برخی از علماء اهل سنت در طول تاریخ انقلاب اسلامی همراه با انقلاب بودهاند و علیرغم تهدیدات دشمنان از بیان مواضع حق خود برنگشتند. این ایستادگی آنها بر موضع حق سبب شد تا دشمنان دست به ترور آنها بزنند.
سرویس تاریخ مشرق- جمهوری اسلامی ایران حاصل خون هزاران شهید است که در دوران مبارزات انقلاب اسلامی و پس از آن به شهادت رسیدند. علاقهمندان به اسلام و انقلاب اسلامی و ایران از ادیان و مذاهب مختلف در این انقلاب سهیم بوده اند و حاضر به فداکاری در راه اسلام و ایران شده اند. اهل سنت ایران در منطقه غرب و جنوب شرق نیز مانند سایر ملت ایران، در این راه شهید داده اند. برخی از روحانیون اهل سنت نیز در کنار مردم، در این راه فداکاری و ایثار از خود نشان داده اند و علی رغم تهدیدات دشمنان در راه اسلام و انقلاب اسلامی از صحنه مبارزه با استکبار خارج نشده اند و نهایتا در این راه به شهادت رسیدند. در ادامه به معرفی برخی از این روحانیون اهل سنت که به خاطر تفکرات اسلامی و انقلابی خود، به دست منافقین و دشمنان ترور شده اند می پردازیم.
ملاعبدالحمید فرقانی
ملاعبدالحمید فرقانی از روحانیون اهل سنت شهرستان سقز بود. ایشان از کودکی توسط پدر که خود از روحانیون اهل سنت بود با علوم دینی آشنا شد و پس از فوت پدر ادامه دهنده راه پدر در امور دینی بود. ایشان در مبارزات انقلابی علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی نقش مهمی ایفا کرد. آگاهی بخشی های ملاعبدالحمید حساسیت ساواک نسبت به او را بر انگیخت و منجر به کوچ اجباری او از روستای پدری شد. اما او دست از مبارزه برنداشت و پس از دو بار کوچ کردن به روستاهای مختلف سرانجام در محله کریم آباد شهرستان سقز ساکن شد و مبارزات خود را ادامه داد ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان مواضع انقلابی خود را حفظ کرد. در این زمان گروهک های ضد انقلاب در استان کردستان زیاد بودند و دست به توطئه علیه نظام زده بودند از همین رو ملاعبدالحمید ایستادن در برابر این خائنین را وظیفه خود دانست و دست به آگاه سازی مردم نسبت به این گروهک ها زد. اما گروهک ها که با سخنرانی های ملاعبدالحمید هویتشان برای مردم آشکار می شد این رویکرد را برنتافتند و ابتدا به تهدید روی آوردند و ایشان را دستگیر و تهدید کردند؛ اما وقتی دیدند ملا عبدالحمید را نمی توانند با تهدید از وظیفه دینی خود منصرف کنند، در هفدهم شهریور سال 1363 شبانه به خانه او حمله کردند و ایشان را ترور کردند.
روحانیون شهید در راه مبارزه با گروهک های ضد انقلاب
با توجه به اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ضد انقلاب به صورت خاص در منطقه غرب کشور و استان کردستان برای آغاز مقابله با جمهوری اسلامی تمرکز کرده بود؛ برخی از علمای اهل سنت این خطه به آگاه سازی مردم این منطقه نسبت به این توطئه و ماهیت این گروهک ها پرداختند. شجاعت و ایثار این علماء باعث شد تا نفوذ گروهک ها در میان مردم عادی کاهش پیدا کند. از این رو گروهک ها به تهدید و ترور این علماء روی آوردند. گروهک ها برخی از علماء آزاده اهل سنت را که برای منافع آن ها تهدید به حساب می آمدند را ترور کرده و به شهادت رساندند. میان علماء آزاده اهل سنت که در مقابل ضد انقلاب ایستادند و حرف حق را بیان کردند می توان از شهید سیدطه مشایخی، شهید ملاصالح ترابی، شهید ملامحمد امینی، شهید ملامحمود محمدی، شهید ملاعبدالله فتاحیان و شهید ملامحمد احمدزاده یاد کرد که سرانجام به دست شوم دشمنان ترور شدند و به درجه والای شهادت نائل آمدند.
مولوی فیض محمد حسین بر
فیض محمد حسین بر در روستای گرس در سیستان و بلوچستان متولد شد. وی برای تحصیل علوم دینی به دارالعلوم پاکستان رفته و در سن 25 سالگی به درجه مولوی رسید و با آنکه پیشنهادهای خوبی برای تدریس داشته است اما به وطن خود باز می گردد. دوران جوانی مولوی فیض محمد با روزهای انقلاب اسلامی و دهه 50 مصادف می شود و مولوی حسین بر وارد فضای مبارزات انقلابی می شود. رویکرد مثبت و فعال ایشان در مبارزات انقلابی باعث می شود که ساواک نسبت به او حساسیت پیدا کند. در نتیجه چند بار او را دستگیر می کنند و تهدید می کنند اما مولوی حسین بر دست از مبارزات انقلابی بر نمی دارد. با پیروزی انقلاب اسلامی نیز مولوی فیض محمد وارد سپاه پاسداران می شود و مواضع انقلابی خود را حفظ می کند. رویکرد فعال و مواضع انقلابی ایشان باعث می شود تا جریان ضد انقلاب و منافقین نسبت به ایشان حساسیت پیدا کنند و بعد از چند بار تهدید سرانجام در نیمه شب 22 اردیبهشت سال 1360 شبانه به خانه ایشان حمله کنند و ایشان را در رختخواب به ضرب گلوله به شهادت برسانند.
ماموستا برهان عالی
ماموستا برهان عالی در روستای کانی سانان از توابع شهرستان مریوان به دنیا آمد. از آنجا که پدر ایشان خود از روحانیون بود ایشان نیز از همان ابتدا با علوم دینی آشنایی پیدا کردند و به فراگیری علوم دینی مذهب شافعی پرداختند. ایشان در سن 19 سالگی با تمام کردن تمامی سطوح دروس حوزوی به درجه افتاء در مذهب شافعی رسیدند. ایشان به مرور به یکی از علماء مبرز و شناخته شده در منطقه شناخته شدند. ایشان از منادیان وحدت شیعه و سنی در منطقه بودند و مواضع انقلابی محکمی داشتند. این رویکرد ایشان و همچنین شخصیت تاثیرگذار ایشان باعث شد تا دشمنان وجود ایشان را بر نتابند به همین علت روز شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۸ برابر با ۲۲ رمضان المبارک ۱۴۳۰ حدود ساعت ۱۲ شب پس از اینکه ایشان نماز تراویح را خوانده بودند و تازه به منزل رفته بودند؛ تحت عنوان سئوال شرعی به درب خانه ایشان مراجعه می کنند و با شلیک گلوله ایشان را به شهادت می رسانند.
ماموستا شیخ الاسلام
ماموستا شیخ الاسلام از دیگر علماء مبرّز اهل سنت در استان کردستان بود. ایشان در سن 21 سالگی به درجه افتا در مذهب شافعی رسید و به یکی از علماء مشهور اهل سنت در منطقه تبدیل شد. ایشان شاگردان بسیاری در منطقه کردستان تربیت کردند. شیخالاسلام، شش سال در دانشگاه مذاهب اسلامی تهران، حدود 20 سال در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و 10 سال در دانشگاههای آزاد اسلامی واحدهای سنندج و سقز و سایر دانشگاههای سطح استان به تربیت طلاب علوم دینی و دانشجویان مشغول بود. او در فلسفه، فقه، اصول، تفسیر و سایر علوم اسلامی تبحر و مهارت خاصی داشت بهطوریکه در انجمنهای علمی علوم اسلامی عضو فعالی بود. ایشان از منادیان وحدت در میان اهل سنت به حساب می آمدند. اگر در جایی میان طرفداران مذاهب مختلف، اختلاف می افتاد ایشان وارد عرصه می شدند و اختلافات را از بین می بردند. سرانجام فعالیت ها و تفکرات ایشان در زمینه وحدت اسلامی سبب شد، دشمنان وجود ایشان را بر نتابند و در 27 ماه مبارک رمضان سال 1388 بعد از اقامه نماز عشاء در مقابل مسجد سیدقطب سنندج ترور شود.
پس از ترور این عالم بارز اهل سنت رهبر معظم انقلاب طی پیامی این ضایعه را تسلیت گفته و به عوامل پشت پرده این ترور ها اشاره می کنند:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَن قُتِلَ مَظلوماً فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّهِ سُلطانا
با تأسف و اندوه فراوان اطلاع یافتم که دست جنایتکار و گنهکار مزدوران استکبار و ارتجاع به خون عالم مجاهد و روحانی خدمتگزار جناب ماموستا شیخ الاسلام نمایندهی مجلس خبرگان رهبری آلوده شده و آن مرد شریف و خدوم پس از دهها سال دفاع صریح از حق، بدست جنود باطل به شهادت رسیده است. در این چند روز چند عنصر روحانی ارزشمند دیگر از جمله امامجمعهی موقت سنندج و ۲ تن از مسئولان قضائی محترم آن استان که پیش از این بزرگوار مجروح و یا شربت شهادت نوشیدهاند، به این زنجیره شقاوت و خونخواری در ماه مبارک رمضان و در آستانهی روز دفاع از ملت فلسطین، نشاندهندهی آن است که این جنایتکاران با وجود ادعای دینداری و تعصّب مذهبی، نه فقط احترام شهرالله را هتک میکنند، بلکه آماج حملهی آنان در اصل، همان چیزی است که دستگاه استکبار و برخی دولتهای روسیاه منطقه کمر دشمنی با آن بستهاند. دلبستگی به نظام جمهوری اسلامی و دفاع از آرمانهای اسلامی و مسألهی قدس شریف جرم نابخشودنی این شهیدان و مجروحان عزیز از نظر این مزدوران جنایتکار و اربابان فرعونصفت و قارون منش آنهاست. پس از اردیبهشت معطّر امسالِ کردستان که در آن ندای گوش و دلنواز وحدت اسلامی بیش از همیشه در آن دیار طنین افکند، دستگاه استکبار و استبداد اکنون درصدد انتقامگیری از مردم نجیب و مظلوم آن استانند. برای آن دشمنان سنگدل، کُرد و فارس و شیعه و سنّی تفاوت نمیکند. دل پلید و پُرکینهی آنان حتی به روحانی کهنسالی چون شهید مظلوم ماموستا شیخ الاسلام نیز با قساوت و شقاوت دستِ ستم میگشاید. لعنت خدا و رسول و مؤمنان بر آن خونخواران و مراکز اصلی پشتیبانی و فرماندهی آنان باد. مردم عزیز کردستان با بصیرت کامل، دشمنان خود را بشناسند و مسئولان امنیت استان مقابله قدرتمندانه با این آدمکُشان محارب را در صدر برنامههای خود قرار دهند.
اینجانب ضمن تسلیت و تبریک به مردم استان کردستان به خصوص به خانوادههای مصیبت دیده یاد آن شهیدان بزرگوار بهویژه شهید عزیز جناب ماموستا شیخ الاسلام را گرامی میدارم و از خداوند رضایت و مغفرت و علوّ درجات آنان را مسئلت میکنم.
سیّد علی خامنهای 1388/6/26
مولوی مصطفی جنگی زهی
مولوی جنگی زهی در سال 1333در روستای تیغ آب پشامک از توابع شهرستان سرباز در استان سیستان و بلوچستان متولد شد. ایشان برای تحصیلات حوزوی اهل سنت به پاکستان رفت و پس از رسیدن به درجه مولوی به ایران بازگشت. ایشان مواضع کاملا انقلابی داشته و از سخنرانان متبحّر در منطقه خود بوده است. ایشان در سخنرانی ها خود بر روی مسئله وحدت بسیار تاکید داشتند و در خصوص گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی و وهابیت نیز در میان مردم روشنگری می کرد. از طرف دیگر ایشان معتقد بود که اطاعت از ولی فقیه به عنوان ولی امر مسلمین بر اهل سنت واجب است. ایشان در آخرین مصاحبه خود قبل از شهادت نیز گفته بود که «اطاعت از رهبری در نزد اهل سنت یک واجب شرعی است.» همچنین در یکی از سخنرانیهایش گفته بود: «امروز ما رهبری داریم که بر همه چیز آگاه است و مسائل سیاسی منطقه را به خوبی رصد میکند و همین آگاهی امام خامنه ای است که ما را از شر شیاطین حفظ کرده است.» این تفکرات و اعتقادات باعث شد تا وهابیت خبیث و گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی حضور او را برنتابند و برای سر ایشان هدیه 500 هزار دلاری از سوی عربستان تعیین شود. سرانجام در روز جمعه 30 دیماه 1390 پس از اقامه نماز جمعه در راه بازگشت به منزل توسط سرسپردگان وهابیت ترور شدند و به مقام رفیع شهادت نائل آمدند.
اکنون مردم میپرسند وقتی فلان مسئولان اقتصادی در شرایط گرانیهای نجومی، به طور تمام قد از عملکرد خود دفاع میکند؛ چه نهادی وظیفه پیگیری مشکلات اقتصادی و برخورد با سوءمدیریتها را دارد؟
سرویس اقتصاد مشرق - در روزهایی که تب دلار تمام جامعه را در برگرفته و تمامی انتقادات و توجهات به سوی تصمیمگیران دولتی است؛ قانونگذاران کشور هم به تدریج مورد سؤال مردم قرار میگیرند که چه کاری برای آرامش بازار انجام دادهاند و چه کارهایی انجام ندادهاند؟
با مقایسه قیمت کالاهای مهم نسبت به سال گذشته با آمار عجیبی مواجه میشویم: دلار بیش از ۱۰۰ درصد، مسکن ۴۶ درصد، انواع موبایل ۱۰۰ درصد، انواع خودروها ۱۰ تا ۱۰۰ درصد و سکه طلا ۱۴۰ درصد افزایش یافته است. موج گرانیها در بازار مواد غذایی نیز دست کمی از سایر بازارها نداشته به طوری که تخممرغ ۵۷ درصد، برنج خارجی ۴۴ درصد، میوهجات ۳۸ درصد و گوشت قرمز ۲۱ درصد گران شدهاند.
در این اوضاع گرانی؛ برخی مسئولان اقتصادی با سکوتشان و برخی نیز با دفاع جانانه از عملکرد خود، موجب واکنشهای منفی اجتماعی شدهاند. بیتوجهی برخی مسئولان اقتصادی به بحران کنونی، موجب شده به تدریج نارضایتی مردم و اصناف و بازاریان از اعتراض صرف به تجمع و تحصن تبدیل شود.
بیشتر بخوانید
جای خالی نهادهای نظارتی در کنترل وضعیت بازار
اکنون مردم میپرسند وقتی فلان مسئولان اقتصادی در شرایط گرانیهای نجومی، به طور تمام قد از عملکرد خود دفاع میکند؛ چه نهادی وظیفه پیگیری مشکلات اقتصادی و برخورد با سوءمدیریتها را دارد؟ طبق قانون، این وظیفه مجلس است که به عملکرد وزرا بپردازد و ابزار استیضاح نیز برای همین در اختیار مجلس گذاشته شده است.
سرآغاز و منشأ گرانیها به ماههای پایانی سال ۹۶ بازمیگردد. از پاییز سال گذشته جهش در بازار ارز پدیدار شد اما متاسفانه مسئولان اقتصادی به جای آن که زنگ خطر را بشنوند، بهانههای تکراری مثل افزایش تقاضای ارز به دلیل سفر اربعین یا تسویه حساب شرکتها و تجار در پایان سال میلادی را دلیل گرانی دلار میدانستند؛ اما با عبور از پاییز و آغاز فصل زمستان و متوقف نشدن روند صعودی دلار؛ مشخص شد مشکلات بازار ارز، دلایل فنی و اقتصادی دیگری دارد. این روند ادامه داشت تا اینکه در سال جدید سرعت گران شدن دلار، دوچندان شد اما باز هم مسئولان و تصمیمگیران، از تحولات بازار عقب افتادند و شد آنچه نباید میشد و گرانیهای وحشتناک به زندگی مردم رسید.
در تمامی این وقایع، کارشناسان اقتصادی اتفاق نظر دارند که تصمیمگیران اقتصادی با بیعملی، تصمیمات دیرهنگام یا اقدامات اشتباه، بر تنش بازار دمیدهاند و قصور و تقصیر آنها محرز است. در این شرایط؛ بد نیست سری هم به عملکرد مجلس بزنیم و ببینیم مجلس در این مدت، چه کارهایی کرده و چه کارهایی انجام نداده است.
کارهایی که مجلس کرد |
نتیجه اقدامات مجلس |
کلید زدن چند سؤال از رئیسجمهور |
بینتیجه ماندن سؤال از رئیسجمهور با پس گرفتن امضاها |
استیضاح وزرای ناکارآمد |
بینتیجه ماندن استیضاح وزرای ناکارآمد از جمله عباس آخوندی |
اصلاح بودجه به نفع مردم |
عدم پیگیری تخلفات بودجهای دولت |
ارائه راهکار و مشورت به دولت |
عدم پیگیری راهکارهای پیشنهادی به دولت |
ارائه طرحهای قانونی برای رفع مشکلات اقتصادی مثل طرح ساماندهی بازار ارز |
مسکوت گذاشتن طرحها برای همراهی با دولت |
نامهنگاری به روحانی برای ترمیم کابینه |
نامعلوم |
چند صد تذکر کتبی و شفاهی به تیم اقتصادی |
نامعلوم |
جلسات مشترک و غیرعلنی با مسئولان دولتی |
نامعلوم |
۱- اصلاح بودجه به نفع مردم
در ماههای پایانی سال گذشته که گرانی و کسادی موجب نارضایتی مردم شده بود، دولت در لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ پیشنهاداتی ارائه کرده بود که بر این نارضایتیها اضافه کرد. دولت پیشنهاد کرده بود بنزین، گازوئیل، آب، برق و گاز از ابتدای سال ۱۳۹۷ گران شود و از سوی دیگر، یارانه نقدی همه مردم به جز افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی قطع شود.
این تصمیمات بودجهای با انتقادات گسترده مردم مواجه شد و یکی از دلایل ناآرامیهای دیماه ۱۳۹۶ هم بود. نهایتاً مجلس در راستای تأمین منافع ملت، افزایش قیمت حاملهای انرژی از بودجه ۱۳۹۷ را حذف و دولت را مکلف به ادامه پرداخت یارانه نقدی به همه مردم کرد. مجلس همچنین دولت را مکلف کرد در سال ۱۳۹۷ حقوق کارمندان و بازنشستگان را به طور پلکانی نزولی از ۲۰ تا صفر درصد افزایش دهد.
۲- نقض قوانین و سکوت مجلس
در سالهای اخیر مجلس مصوبات اقتصادی مهمی داشته که متاسفانه از سوی دولت اجرا نشده است. مثلا طرح انتشار حقوق مدیران در یک سایت، از احکام قانون برنامه پنجم بود که هنوز اجرا نشده است. یا ایجاد سامانه ملی املاک و مسکن که میتواند از سوداگری در بازار بکاهد، پس از چند سال هنوز از سوی وزیر راه و شهرسازی مورد توجه قرار نگرفته است.
بیشتر بخوانید
ضرر سالانه ۹ هزار میلیاردی آخوندی به کشور
همچنین با اینکه اصلاحات مجلس در لایحه بودجه ۱۳۹۷، هرگونه افزایش قیمت حاملهای انرژی و آب و برق را ممنوع کرده بود، هیئت وزیران در مصوباتی در ماههای اخیر، آب، برق و گاز خانگی را گران کرد.
این مصوبات هیئت وزیران که نقض وعدههای مجلس به مردم محسوب میشود، تاکنون با سکوت خانه ملت همراه بوده و مردم اکنون قبوض جدید را با نرخهای بالاتری پرداخت میکنند بدون آن که نمایندگانشان در این باره پیگیری خاصی انجام دهند و از دستگاههای دولتی پاسخ بخواهند.
هیئت وزیران همچنین در مصوبهای، افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان حداقلبگیر را به جای ۲۰ درصد مصوب مجلس، ۱۲ درصد تعیین کرد که این بار مجلس با اقدام دولت مخالفت کرد و با تصویب استفساریهای، ورق را به نفع حقوقبگیران بازگرداند؛ اما تاکنون مشخص نشده که آیا دولت این حکم جدید را اجرا کرده یا خیر؟
تخطی دولت در اجرای قوانین، مورد انتقاد رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با نمایندگان مجلس قرار گرفت. ایشان با انتقاد از اجرا نشدن یا تأخیر در اجرای قوانین در برخی دستگاهها گفتند:
«رئیس محترم مجلس چندی پیش گفتند که فلان قانون را دو سال است که فلان دستگاه اجرا نکرده؛ سؤال بنده این است که خب در این دو سال شما که مجلس هستید، چهکار کردید؟ [اگر] او اجرا نکرد، شما باید دنبال بکنید. چرا اجرا نشود؟ اینهمه شما خرج میکنید وقت و عمر و پول و امکانات و مانند اینها را برای اینکه این قانون تصویب بشود؛ حالا این قانون بعد از اینهمه مقدّمات، تصویب شده، آن مسئول اجرا نمیکند! خب باید یک فکری برایش بکنید.»
۳- استیضاحهای نافرجام
با اینکه برخی وزرای اقتصادی، عملکرد نامطلوبی داشتهاند که حتی صدای حامیان دولت را نیز درآورده، اما نمایندگان مجلس در دوره دهم، از ابزارهای نظارتی خود در این زمینه استفاده نکردهاند.
شاخصترین وزیری که عملکرد وی مورد انتقادات گسترده مردم است، عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی است که در ۵ سال اخیر مسکن مهر را متوقف کرده و صنعت مسکن را به رکودی بیسابقه رسانده است. در دوره وی، حوادث ریلی و هوایی تاسفباری هم رخ داد. با این حال، مجلس دهم با لطافت با این وزیر برخورد کرد و استیضاح وی در روزهای پایانی سال گذشته با حمایت اصلاحطلبان و فراکسیون امید، به یک استیضاح نمایشی تبدیل شد.
در سال جاری هم با اینکه وزارتخانههای اقتصاد و صنعت، در مواجهه با بحرانهای رخداده در بازارها و بخشهای زیرمجموعهشان، کاملاً منفعل بودند و مسئولیتناپذیری خویش را نشان دادند، مجلسیها هیچگاه به طور جدی آنها را مورد بازخواست قرار ندادند. به عنوان مثال، تصمیمات متناقص وزارت صنعت در یک سال اخیر، عامل اصلی رانتهای هزار میلیاردی در بازار خودروهای وارداتی بود، اما محمد شریعتمداری هیچ وقت از سوی مجلس مورد سؤال قرار نگرفت که دلیل این همه سوءمدیریت چیست؟
مسعود کرباسیان وزیر اقتصاد نیز به جای آنکه راهبر سیاستهای کلان اقتصادی کشور باشد، در دوره مدیریت خویش در حد یک مجری مشغول به کار بوده و اثری از تصمیمات ابتکاری و علمی از جانب وی و وزارت اقتصاد برای حل بحرانهای پیشآمده در بازار پول و بازار ارز نبوده است. در عمر نزدیک به یک سال دولت دوازدهم، وزارت اقتصاد آنقدر به حاشیه رفته که گویی دولت، وزیر اقتصاد ندارد.
بیشتر بخوانید
چرا وزیر اقتصاد باید تغییر کند؟
در این شرایط، نمایندگان ملت پس از تاخیری طولانی، این هفته طرح استیضاح وزیر اقتصاد را با ۵۰ امضا کلید زدند که به نتیجه رسیدن آن با توجه به لابی قوی دولت در هیئت رئیسه مجلس، دور از تصور است.
۴- جلسات مشترک کمفایده
برخی نمایندگان مجلس معتقدند برگزاری جلسات مشترک با حضور مسئولان اجرایی، به جای آنکه پیشبرنده وظایف نظارتی دستگاه قانونگذاری باشد، به ترمزی در اجرای این وظایف تبدیل شده است.
هرگاه که حساسیتها و انتقادات نسبت به یک وزارتخانه یا دستگاه بالا میگیرد و اجماعی نسبی میان نمایندگان برای پیگیری سوءمدیریتها در این حوزهها ایجاد میشود که میتواند به استیضاح یک وزیر بیانجامد، هیئت رئیسه مجلس با برگزاری جلسات غیرعلنی با مدیرانی که در آماج انتقادات قرار دارند، تریبون بهارستان را در اختیار آنها و سایر مدیران دولتی قرار میدهند که این جلسات موجب فروکش کردن انتقادات نمایندگان میشود، بدون آن که مشکل مربوطه حل شود.
در جلسات غیرعلنی مجلس با مسئولان اجرایی معمولاً تصمیماتی گرفته میشود و رئیس مجلس برای رفع مشکلات، دستوراتی به دولتیها میدهد اما تجربه نشان داده اجرا نمیشود. حسینعلی حاجی دلیگانی عضو کمیسیون برنامه و بودجه با اشاره به این موضوع، میگوید: یک ماه پیش مجلس جلسهای با حضور وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی در مجلس برگزار شد که در آن جلسه مقرر شد طی یک ماه آینده سه اقدام انجام شود که اگر انجام میشد شاهد مشکلات اقتصادی تا این اندازه نبودیم. قرار بود مرکز پژوهشهای مجلس طرحی درباره مسائل اقتصادی کشور تدوین کند، طرحی درباره استقلال بانک مرکزی آماده شود و کمیسیون اقتصادی هم طرح تأسیس بانک توسعهای را تدوین نماید ولی تا به امروز ما اطلاعی از هیچکدام از اینها نداریم.
۵- طرحهایی که مسکوت ماند
نمایندگان ملت برای مقابله با بحرانهای اخیر در بازار ارز و خودرو، طرحهای کارشناسی با کمک مرکز پژوهشهای مجلس تهیه کردند، اما همگی در راستای همراهی با دولت، مسکوت مانده است.
از اواخر سال گذشته، کمیسیون اقتصادی مجلس طرح دوفوریتی ساماندهی بازار ارز را تهیه کرد و قرار بود اگر دولت نتوانست جلوی گرانی دلار را بگیرد، این طرحها به صحن علنی بیاید و تبدیل به قانون شود.
به گفته محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، در جلساتی که در سال جدید پس از اولین هفته کاری مجلس تشکیل شد مسئولان بانک مرکزی و وزیر اقتصاد با کلیات طرح تدوین شده از سوی مجلس موافقت کردند، به همین دلیل مجلس این طرح را مسکوت گذاشت تا دولت بازار ارز را مهار کند؛ اما پورابراهیمی از خلف وعده دولت میگوید: در خلال بحثهای کارشناسی و کاملاً حرفهای مجلس، با اقدام یکشبه دولت برای ساماندهی بازار ارز و لحاظ نرخ ۴۲۰۰ تومانی برای تکنرخی شدن آن مواجه شدیم.
بیشتر بخوانید
وقتی رئیسبانک مرکزی نمیداند برای شرایط ارزی چکار کند!
نهایتاً این سیاست دولت به اهداف خود نرسید و گرانی دلار وخیمتر شد. یکی از محورهای طرح دوفوریتی کمیسیون اقتصادی مجلس ایجاد بازار متشکل ارزی بود که دولت با آن مخالفت میکرد؛ اما سرانجام با تاخیری دوماهه، دولت در هفته جاری با آن موافقت کرد؛ اقدامی که کارشناسان میگویند اگر از همان ابتدا موردتوجه قرار میگرفت، قیمت دلار رکوردهای ۸۰۰۰ و ۹۰۰۰ تومان را به جای نمیگذاشت.
طرح ساماندهی بازار خودرو نیز طرح دیگری بود که در کمیسیون صنایع مجلس برای مقابله با گرانی خودروهای وارداتی و داخلی تهیه شد اما با رایزنیهای وزارت صنعت، اخیراً اعلام شد که ۶ ماه مسکوت خواهد ماند! مشخص نیست بازار خودرو باید با چه بحرانی مواجه شود که مجلس به فکر ساماندهی آن بیفتد؟
۶- سؤال از رئیسجمهور
از سال گذشته تاکنون پنج شش طرح سؤال از رئیسجمهور درباره مشکلات اقتصادی با امضای بیش از ۱۰۰ نماینده مجلس مطرح شده که هیچ کدام از سد هیئت رئیسه مجلس نگذشته است.
مهمترین محور این سؤالات، مشکلات مربوط به مؤسسات مالی و اعتباری و بازار ارز بود که با رایزنیهای فشرده دولت و اکراه هیئت رئیسه، این سؤالات، عقیم ماند. برخی نمایندگان میگویند اگر این سؤالات در مجلس مطرح میشد و رئیسجمهور به سؤالات پاسخ میداد، قطعاً شاهد وقایع اخیر نمیبودیم.
احمد امیرآبادی فراهانی عضو هیئت رئیسه در این باره میگوید: بخشی از اتفاقات اخیر به عملکرد مسئولان بازمیگردد، مردم ناراضی هستند، مردم از مجلس هم ناراضی هستند. آنها میگویند، چرا با دولت برخورد نمیکنید؟
۷- نامهنگاری
نمایندگان مجلس که در ماههای اخیر در استفاده از ابزارهای نظارتی خود مثل سؤال و استیضاح در برخورد با وزرای کمکار، استفاده نکردهاند، مدتی است به سنت نامهنگاری روی آوردهاند.
در هفتههای اخیر نامههایی به طور انفرادی یا جمعی از سوی نمایندگان مجلس راهی ساختمان پاستور شده که در آن از رئیسجمهور خواسته شده وزرا و مسئولان اقتصادی ناکارآمد را برکنار کند.
چهارشنبه هفته گذشته نیز در پایان جلسه علنی مجلس، نامه ۱۸۷ نفر از نمایندگان به رئیسجمهور درباره ترمیم تیم اقتصادی کابینه قرائت شد.
طبیعی است مجلس باید به وظیفه اصلی خود بپردازد و وزرای ناکارآمد را استیضاح و برکنار کند؛ نه اینکه با نامهنگاری با رئیسجمهور منتظر بماند روحانی آنها را کنار بگذارد؛ زیرا روحانی نشان داده تمایلی به برکناری مدیرانش ندارد.
۸- تذکرات کتبی
نمایندگان مجلس دهم در یک سال اخیر درمجموع ۲۴۳۶ مرتبه به اعضای هیئت وزیران تذکر کتبی دادهاند که اثربخشی این تذکرات، نامعلوم است.
تفکیک موضوعی تذکرات کتبی نمایندگان نشان میدهد که موضوعات اقتصادی، مهمترین محور تذکرات خانه ملتیها بوده است.
بررسی تذکرات کتبی نمایندگان نشان میدهد مخاطب بیشتر تذکرات، شخص رئیسجمهور بوده اما جالب آنکه روحانی بیشتر به خاطر عملکرد دستگاههای اقتصادی دولت، مورد تذکر قرار گرفته به طوری که از مجموع ۴۱۸ تذکر دریافتی، تنها ۱۰۹ تذکر مربوط به عملکرد رئیسجمهور بوده است و ۶۰ تذکر آن مربوط به عملکرد سازمان برنامه و بودجه کشور و ۴۶ تذکر مربوط به عملکرد بانک مرکزی بوده است.
۹- تذکرات شفاهی
گزارش نظارتی مجلس نشان میدهد در یک سال اخیر جمعاً ۱۳۱۵ مرتبه تذکر شفاهی نمایندگان به اعضای هیئت وزیران و دستگاههای اجرایی در صحن علنی مجلس به ثبت رسیده است.
از این تعداد تذکرات شفاهی، بیشترین آنها مربوط به رئیسجمهور بوده که ۳۴ مورد مربوط به عملکرد وی و ۱۸۲ مورد مربوط به عملکرد زیرمجموعه بوده است. وزرا و مسئولان اقتصادی، در بخش تذکرات شفاهی نمایندگان مجلس نیز رکورددار هستند.
تذکرات شفاهی نمایندگان به برخی از وزرا از جمله نیرو و صنعت، معدن و تجارت، افزایش حدود ۲۸ درصدی را نشان میدهد.
مروری بر تذکرات کتبی و شفاهی نمایندگان به اعضای هیئت وزیران و روندی که از آغاز تا فرجام طی نمود، بیانگر این است که استفاده از این ابزار نظارتی حتی فراوانی تذکرات، چه کتبی و چه شفاهی، نتوانسته در حد انتظار، تحقق بخش اهداف مقنن در استفاده از این ابزار نظارتی باشد و نمایندگان نیز بهر قابل توجهی در استفاده از این ابزار نظارتی برای حل مشکلات مورد نظر خویش نداشتهاند.
۱۰- سؤال از وزرا
در اوضاع مجلس که استیضاح وزرا به جایی نمیرسد، استفاده از ابزار سؤال که برندگی استیضاح را هم ندارد، به شوخی تبدیل شده است.
مثلاً در یک سال اخیر وزیر را و شهرسازی با ۱۰۳ سؤال مخاطبِ بیشترین سؤال نمایندگان بود است؛ اما این همه سؤال، موجب هیچ اصلاحی در عملکرد وزیر نشده و او به راه خود ادامه داده است.
با بازداشت یک وزیر صهیونیست به اتهام جاسوسی برای ایران، یکی از بزرگترین نگرانیهای تاریخی صهیونیستها بار دیگر در اوج خود زنده شد.
سرویس جهان مشرق - رژیم صهیونیستی از زمان اعلام موجودیت ننگین خود در سرزمینهای اشغالی همواره با چالشهای امنیتی متعددی مواجه بوده است. یکی از این چالشها که طی دهههای گذشته سردمداران این رژیم را به خود مشغول کرده، نفوذیهایی بوده که از سوی سرویسهای اطلاعاتی جریانهای متخاصم با پروژه صهیونیسم جذب شده و اطلاعاتی را به دشمنان اسرائیل دادهاند.
در ابعاد تاریخی میتوان مردخای وانونو دانشمند هستهای رژیم صهیونیستی که فعالیتهای فوق سری اتمی این رژیم در تاسیسات دیمونا را لو داد را به عنوان مهمترین جاسوس ضد اسرائیلی برشمرد، اما طبعا بنا به اذعان رسانههای صهیونیست در صورتی که ادعای مقامات امنیتی و قضایی رژیم صهیونیستی مبنی بر جاسوسی گونن سگو وزیر سابق صهیونیستی برای ایران درست باشد، وی را میتوان به بلند پایهترین جاسوس ضد اسرائیلی دانست که طبعا برای این رژیم خطرات گستردهتری نیز به دنبال دارد.
در این مقاله تلاش داریم با تعدادی از جاسوسانی که اطلاعاتی از فعالیتهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را به طرفهای متخاصم با این رژیم دادهاند، آشنا شویم:
الکساندر یسرائیل (۱۹۵۴) :
این فرد یک افسر صهیونیستی بود که رژیم صهیونیستی وی را به تلاش برای جاسوسی برای سازمان اطلاعات مصر متهم کرد.
موساد در نهایت او را در اروپا ربوده و به قتل رساند. جسد وی از یک هواپیما به دریای مدیترانه انداخته شد تا میزان خشم صهیونیستها از فعالیتهای اطلاعاتی و جاسوسی این فرد را نشان دهد.
زئیف ایونی (۱۹۵۶) :
وی یک دیپلمات صهیونیستی بود که همکاریهای گستردهای را با سرویس جاسوسی موساد داشت.
رژیم صهیونیستی در نهایت وی را به اتهام افشای اسناد حساس برای سرویس جاسوسی اتحادیه جماهیر شوروی سابق (کا گ ب) متهم کرد. گفته میشد وی این اقدام را به علت هواداری از جریان کمونیسم انجام میداد.
الکساندر یولین (۱۹۵۶) :
وی جاسوس مصر و تعدادی از سرویسهای اطلاعاتی شرق اروپا بود که در سرزمینهای اشغالی فعالیت میکرد.
کورت سینا (۱۹۶۰) :
این دانشمند صهیونیستی یکی از شخصیتهای برجسته و جهانی در زمینه فیزیک بود. او رئیس آکادمی التخنیون در دانشگاه حیفا بود و به عنوان یکی از اعضای هیئت انرژی هستهای در اسرائیل نیز شناخته میشد. سرویسهای جاسوسی رژیم صهیونیستی وی را به اتهام انتقال اطلاعات برای سرویسهای امنیتی چک اسلواکی بازداشت کردند. اما در نهایت به علت این که گفته شد اطلاعات حساسی را به چک اسلواکی سابق نداده است، به سه سال زندان محکوم شد.
یسرائیل بار (۱۹۶۱) :
وی از افسران ارتش رژیم صهیونیستی بود که به اتهام ارتباط با سرویسهای جاسوسی جماهیر شوروی سابق بازداشت شد. محاکمه وی حادثهای عجیب و جنجالی در سرزمین های اشغالی به شمار میرفت، چرا که گفته میشد اطلاعاتی را به شوروی داده که خسارتهای زیادی را برای امنیت رژیم صهیونیستی به دنبال داشته است. او ده سال را به اتهام جاسوسی در زندان سپری کرد.
اودی آدیب (۱۹۷۳) :
وی یکی از فعالان سیاسی چپ گرا در سرزمینهای اشغالی بود. وی در سال ۱۹۷۳ به اتهام جاسوسی برای سوریه بازداشت شد. محافل امنیتی رژیم صهیونیستی مدعی شدند وی اطلاعاتی را از جامعه صهیونیستی و اردوگاههای ارتش و مراکز جذب نیروهای ارتش به دمشق داده است.
سرویس جاسوسی امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (شاباک) او را در یک سفر اروپایی تعقیب کرده و تصاویری از وی به همراه جذب کننده سوری وی در اروپا ثبت کرد. در بازرسیهای صورت گرفته از منزل آدیب مجموعهای از تجهیزات و راهکارهای آموزشی به دست آمد که سوریه برای وی تهیه کرده بود و در خصوص انجام عملیاتهای مختلف در داخل سرزمینهای اشغالی بود. او به ۱۷ سال زندان محکوم شد که ۱۲ سال آن را سپری کرد، اما نهایتا در چارچوب عملیات تبادل اسرا میان جبهه مردمی آزادی فلسطین شاخه فرماندهی کل و رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۵ از زندان آزاد شد.
بیشتر بخوانید:
مارکوس کلینبرگ(۱۹۸۳) :
کلینبرگ کارمند آکادمی مطالعات بیولوژیک رژیم صهیونیستی بود. وی در سال ۱۹۸۳ از سوی شاباک به اتهام جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی سابق بازداشت شد و اعتراف به فعالیتهای جاسوسی برای شوروی کرد. او گفت که اطلاعات مهمی را در خصوص فعالیتهای شیمیایی و بیولوژیک رژیم صهیونیستی به شوروی سابق منتقل کرده است. او ۲۰ سال را در زندانهای رژیم صهیونیستی سپری کرد و پس از آزادی از زندان به فرانسه رفت و به حزب کمونیسم پیوست. او هرگز نسبت به اقداماتی که انجام داده بود ابراز پشیمانی نکرد، چرا که انگیزه خود از این اقدامات را انگیزههای ایدئولوژیک میدانست.
مردخای وانونو (۱۹۸۸) :
قطعا جنجالیترین و عجیبترین جاسوسی رژیم صهیونیستی را میتوان ماجرای وانونو دانست.
وی یک اسرائیلی مراکشی تبار است. وی سابقاً تکنسین هستهای نیروگاه اتمی دیمونا اسرائیل بود که در سال ۱۹۸۶ در مصاحبه با هفتهنامه بریتانیایی ساندیتایمز اطلاعات و تصاویری محرمانه از این نیروگاه و کلاهکهای اتمی اسرائیل را در اختیار این نشریه انگلیسی قرار داد.
مردخای وانونو در سال ۱۹۵۴ میلادی در مراکش متولد شد و در سال ۱۹۶۳ همراه با خانواده خود به اسرائیل مهاجرت کرد. در سال ۱۹۷۱ به ارتش اسرائیل پیوست، از دانشگاه بن گوریون فارغالتحصیل شد و سپس به استخدام در نیروگاه دیمونا درآمد.
پس از آن که موساد اطلاع یافت که وانونو، اطلاعات محرمانه مربوط به کلاهکهای اتمی اسرائیل را به هفتهنامه ساندیتایمز تحویل داده است، تصمیم به دستگیری وی گرفت. موساد توسط یکی از جاسوسهای زن خود، وانونو را به رم کشاند و وی ساعاتی پس از ورود به رم، دستگیر و به اسرائیل منتقل شد. پس از بازگردانیدن به سرزمینهای اشغالی، وی در دادگاهی، به اتهام جاسوسی و افشای اسرار هسته ای رژیم صهیونیستی به ۱۸ سال زندان محکوم شد.
وی همچنین در ژوئیه ۲۰۰۴ طی گفتگویی با روزنامه الحیات ، فاش کرد که اسرائیل در ترور جان اف. کندی، سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، دست داشته است. او اظهار داشت که دلایل محکمی وجود دارد که ترور جان اف. کندی در پاسخ به فشاری انجام گرفته است که او به دیوید بن گوریون، نخست وزیر وقت اسرائیل برای روشن کردن وضعیت تاسیسات هستهای دیمونا وارد کرده بود.
شبتای کلمنوویچ (۱۹۸۷) :
وی در ازای فراری دادن خانواده خود در اواسط دهه هفتاد قرن گذشته میلادی به اتحاد جماهیر شوروی به انتقال اطلاعات محرمانه برای سرویس جاسوسی «کا گ ب» همت گماشت. این اطلاعات در زمینه های مختلف کاری وی بویژه فعالیتهای سیاسی و اقتصادی اش بود. وی در دادگاه رژیم صهیونیستی به ۹ سال زندان محکوم شد، اما در نهایت به علت اوضاع جسمی وخیم خود از زندان آزاد شد. او بعد از آزادی از زندان به روسیه سفر کرد، اما در سال ۲۰۰۹ در عملیاتی مشکوک به دست افراد ناشناس در مسکو کشته شد.
ناحوم منبار (۱۹۹۷) :
ناحوم منبار بازرگان صهیونیستی بود که در دهه نود قرن گذشته میلادی به اتهام فعالیتهای امنیتی برای ایران و ارائه اطلاعات امنیتی به این کشور بازداشت شد. وی در سال ۱۹۹۷ بازداشت و در دادگاه رژیم صهیونیستی محاکمه شد. وی به ۱۶ سال زندان محکوم شد، اما در نهایت در سال ۲۰۱۱ از زندان آزاد شد.
مسعود نیلی که دوستانش برای تبرئه او عنوان میکنند 10 ماه است در جلسات دولتی شرکت نمیکند، چطور مقاله معروف او در تاریخ 18 فروردین امسال را در انتقاد از تثبیت قیمت ارز به یاد ندارند؟
به گزارش مشرق، انگار او عادت دارد، همیشه سر بزنگاهها غیبش بزند. دیروز هم یکی از همین بزنگاهها بود، تا خبر استعفای مسعود نیلی به طور غیررسمی و تلویحا رسانهای شود.
دیشب محسن جلالپور رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران که از دوستان نزدیک مسعود نیلی به شمار میرود در یک توئیت عجیب خبر داد که دستیار ویژه رئیس جمهور 10 ماهی میشود که استعفا داده و در محل کارش حاضر نمیشود. نزدیک به یک ساعت بعد سایت انتخاب که از سایتهای نزدیک به دولت حسن روحانی به شمار میرود در خبری تکمیلیتر اعلام کرد که مشاور اقتصادی رئیس جمهور از ابتدای خرداد ماه در محل کار خودش حاضر نشده و استعفای خود را تقدیم حسن روحانی کرده است.
همه شواهد نشان میدهد که دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقتصادی برای سومین برهه مهم تاریخی تصمیم گرفته تا عطای حضور در مسئولیتهای دولتی را به لقایش ببخشد و نهاد ریاست جمهوری را ترک کند.
اما حالا که داستان پایان همکاری نیلی و حسن روحانی افشا شده، این سوال در فضای اقتصادی جامعه به وجود آمده که چرا این اقتصاددان که از مهمترین حامیان تفکر بازار آزاد به شمار میرود نمیتواند تا پایان عمر هیچ دولتی در مسئولیت خودش باقی بماند؟!
برای پاسخ به این سوال به حدود 30 سال پیش برمیگردیم. روزگاری که مسعود نیلی معاون روغنی زنجانی در سازمان برنامه و بودجه بود. او با نوشتن نامه ای در اواخر جنگ به رئیس خود (روغنی زنجانی)، شرایط اقتصادی کشور را برای تداوم جنگ تحمیلی مناسب ندانسته و تاکید میکند باید پایان جنگ اعلام شود، چرا که امکانات برای ادامه جنگ با عراق مهیا نیست! روغنی زنجانی هم بلافاصله بعد از مطالعه نامه نیلی، نامهای به نخست وزیر وقت در این خصوص نوشت، تا میرحسین موسوی را برای قبول قطعنامه 598 سازمان ملل و آتش بس فوری میان ایران و عراق قانع کند. بدین ترتیب نخست وزیر وقت نیز با القاعات صورت گرفته توسط نیلی و روغنی زنجانی، در نامهای دیگر از امام خمینی میخواهد تا قطعنامه را قبول کند...
این اولین بار است که مسعود نیلی در یک برهه تاریخی مهم از تاریخ جمهوری اسلامی نقش آفرینی میکرد.
اما چند سال بعد باز هم مسعود نیلی در یک بزنگاه مهم دیگر قرار گرفت. نیلی که از اصلیترین حامیان سیاستهای تعدیل اقتصادی در دولت سازندگی بود، با مشخص شدن ناکارآمدی این سیاستها و ایجاد تورم 50 درصدی و فشار شدید اقتصادی به مردم، ناگهان تصمیم میگیرد که برای ادامه تحصیل راهی انگلستان شود...
مسعود نیلی دفعه سوم با دست پرتری وارد صحنه شد. او از همان روزهای نخست مبارزات انتخاباتی سال 92 در کنار حسن روحانی به عنوان مشاور اقتصادی دیده میشد و در نهایت با پیروزی دولت تدبیر و امید در انتخابات ریاست جمهوری 92 رسما مشاور اقتصادی رئیس جمهور شد تا هدایت تیم اقتصادی دولت را بر عهده بگیرد.
ابتدا اوضاع برای مسعود نیلی خوب پیش رفت. دولت که تمام هم و غمش را صرف به نتیجه رسیدن برجام کرده بود موفق شد این تفاهم را به اجرا برساند و جو روانی حاصل از مذاکرات هستهای و تشدید رکود اقتصادی هم که تورم را کاهش داده بود، دولت را تا حدودی موفق نشان میداد. رکود اقتصادی هم توسط نیلی و سایر دولتمردان به گردن سیاستهای اقتصادی دولتهای نهم و دهم انداخته میشد و همه چیز باب میل آقای مشاور بود. روزی نبود که خبری از سخنرانیهای نیلی و یا حضور وی در رسانهها نشنویم، اما کم کم این رویه تغییر کرد.
بستههای خروج از رکودی که نیلی و نهاوندیان و سایر اقتصاددانان حامی بازار آزاد طراحی کرده بودند یکی پس از دیگری با شکست رو به رو میشد و درخواست نیلی از مردم برای انصراف داوطلبانه از دریافت یارانه نقدی هم با پاسخ منفی جامعه رو به رو شده بود.
برجام علیرغم اجرایی شدن، ثمرهای برای اقتصاد کشور نداشت و روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا هم سرنوشت برجام را بسیار مبهم کرده بود. دولت که بعد از خروج آمریکا از برجام پلن دیگری در چنته نداشت، عملا در سال نخست فعالیت دولت دوازدهم با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکرد، تا همه چیز برای رفتن دوباره آقای مشاور آماده شود.
مسعود نیلی که دوستانش برای تبرئه او عنوان میکنند 10 ماه است در جلسات دولتی شرکت نمیکند، چطور مقاله معروف او در تاریخ 18 فروردین امسال را در انتقاد از تثبیت قیمت ارز به یاد ندارند؟ او در مقالهای که در اواسط فروردین ماه نوشت با انتقاد از پایین بودن قیمت ارز، این موضوع را به نفع تولیدکنندگان خارجی دانسته و رسما فرمان گرانی دلار تا مرز 10 هزار تومان را صادر کرد. نمودار و آمارهای رسمی نشان میدهد قیمت دلار تقریبا از اواسط فروردین ماه امسال ( بعد از انتشار مقاله مسعود نیلی درباره معایب دلارِ ارزان) روند افزایشی عجیب خود را آغاز کرد که تا به امروز در بازار غیررسمی به مرز 8 هزار تومان رسید.
حالا همه چیز بهم ریخته است و تئوری های دستیار و مشاور اقتصادی حسن روحانی پاسخ مشکلات اقتصادی کشور را نمیدهد و او را مجبور کرده به رسم گذشته، از مشکلات فرار کرده و همه چیز را به گردن دیگران بیندازد؛ دقیقا مثل دفعات قبل!
به نظر میرسد مسعود نیلی که همواره از زیر بار سیاست گذاری های خود فرار میکند، این بار هم بوی شکست را از سیاستهای اقتصادی دولت حس کرده و سعی کرده تا از طریق دوست نزدیکش محسن جلال پور اعلام کند که 10 ماه است در سیاستهای اقتصادی دولت تدبیر و امید نقشی نداشته است.
سناریویی که شاگردان وفادار او مانند علی سرزعیم و سعید اسلامی بیدگلی از چند ماه قبل با "اندک متصور شدن نقش نیلی در سیاستهای اقتصادی" دنبال کرده بودند. به نظر میرسد مسعود نیلی این بار هم فرار کرد تا بتواند نقش خود در سیاستهای غلط دولت را پاک کند و در یک دوره مناسب دیگر مانند ادوار گذشته به دولت بازگردد!
منبع:نوداقتصادی
حزبالله لبنان در پی مانع تراشی سازمانهای بینالمللی در فرآیند بازگشت آوارگان سوری به کشورشان، مسئولیت ثبت درخواست آوارگان سوری برای بازگشت به کشورشان را برعهده گرفت.
به گزارش مشرق، روابط عمومی حزبالله لبنان روز چهارشنبه با صدور بیانیهای، آدرس ۹ مرکز واقع در مناطق مختلف لبنان را منتشر کرد و از آوارگان سوری که خواهان بازگشت به کشورشان هستند، خواست تا با مراجعه به این مراکز، درخواست خود را به ثبت برسانند.
بیشتر بخوانید:
تمامی تحریمهای اعمالی علیه سوریه باید لغو شود
حزبالله لبنان در پی مانع تراشی نهادهای بینالمللی در فرآیند بازگشت آوارگان سوری به کشورشان، مسئولیت ثبت درخواست آوارگان سوری برای بازگشت به کشورشان را برعهده گرفت.
این در حالی است که مسئولیت ثبت اطلاعات و رسیدگی به وضعیت آوارگان برعهده کمیساریای عالی پناهجویان سازمان ملل با همکاری نهادهای لبنانی است.
«سیدحسن نصرالله» در سخنرانی هفته پیش خود از روند بازگشت آوارگان انتقاد و اعلام کرد که این کار از سوی حزب الله پیگیری خواهد شد.
دبیرکل حزب الله لبنان خواستار بازگشت داوطلبانه و امن آوارگان سوری به کشورشان شد و گفت: برخی طرف های بین المللی و محلی با ارائه اطلاعات نادرست، این آوارگان را از بازگشت به سوریه می ترسانند.
لبنان در حال حاضر میزبان بیش از یک و نیم میلیون آواره سوری است که درخواستها برای بازگشت آوارگان به کشورشان با بهبود شرایط امنیتی سوریه افزایش یافته است.
گروه سیاسی_رجانیوز: این روزها یکی یکی وعده های انتخاباتی و شعارهای پنج سال اخیر دولت دارد رنگ می بازد. از هشدار نسبت به ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران گرفته تا افتخار به تثبیت نرخ ارز و قیمت سکه در دولت اول روحانی. دیروز اما هراس افکنی چندساله دولتی ها مبنی بر اینکه اگر برجام نبود، فروش نفت ایران به صفر می رسید نیز زیر سوال رفت، اما نه توسط منتقدان روحانی، توسط شخص رییس جمهور!