‌سوختگان حضرتش گردهم آیند و با نماز و دعا و نیایش، طواف عشق به جای آورند.

در میان متون دینی و کتاب‌های ارزشمند می‌توان به کتاب شیخ صدوق اشاره کرد که ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه در کتاب «مونس الحزین» به عنوان اولین کسی است که به تاریخ ساخت و دستور حضرت اشاره می‌کند. چرا که زمان تاسیس این مسجد و مکان مقدس در دوران شیخ صدوق رقم خورد.

۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۲۶
حسن حیدری